به گزارش خبرگزاری مهر، سعید الشهابی در مطلبی در القدس العربی با عنوان «جنگ یمن و تسلیحاتی آمریکایی برای عربستان» آورده است: مهمترین مسئلهای که دولت بایدن اعلام کرد و نشانه جهتگیری سیاست آمریکا خواهد بود، توقف مجهز کردن عربستان به تسلیحاتی میباشد که ممکن است در جنگ یمن استفاده شود. سخن گفتن از مسلح کردن عربستان از سوی آمریکا ابعاد متعددی دارد.
نخستین بُعد این است که روابط این دو کشور یکی از مشخصات نظام سیاسی در مرحله پس از جنگ دوم جهانی به حساب میآید که در دیدارهای روزولت و ملک عبدالعزیز آل سعود تعیین شد و در طول هفتاد سال ادامه داشته و جزو اصول سیاست خارجی آمریکا شده است.
در طول جنگ سرد روابط دو کشور مانع از صعود و بدست آوردن جایگاه رهبری جهان عرب از سوی عربستان شد. اهمیت عربستان برای آمریکاییها پس از انقلاب ایران افزایش یافت. آمریکا و متحدانش به ویژه پس از رونق نفتی و افزایش قدرت خرید عربستان به این کشور توجه کردند. در این راستا انگلیس در دروان مارگارت تاچر بزرگترین معامله نظامی در تاریخ آن زمان را به ارزش بیش از ۸۰ میلیارد دلار با عربستان امضا کرد.
بُعد دوم این روابط بازتاب آن بر توازن بین المللی در طول جنگ سرد است. عربستان و متحدانش در خلیج فارس در اردوگاه غرب در مقابل اردوگاه شرق به رهبری شوروی قرار داشتند. جهان عرب میان این دو اردگاه تقسیم شده بود واین مسئله بر جنبشهای مردمی تأثیر گذاشت که کمونیستها، ملی گرایان و بعثیها بر آن سیطره پیدا کردند. این در حالی است که جنبشهای دینی سنتی با حمایت مالی و دینی عربستان به صورت محدود فعالیت میکردند.
جریانهای اسلامی پس از انقلاب ایران و صعود اسلام سیاسی نقش پیدا کردند. صف بندیهای بین المللی در این دوره جایگاه عربستان برای آمریکا را تقویت کرد و از این رو این کشور بدون حساب به ویژه پس از افزایش نفوذ ایران در منطقه و نگرانی از تأثیرگذاری آن بر شبه جزیره عرب مسلح شد جریانهای اسلامی پس از انقلاب ایران و صعود اسلام سیاسی نقش پیدا کردند. صف بندیهای بین المللی در این دوره جایگاه عربستان برای آمریکا را تقویت کرد و از این رو این کشور بدون حساب به ویژه پس از افزایش نفوذ ایران در منطقه و نگرانی از تأثیرگذاری آن بر شبه جزیره عرب مسلح شد.
بعد سوم تأثیر این روابط بر ائتلاف غربی به صورت کلی است. تصمیم بایدن برای توقف تجهیز عربستان به تسلیحات با گرایش برخی کشورهای غربی سازگار بود؛ اما با رویکرد انگلیس در تعارض است. انگلیس اعلام کرد از تصمیم آمریکا پیروی نمیکند و به سیاست صادرات سلاح به ریاض ادامه میدهد.
در سایه آگاهیهای مردمی در اروپا نسبت به اوضاع خاورمیانه به ویژه در خصوص جنگ در یمن پیش بینی میشود با توجه به عدم آمادگی انگلیس برای تغییر سیاستهای خود در خاورمیانه و پافشاری اش برای عمیقتر کردن ائتلافش با عربستان، امارات و بحرین، دایره اختلافها درباره موضعگیریها و سیاستها میان انگلیس و اروپا گسترش یابد. انگلیس این ائتلاف را عامل مثبتی برای فشار بر ایران به ویژه در زمینه امنیت خلیج فارس میداند.
بعد چهارم اثر این روابط بر توازن قدرت با چین و روسیه است. عربستان از روابط خود با چین برای وارد کردن فشار بر آمریکا استفاده خواهد کرد؛ اما پیش بینی نمیشود امور از این مسائل فراتر رود. احتمالاً این مسئله بایدن را به سمت تجدید نظر در سیاست خارجی خود به ویژه در زمینه دمکراسی و حقوق بشر سوق میدهد.
عربستان نسبت به چین آسوده خاطر نیست. به ویژه به خاطر روابط مستحکمش با ایران و این روابط به علت رقابت سیاسی و اقتصادی پکن و واشنگتن در حال افزایش است. اهمیت منطقه خلیج فارس در دهههای اخیر به علت کاهش اتکا به نفت این منطقه کم شده است، از این رو ائتلاف آنگلو-آمریکایی اکنون بیشتر روی مقابله با چالش چین و روسیه تمرکز میکند و این مسئله باعث میشود عربستان متحدی مهم برای حمایت از این راهبرد باشد.
نظر شما