خبرگزاری مهر، گروه بینالملل - مریم خرمائی: حداقل دو بار در هفتهای که گذشت؛ از زبان مقامهای صاحب نفوذ دو کشور مختلف، واژه «جنگ هیبریدی» یا همان «جنگ ترکیبی» را شنیدهایم. در میان تحولاتی که در چهار گوشه دنیا در حال رخ دادن است- از کودتا در میانمار و اردن گرفته تا نشست کمیسیون مشترک برجام و آغاز کاهش حضور نظامی آمریکا در منطقه در راستای چرخش به ایندوپاسیفیک و مهار قدرت یابی چین- انعکاس این واژه شبیه زنگ خطری است که اگرچه صدای بلندی ندارد اما روی خط اعصاب جامعه بینالملل کش میآید.
جنگ هیبریدی هشت مؤلفه دارد که یکی از آنها جنگ سایبری است
جنگ هیبریدی یا همان جنگ ترکیبی به راهبرد نظامی پیچیدهای اطلاق میشود که ترکیبی از نبردهای متعارف، نامتعارف، روانی و اطلاعاتی را در خود جای میدهد. در واقع، طیف گستردهای از ابزارهای متعدد به شیوه متقارن یا نامتقارن در این نوع جنگ که نبردی غیرخطی به شمار میرود مورد استفاده قرار میگیرد.
جنگ اقتصادی، حمله سایبری، جنگ با نیروهای منظم، جنگهای نامنظم (چریکی)، جنگ اطلاعاتی و تبلیغاتی، حمایت از ناآرامیهای داخلی و دیپلماسی، هشت مولفه ارائه شده درباره جنگ ترکیبی را شامل میشود.
اولین بار طی هفتهای که گذشت، این واژه را از زبان «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه شنیدیم و آن وقتی بود که درباره تنزل بی سابقه سطح رابطه مسکو-واشنگتن صحبت میکرد. او با بیان اینکه واژه «جنگ» از سوی غربیها به محافل دیپلماتیک راه یافته است، گفت: اما در حال حاضر، واژه «جنگ هیبریدی» که از سوی روسیه مورد استفاده قرار میگیرد، توصیف متداولتری است از آنچه که غرب به عنوان تحول اصلی حیات بینالملل تلقی میکند.
با اتکا به بند پنج، ناتو میتواند حمله به هر یک از اعضای پیمان را به منزله حمله به همه اعضا تلقی کند
بار دوم نیز، «آنگرت کرمپ کارنبائر» وزیر دفاع آلمان بود که مدعی شد در کنار مخاطرات منطقهای برخاسته از رفتار روسیه، چالشهای پیش روی اروپا در قالب «تهدیدهای هیبریدی» رو به افزایش است.
سنگینی وزن این اظهارات را زمانی درک میکنیم که آن را در کنار بخشی از سند «ناتو ۲۰۳۰» قرار دهیم که به «بند پنج» پیمان آتلانتیک شمالی اختصاص یافته است.
پیشتر در گزارش «ناتو پلیس جهان می شود» به سند «ناتو ۲۰۳۰» اشاره کردهایم که قرار است به نقشه راه نشست امسال سران ناتو تبدیل شود و چشم انداز ۱۰ ساله اهداف و رویکردهای پیمان آتلانتیک شمالی را ارائه کند.
در سند ناتو ۲۰۳۰ بخشی ویژه به حملات سایبری و پاسخ به این پرسش اختصاص یافته که آیا باید بند پنج در مواجهه با این گونه حملات هم فعال شود
اما در توضیح بند پنج باید گفت این همان بند معروفی است که با اتکا به آن، ناتو میتواند حمله به هر یک از اعضای عضو پیمان آتلانتیک شمالی را حمله به همه اعضا تلقی کند.
تا قبل از حادثه ۱۱ سپتامبر، این بند فقط در صورت حمله بازیگران دولتی به یکی از اعضا فعال میشد حال آنکه بعد از این حادثه، تصمیم جدیدی اتخاذ شد مبنی بر اینکه چنانچه حمله از سوی یک بازیگر غیردولتی (القاعده) هم تدارک دیده شده باشد؛ بند پنج فعال خواهد شد و به این ترتیب بود که به اسم مبارزه با تروریسم غیردولتی، پای ناتو به افغانستان، عراق و البته بحران سوریه باز شد.
در سال جاری میلادی، نخستین باری که بند پنج ناتو به ایجاد حساسیت منجر شد وقتی بود که «جو بایدن» رئیس جمهور جدید آمریکا در تاریخ یک اسفند ۹۹، به سخنرانی در کنفرانس امنیتی مونیخ پرداخت. این نکته هم حائز اهمیت است که در تاریخ حدوداً ۷۰ ساله این کنفرانس، اولین بار بود که یکی از روسای جمهور آمریکا، در آن سخنرانی میکرد.
در این سخنرانی، بایدن مدعی شد که «ائتلاف دو سوی آتلانتیک بازگشته است. حمله به یک طرف، حمله به همه است. آمریکا به ماده پنج پیمان ناتو متعهد است».
اگر در سند ناتو ۲۰۳۰، بخشی ویژه به حملات سایبری و تلاش برای پاسخگویی به این پرسش اختصاص داده نشده بود که «آیا باید در مواجهه با حملات سایبری علیه یکی از اعضا، بند پنج را فعال کرد»؛ بدون هرگونه سوءظنی، صحبتهای بایدن را فراموش میکردیم.
اگر سران ناتو بپذیرند که بند پنج مشمول حملات سایبری هم میشود؛ شاهد تحولی بزرگ در وظایف جنگی این پیمان از بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر خواهیم بود
اما مسئله آن است که اگر در نشست امسال، رهبران کشورهای عضو ناتو اختلاف نظر بر سر این مسئله را کنار گذاشته و بپذیرند که بند پنج شامل حملات سایبری میشود؛ شاهد تحولی بزرگ در مجموعه وظایف جنگی پیمان آتلانتیک شمالی خواهیم بود.
گمان میکنم اکنون همه ما درک کرده باشیم که چرا آمریکاییها از سال ۲۰۱۶ به این سو، تا این حد روی اتهام «کارزار سایبری» روسیه و چین در روند انتخاباتی ایالات متحده مانور میدهند. حتی همین سه هفته پیش بود که بایدن در مصاحبهای مدعی شد که ولادیمیر پوتین همتای روس از بابت مداخله در انتخابات آمریکا تاوان پس میدهد. اتهام حمله هکری به وزارت خارجه آمریکا، وزارت امنیت داخلی و بخشهایی از پنتاگون که در آذر ۹۹ اتفاق افتاد و به حملات «سولارویندز» مشهور شد نیز در همین مقوله جای میگیرد.
در سال جاری میلادی، نخستین بار در اسفند ۹۹ و حین سخنرانی بایدن در کنفرانس امنیتی مونیخ بود که حساسیتها نسبت به بند پنج ناتو برانگیخته شد
تا وقتی که دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا در قدرت بود و سعی به تضعیف پیمان آتلانتیک شمالی داشت، صدای افرادی چون «ینس استولتنبرگ» دبیرکل ناتو برای تعمیم بند پنج به حملات سایبری چندان بلند نبود تا آنجا که وقتی در سال ۲۰۱۷، حمله سایبری «واناکرای» رخ داد و نظام درمانی انگلیس فلج شد؛ ناتو واکنشی نشان نداد. اما اکنون مانع ترامپ برداشته شده و بایدن با همان گستاخی که با اتکا به آن پوتین را قاتل میخواند؛ ابایی ندارد از اینکه با اهرم نامرئی جنگهای هیبریدی، آشوبهای دنیای سایبری را روانه دنیای واقعی کند.
از این نکته هم غافل نباشیم که در معامله نانوشتهای که طی آن، آمریکا به شرکای اروپایی اجازه میدهد تا در چارچوب پیمان آتلانتیک شمالی، نقش پررنگتری در صحنه بینالملل ایفا کنند؛ ناتو به مراتب بیشتر از آمریکا با روسیه سر ناسازگاری خواهد داشت چراکه حتی در پایینترین سطح تعاملات سیاسی واشنگتن-مسکو، هنوز هم جایی برای برخی همکاریهای مشترک در زمینههایی چون برجام، کنترل تسلیحاتی یا حل بحران اقلیمی وجود دارد حال آنکه چنین همکاری در رابطه ناتو-روسیه دیده نمیشود.
نظر شما