پیام‌نما

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ * * * و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می‌افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی‌تردید عذابم سخت است. * * * گر سپاس خدا كنيد اكنون / نعمت خويش را كنيم افزون

۲۷ تیر ۱۳۸۶، ۱۲:۲۵

الزامات معرفتی اخلاق جهانی (9)

اخلاق جهانی از منظر اقتصاد سیاسی

اخلاق جهانی از منظر اقتصاد سیاسی

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: در میان رویکردهای زیادی که به طرح اخلاق جهانی شده ، اقتصاد سیاسی هم سعی کرده پاره‌ای از وجوه اخلاق جهانی را به بحث بگذارد. این نوع اقتصاد می‌خواهد دریابد که امکان بروز و نمود اخلاق جهانی از جهت منابع اقتصادی و همچنین تصمیم‌گیریهای سیاسی تا چه اندازه است. این مقال به این موضوع می‌پردازد.

مسئلة منابع کاملاً به سیاره ما وابسته است. در این میان امکان آن که سیاره ما بتواند معیارهای زندگی را – به طورمثال معیارهای زندگی طبقه بالاتر از متوسط در امریکا – را برآورده کند اندک است. این گونه عنوان شده است که ما نیاز به زمین داریم تا قادر باشیم انرژی افرادی که در لس آنجلس زندگی می‎کنند تأمین کنیم. پائول واچتل که یک روانکاو و نظریه پرداز زیست محیطی امریکایی است می‎گوید:

"  یک میلیارد انسان را تصور کنید که منابع را مورد استفاده قرار می دهند و هوا و آب را  آلوده می‎کنند. علاوه بر این 700 میلیون هندی را و 400 میلیون مردم امریکای لاتین و 500 میلیون افریقایی و تعداد زیادی افراد دیگر را مجسم کنید که تصدیق می‌کنند تصورات کنونی ما از آنچه زندگی خوب را می‎سازد بجد مستلزم این است که بیش‎تر افراد جهان فقیر باشند. تنها از طریق تغییر این شیوه است که ما منابع را به کار می بریم ونیازهایمان را تعریف می کنیم. در این صورت است که گزینه ای برای همة ساکنان سیارة ما به وجود می‌آید تا بخوبی زندگی کنند. "

این نکته ممکن است موضع رورتی را تأیید کند. با این همه تحلیل واچتل به موضوعی دیگر هم توجه می‎کند. تأکید کارهای وی بر روشی است که در آن ثروت امریکا  اضمحلال روانشناختی را به وجود آورده است. رشد صنعتی، امریکاییان را خوشحال‎تر از قبل نساخته است. امریکاییان گونه ای بحث فاوستی را شروع کرده اند. واچتل از این بحث می کند که نگرانی‎های امریکاییان با رشد و توسعه ، خلط و خبطی میان کمیت و کیفیت زندگی را به وجود آورده است. یک مثال بحث خودرو است که به نماد خودانگیختگی و آزادی امریکایی مبدل شده است. این بدان معنا است که افراد ساعتها در بزرگراه‎های شلوغ سر می‎کنند تا به سر کار بروند و هوایی را استنشاق می کنند که آن‎ها و بچه‎هایشان را می‎کشد.

البته به این نکته اشاره نشده است که تعداد تصادف‎هایی که با خودروها در یک سال صورت می‎گیرد از تعداد آسیبهای بسیاری از جنگها بیش‎تر است. در کل واچتل اذعان می کند که زندگی طبقة متوسط امریکا افراد را به ماشین‎هایی مبدل می کند که باید ساعت‎های بیش‎تری کار کنند تا اشیایی را که تبلیغات به آن‎ها می گوید باید داشته باشند به دست آورند. این امر اما انواع و اقسام  اضطراب‎ها را  وجود می‎آورد. در این‌جا ما با یک دور بی رحم روبرو هستیم که در آن فردگرایی افراطی و این اضطراب در ارتباط با امور مادی روابط و پیوندهای جامعه را تضعیف می‎کند وخلا و پوچی ای را حادث می‎شود. این آسیب‎ها نتیجة ایدئولوژی رشد و مصرف اقتصادی است. نکته ای که می خواهیم از تحلیل واچتل نتیجه بگیریم این است که افراد کشورهای صنعتی پیشرفته که سبک زندگی فعلی شان را به ازای منابع افراد دیگر به دست می آورند در واقع زیانی روانشناختی برای خود و فرزندانشان را به وجود می‎آورند.

همچنین مشکلی دیگر وجود دارد که در گسترده بزرگی از بودیسم بسط یافته است و هم اکنون در ادبیات روانشناختی غربی هم مطرح است. کمرنگ کردن قابلیت‎مان برای شفقت ورزی – قابلیت ما برای توجه به دیگران – کمرنگ کردن قابلیت‎مان برای خوشی و خوشبختی خودمان است. حتی زمانی که تعیین اولویت پزشکی بجد ضرروی است عوارضی جدی برای زندگی کارمندانی که در این تعیین اولویت دخیل هستند باید در نظر گرفته شود. هنگامی که پاره ای از افراد در کشورهای صنعتی قلبشان برای رنج‎های دیگران می تپد این افراد خودهای احساسی شان را تضعیف شده می پندارند. این رنج‎ها البته می‎توانند رنج ناشی از فقر و بی خانمانی انسان‌هایی در کشورهای صنعتی و میلیونها انسان گرسنه باشند که نمی‎توانند غذایی برای خود و خانواده شان تأمن کنند و مراقبتهای بهداشتی حداقلی را داشته باشند. به عبارت دیگر، خوددوستی و دیگردوستی در جایی به نام شفقت ورزی با هم ملاقات می‎کنند.

انسان‎گرایی البته با مشکل مواجهه با این وضعیت که تکه نانی را بین صد انسان گرسنه تقسیم کنیم روبرو نیست. ما مطمئناً منابع کافی و قدرت زیاد برای تولید غذا، تأمین سرپناه و لباس و مراقبت‎های پزشکی قابل قبول برای همة انسان‌های کره زمین  دارا هستیم. نمی‎توان مشکل فقر و زندگی غیرانسانی بسیاری از افراد در کرة خاکی مان را به مشکل محدودیت منابع انسانی پیوند زد. بلکه باید شیوة توزیع این منابع را و همچنین انتخاب نوع انرژی و توزیع ثروت را محکوم نمود. به عبارت دیگر، مسئلة اصلی، مسئلة فقدان انرژی نیست بلکه اقتصاد سیاسی ما در این زمینه مسئله ساز است. اگربخواهیم این مشکل را با تمثیل رورتی بیان کنیم می توانیم به اندازه کافی گندم و جو برای غذا دادن به همة انسان‌ها فراهم کنیم. مسئله و مشکل این است که ما انرژی و منابع زیادی را برای پختن کیکهای تشریفاتی صرف می‎کنیم که به وسیلة بخش کوچکی از افراد سیارة ما مصرف می شوند. این کیک‎ها هم آن‎قدر دارای شکر و منابع غذای هستند که مصرف کنندگانشان را دچار بیماری می‎کنند.

کد خبر 519972

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha