۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۵:۱۱

حجت الاسلام پناهیان مطرح کرد؛

فعالیت سیاسی بیش از کارهای دیگر،می‌تواند انسان را به خدا مقرب کند

فعالیت سیاسی بیش از کارهای دیگر،می‌تواند انسان را به خدا مقرب کند

حجت الاسلام پناهیان گفت:ما باید توسط پروردگار عالم امتحان بشویم که رشد پیدا کنیم. امتحان بشویم تا ایمان‌مان معلوم بشود. برای خودمان ایمان‌مان تقویت و تثبیت بشود.

به گزارش خبرگزاری مهر، علیرضا پناهیان در سحرهای ماه مبارک رمضان با حضور در برنامه سحر شبکه افق، درباره بستر ظهور پیامبر اسلام (ص) و ارتباط آن با عصر ظهور و مقدمات فرج به گفتگو می‌پردازد. در ادامه، فرازهایی از جلسه دوازدهم این گفتگو را می‌خوانید:

مجری: از شب اول یک سوال برایم مطرح است، اینکه ما سال‌هاست می‌گوئیم که شب‌های ماه مبارک رمضان شب‌های مناجات است، شب‌های معنویت است. اما شما مدام گفتید که اسلام سیاسی است و با پیامبر به خاطر سیاست جنگیدند اصلاً سیاست باعث شد که پیامبر را قبول نکنند؛ ربطش به این شب‌های ماه رمضان که شب‌های معنویت است چیست؟

پناهیان: این سوال مهمی است، ممکن است این سوال، بعضی‌ها را درگیر بکند. اما واقعیت این است که رابطه بین معنویت و سیاست رابطه بسیار محکم و وثیقی است. من اول یک ترسیمی از رابطه بین معنویت و سیاست عرض کنم و ارتباط آن را با بحث خودمان که بحث شناسایی زمان بعثت و فرآیند تحقق این تمدن عظیم اسلامی است هم عرض بکنم. البته تمدنی که هنوز به‌طور کامل شکل نگرفته است؛ بنیانگذاری شده و دوران غربتش را دارد پشت‌سر می‌گذارد که ان‌شاءالله به شکوفایی نهایی برسد.

ببینید ما باید توسط پروردگار عالم امتحان بشویم که رشد پیدا کنیم. امتحان بشویم تا ایمان‌مان معلوم بشود. برای خودمان ایمان‌مان تقویت و تثبیت بشود. خداوند متعال صریحاً در قرآن می‌فرماید که من اساساً شما را برای امتحان آفریدم (الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛ ملک/۲) اینجا بهشت ما نیست. اینجا باید در حال تکامل و تکوین باشیم، تا آنگونه بشویم که می‌خواهیم و می‌توانیم و اراده می‌کنیم.

حساس‌ترین امتحان‌های الهی در عرصۀ سیاست است

این امتحان‌ها حساس‌ترین‌اش در عرصۀ سیاست است، نه سرِ سجادۀ نماز. اوجش در عرصۀ سیاست است، نه سرِ سجادۀ نماز و عبادت. و شما سرِ سجادۀ نماز و عبادت باید آن اوج را نشانه‌گیری بکنید. و الّا اگر نماز بخوانیم و توجّه به غایات نماز نداشته باشیم خدا فریب نمی‌خورد. مثلاً ما نشستیم رابطۀ خودمان را با خدا تنظیم کنیم در عبادت. این رابطۀ ما اگر بخواهد با خدا تنظیم بشود نهایتش به کجا می‌رسد؟

یک کسی داشت عبادت می‌کرد یک نبی‌ّ‌ای از انبیا الهی گفت خدایا چه بندۀ خوبی داری که این‌قدر دارد عبادت می‌کند. فرمود نه عبادتش ارزش چندانی ندارد؛ چون عقل درست حسابی ندارد. بنشین با او معاشرت کن تا ببینی. نشست و با او معاشرت کرد و گفت چه خبر؟ چه درد دلی داری؟ معمولاً درد هر کسی نشان‌دهندۀ فهم و عقل اوست. گفت این علفزارها الآن سبز است، چند وقت دیگر پاییز می‌شود اینها خشک می‌شود، مدام می‌گویم خدایا گوسفندانت را بفرست اینها را بخورند که اینها اسراف نشود.... فرمود ببین عقلش این‌قدر می‌رسد. (کَانَ یَرَی مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ ع رَجُلًا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ یَطُولُ سُجُودُهُ وَ یَطُولُ سُکُوتُهُ فَلَا یَکَادُ یَذْهَبُ إِلَی مَوْضِعٍ إِلَّا وَ هُوَ مَعَهُ فَبَیْنَا هُوَ یَوْماً مِنَ الْأَیَّامِ فِی بَعْضِ حَوَائِجِهِ إِذْ مَرَّ عَلَی أَرْضٍ مُعْشِبَةٍ تَزْهُو وَ تَهْتَزُّ قَالَ فَتَأَوَّهَ الرَّجُلُ فَقَالَ لَهُ مُوسَی عَلَی مَا ذَا تَأَوَّهْتَ قَالَ تَمَنَّیْتُ أَنْ یَکُونَ لِرَبِّی حِمَارٌ أَرْعَاهُ هَاهُنَا قَالَ فَأَکَبَّ مُوسَی ع طَوِیلًا بِبَصَرِهِ عَلَی الْأَرْضِ اغْتِمَاماً بِمَا سَمِعَ مِنْهُ قَالَ فَانْحَطَّ عَلَیْهِ الْوَحْیُ فَقَالَ لَهُ مَا الَّذِی أَکْبَرْتَ مِنْ مَقَالَةِ عَبْدِی أَنَا أُؤَاخِذُ عِبَادِی عَلَی قَدْرِ مَا أَعْطَیْتُهُمْ مِنَ الْعَقْلِ‏؛ المحاسن / ج ۱/ ص ۱۹۳)

مهم‌ترین دعای ماه مبارک رمضان کدام است؟

حالا ما سرِ سجادۀ عبادت چه می‌خواهیم بگوییم؟ چه می‌خواهیم برای خودمان؟ چه می‌خواهیم برای فرزندانمان؟ چی می‌خواهیم برای جهان بشریت؟ از کجا می‌خواهیم مقرّب بشویم به پروردگار عالم؟ از چه طریقی؟ این خیلی مهم است. اینکه دعای افتتاح دعای ویژۀ ماه مبارک رمضان است، دلیلش چیست؟ در مضامین این دعا دقت کنید.

یکی از کارهایی که ما باید انجام بدهیم الأهمّ فالأهم کردن بین ادعیه است. خیلی جاها برنامۀ دعا خواندن دارند، برنامۀ قرائت دعا دارند. واقعاً بین ادعیه کدام دعا مهم‌ترین دعای ماه مبارک رمضان هست؟ من از اهل فضل سوال می‌کنم، من از اهل معنا سوال می‌کنم، آیا در ماه رمضان دعایی به عظمت دعای افتتاح می‌رسد که فرمودند هر شب بخوانید؟ شما در آن دعا بسیار شفاف‌تر از خیلی از دعاهای دیگر تقاضای فرج حضرت ولی‌عصر ارواحناله‌الفدا را می‌کنید و در آن دعا حتی چگونگی وضع زمان حکومت حضرت را هم توضیح می‌دهید. کار به مقدمه‌سازی برای ظهور حضرت هم می‌کشد.

در دعای افتتاح، استغفار هم هست. ابتدائش استغفارهایی هست با مضامینی بسیار شبیه مضامین دعای ابوحمزۀ ثمالی. ولی دعای ابوحمزۀ ثمالی را امام سجاد (ع) در زمانی فرمودند که زمان ایشان مقارن بوده با امثال حجاج بن یوسف ثقفی‌ها. در آن شرایط سخت طبیعتاً نمی‌توانند از مسائل امامت و مسائل سیاسی اجتماعی بیان کنند. اما دعای افتتاح که سفارش شده هر شب خوانده بشود، الآن بین ما زیاد رسم نیست.

ماه رمضان ارتباطش با امام زمان (ع) چیست؟ این خودش برای مردم سوال است. امام زمان (ع) ظهورشان کاملاً یک درگیری سیاسی در اندازه‌های جهانی ایجاد می‌کند، معادلات قدرت در جهان را به‌هم می‌ریزد و کاملاً یک اتفاق سیاسی است، البته آثار و تبعات معنوی هم برای افراد خواهد داشت.

ما چرا ماه رمضان هر شب باید دربارۀ مهم‌ترین واقعۀ سیاسی جهان بشریت دعا کنیم؟ به همان دلیل هم سحرها باید در مورد دین و سیاست صحبت کنیم. چرا ما سرِ سجادۀ عبادت باید به سیاست بپردازیم؟ برای اینکه افق دیدمان معلوم بشود، مقدار عقلمان معلوم بشود بر آن اساس عبادتمان پذیرفته می‌شود. در ماه رمضان باید بیشتر قرآن بخوانیم و قرآن هم مشحون است از درگیری‌های سیاسی. حالا این خودش یک گزارش مفصّل دیگر می‌خواهد. مقام معظم رهبری در ابتدای امسال، در ارتباط با سیاست و قرآن مطالبی فرمودند.

در همان سورۀ حمد شما می‌بینید یک گروه‌بندی اجتماعی صورت می‌گیرد. قرآن می‌فرماید «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّین‏» (فاتحه / ۷) این در واقع یک نوع گروه‌بندی اجتماعی است. یعنی شما یک انسان اجتماعی هستید که دارید حمد می‌خوانید و آن را به مسائل اجتماعی می‌کشانید. این‌طوری نیست که بگوییم: خدایا من به دیگران کاری ندارم من را به راه راست هدایت کن و تمام! موضع خودت را نسبت به کسانی که خدا به آنها نعمت داده است، باید مشخص کنی، نسبت به دیگران هم باید مشخص کنی.

جهاد، اوج سیاست‌ورزی است

یک نکتۀ دیگر اضافه کنم. اگر دعا بخوانیم ولی در بین دعاهای خودمان از خدا نخواهیم که خدایا به ما یک توفیقی بده یک روزی در جهاد در راه تو شرکت کنیم و در راه تو بجنگیم، چه می‌شود؟ می‌فرماید کسی که در راه خدا جهاد نکند و در دلش هم این جهاد را از خدا نخواهد و بمیرد، به شعبه‌ای از نفاق خواهد مرد (مَن ماتَ و لَم یَغْزُ و لَم یُحدِّثْ بهِ نَفسَهُ، ماتَ علی شُعْبَةٍ مِن نِفاقٍ؛ میزان‌الحکمه /۲۸۲۹) جهاد، اوج سیاست‌ورزی است. شما در جهاد، در واقع جانت را برای قدرت جامعۀ اسلامی، قدرت امّت و امام دارید می‌گذارید.

چرا تاریخ بعثت مشحون از جهاد است؟ چرا صرفاً با انواع عبادت‌ها رنگی نشده است؟ آیا این از بدِ حادثه بوده یا اینکه توسط پروردگار، طراحی شده است؟ چرا تاریخ بعثت مشحون از هجرت است؟ کسی که مسلمان می‌شد، باید به مدینه هجرت می‌کرد، و بعد هم حق نداشتند از مدینه خارج بشوند.

فرمودند کسی از مسلمان‌ها نباید بدون اجازۀ پیغمبر از مدینه خارج بشود. آمدند گفتند دقیقاً حومۀ شهر کجاست که ما نباید خارج بشویم؟ مثلاً آن کنارها بودیم و نمی‌دانیم که خارج شدیم یا نشدیم؟ رسول خدا مدینه را خط‌کشی کردند، یعنی حدودش را مشخص کردند! این‌قدر مسئله جدّی بود. چرا هر کسی مسلمان شد باید به مدینه می‌آمد؟ چون باید قدرت اسلام تأمین بشود و الّا مسلمانی چه فایده‌ای دارد؟ مدینه در واقع چیزی شبیه پادگان شده بود.

این آغاز اسلام است. این اسلامی که ما الآن در فضای آن داریم تنفس می‌کنیم، نمازش را می‌خوانیم، اگر در نیّت‌مان افق ظهور، افق جهاد را در نظر نداشته باشیم، سطح عبادتمان پایین می‌آید. در اقدامات‌مان برای ماه مبارک رمضان، کدام اقدام بالاتر از اقدام سیاسی است؟ مگر در ماه رمضان رسیدگی به امور مؤمنین، مسلمان‌ها و نیازمندان، این‌قدر توسط رسول خدا (ص) سفارش نشده است؟! خُب رسیدگی به امور نیازمندان جامعه، بیشتر از طریق سیاست ممکن است یا صدقه دادن؟

البته صدقه‌دادن را نفی نمی‌کنم؛ صدقه‌دادن امری بسیار ارزشمند است اما ریشه‌کن کردن فقر ارزشمندتر است و این با روشنگریِ سیاسی ممکن است. ریشه‌کن‌کردن فقر در جامعۀ ما در درجۀ اول با کار سیاسی است؛ یا مهم‌ترین اقدامش با کار سیاسی است. سیاسیون این فقر را تولید می‌کنند؛ خب چرا شرّ اینها را با روشنگری کم نمی‌کنیم؟ چرا در برنامه‌های مردمی، برنامه‌های اجتماعی، برنامه‌های دلجویانه، فقط نشان می‌دهیم که در مسجد دارند بسته‌ها را جمع می‌کنند برای نیازمندان؟ خُب در کنار این کارِ مقدس جمع‌آوری بسته‌ها برای نیازمندان، نشان بدهیم که یک جلسۀ سیاسی هم گرفته‌ایم و جوان‌ها دارند با هم بحث می‌کنند که «این‌دفعه چه‌جوری رأی بدهیم تا فقر در جامعه ایجاد نشود؟» این ارزش و ثوابش بالاتر از بسته جمع‌کردن برای نیازمندان است.

الان در یمن این‌طور است که اگر کسی بعد از نماز، مرگ بر آمریکا مرگ بر اسرائیل نگوید می‌گویند که نمازت قبول نیست. الآن فرهنگ یمن این‌جوری شده است. این مردم مبارز یمن به حقیقت نماز توجه پیدا کردند. حالا کجای قرآن این را نوشته است؟ «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت‏» (نحل/۳۶) شعار هر پیامبر این است که خدا را عبادت کنید و از طاغوت اجتناب کنید. نماز می‌خوانند و عبادت خدا می‌کنند یک «مرگ بر آمریکا مرگ بر اسرائیل» هم بعدش می‌گویند که از طاغوت اجتناب کنند. الآن بعضی از مساجد برای این‌جور مباحث سیاسی، کلاس می‌گذارند.

نباید تصوّر ما از دین تصوّر غلطی باشد. من در این‌باره روایات زیادی آوردم، بخشی از سخنان حضرت امام را هم آوردم. البته تحلیل‌های بزرگان را هم دربارۀ بعثت پیامبر می‌خواهم برای شما قرائت بکنم. اگر برسیم همۀ اینها را بخوانیم آن‌وقت می‌فهمیم دین رابطه‌اش با سیاست چگونه است.

یک کتاب را معرفی کنم؛ کتاب «الصحیح» که از نویسندۀ بسیار ارجمند معاصر آقای «جعفر مرتضی عاملی» است و مجلّدات فراوانی دارد. ایشان خیلی تحقیق شایسته‌ای انجام داده و شاید بتوان گفت که آخرین جمع‌بندی و آخرین تحقیق در سیره پیامبر اکرم (ص) و تاریخ اسلام است، خیلی زیباست. یک قسمتی از این کتاب عالمانه را برای شما بخوانم:

آنجایی که بنی‌عامر آمدند با پیامبر سرِ این دعوت گفتگو کنند. در گفتگویشان گفتند که ما اگر از تو حمایت کنیم شما در جامعۀ عرب رئیس می‌شوید. سهم ما در جانشینی چقدر است؟ رسول خدا فرمود هیچ سهمی ندارید و آنها هم قبول نکردند که از پیامبر حمایت کنند. اینجا ایشان یک حرفی دارد. اینها تحلیل بنده نیست. چرا بعضی‌ها تحقیق‌نکرده می‌گویند که این حرف‌ها سلیقۀ فلانی است؟ نخیر، به بنده چه ربطی دارد؟ من می‌توانم همۀ اینها را از کلام بزرگان نقل بکنم اما وقت گرفته می‌شود و بحث جلو نمی‌رود.

آقای جعفر مرتضی عاملی، در این کتاب شریف وقتی قصۀ بنی‌عامر را نقل می‌کند، بعدش این‌طور می‌نویسد: «چقدر فاصله است بین فهم مردم صدر اسلام از اسلام، از دعوت قرآن، تا جایی که همین فهم باعث فراهم آوردن انصار برای اسلام شد و هجرت و بیعت عقبۀ اول و دوم و انتخاب نقبا و کفیلان برای کسانی که بیعت کرده بودند و بین آن فهمی که دین را جدا از سیاست می‌داند و سیاست را امری بیگانه نسبت به دین می‌داند. پس این تفکر بدون شک از القائات استعمار و از فکر مسیحی تحریف‌شده است، چنان‌که مطلب واضح است.» (فما أبعد ما بین فهم هؤلاء للإسلام و لِدعوة القرآن حتّی إنّ هذا الفهم هو الّذی مهّد لإسلام الأنصار، ثمّ الهجرة… و أنّ السّیاسة أمر غریب من الدّین، فإنّ ذلک و لا شکّ من إلقاءات الإستعمار و من الفکر المسیحی الغریب المستورد، کما هو ظاهرٌ؛ الصحیح من سیرة النبی‌الأعظم ص (العاملی، السیدجعفر مرتضی) / ج ۴/ ص ۹۴)

در نظر بگیرید پیامبر (ص) چه موقعیتی داشته است که یک کسی می‌آمده و می‌گفته که شما دارید قدرت پیدا می‌کنید… انگار انتخابات بوده است. پیامبر اکرم رسماً در حال گرفتن قدرت در دست خودشان بودند. رسماً این عملیات داشت انجام می‌گرفت. اصلاً همین ذکر صلوات، مگر بالاترین ذکر ما نیست؟ آقای بهجت می‌فرماید پرثواب‌ترین ذکر است. این ذکر، بُعد سیاسی‌اش بر هر موضوع دیگری غلبه دارد. به دلیل اینکه شما دارید شعار سیاسی می‌دهید، جهت خودتان را دارید مشخص می‌کنید، ولیّ خودتان را دارید تقدیر می‌کنید، سرپرست خودتان را دارید تقدیر می‌کنید. بگذارید امام زمان ارواحناله‌الفدا حاکم بشود، آن موقع می‌بینید که سیاسی‌ترین جمله در جهان، ذکر صلوات بر محمد و آل محمد و در ضمنش درود بر امام زمان ارواحناله‌الفدا خواهد بود.

یعنی این یک شعار سیاسی است، آن زمان برای همه ملموس می‌شود که این شعار سیاسی است و الّا همین الآن هم شعار سیاسی است. فرض بفرمائید این شعار در زمان پیامبر چقدر شعار سیاسی بوده است؟ اصلاً تن‌لرزه ایجاد می‌کرده، همین‌که شما در مدینه بتوانید بگویید «درود بر پیامبر و علی بن ابی‌طالب (ع)» اصلاً غُلغُله ایجاد می‌کرده و اوضاع را به‌هم می‌ریخته و دعوا راه می‌انداخته! چرا شما کنار پیامبر از ما یاد نمی‌کنید؟ این سیاسی‌ترین شعار بود، به حدی که رسول‌خدا فرمود: جفا می‌کنید اگر نام من را می‌شنوید درود بر من نفرستید. (أَجْفَی النَّاسِ فَرَجُلٌ ذُکِرْتُ بَیْنَ یَدَیْهِ فَلَمْ یُصَلِّ عَلَی‏؛ مجموعه ورام / ج ۲/ ص ۲۳۷)

چرا ذکر صلوات، علنی و با صدای بلند است؟ چرا مثل خیلی از اذکار، آهسته و زیر لب نمی‌گوییم؟ مثلاً ذکر «سبحان الله» یا «الله اکبر» یا «أستفرالله» را یواش می‌گوئیم. اما این ذکر را باید بلند بگوییم و باید بقیه هم بشنوند. پس این ذکر، یک شعار سیاسی است. چون این ذکر به ولیّ جامعۀ اسلامی، قدرت می‌دهد.

فعالیت سیاسی بیش از اقدامات دیگر، می‌تواند انسان را به خدا مقرّب کند

ما اگر بخواهیم به ابعاد مسئلۀ سیاست در دین و معنویت بپردازیم واقعاً همه مشتاق خواهند شد که برای تقرّب به خدا بروند سراغ فعالیت سیاسی. فعالیت‌های دیگر آن‌قدر انسان را به خدا مقرّب نمی‌کند. کسی که دارد دعا می‌خواند باید این توجه را داشته باشد و الّا چه چیزی را دارد از خدا می‌خواهد؟ مثلاً شما اگر سرِ سجاده بگویی «خدایا من به سیاست و سرنوشت مسلمان‌ها کاری ندارم، فقط دست خودم را بگیر». خدا چندان دستگیرت نخواهد بود.

اصلاً بر اساس برخی از روایت‌ها، اولیا خدا یک‌چنین آدمی را مسلمان نمی‌دانند. می‌فرماید: «مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ» (کافی / ج ۲/ ص ۱۶۳) آیت‌الله بهجت، آن عارف واصل، در ارتباط با دعا کردن برای وضع مسلمان‌ها جملات فوق‌العاده عجیبی دارند و تقریباً تهدید می‌کنند و می‌فرمایند: دعا کنید برای مردم و مظلومان منطقه و الّا همان بلاها را خوب است خدا سر شما بیاورد؟! (آیا با این همه بلاها که بر سر مسلمان‌ها می‌آید، نباید حال التجا برای ما پیش بیاید؟! … باید در حال رخاء، حالت ابتهال و تضرّع و توسّل داشته و ملتجی و شاکر باشیم تا در حال شدّت و گرفتاری به فریاد ما برسند؛ وگرنه همان بلا و گرفتاری به سراغ ما می‌آید؛ در محضر بهجت / ج ۲/ ص ۳۸، نکته ۶۴۰)

این حرف‌های یک عارف واصل است. آقازادۀ آیت‌الله بهجت، به بنده می‌فرمودند یک انفجار در بغداد رخ می‌داد تا یکی دو روز حال ایشان خراب بود. مدام راه می‌رفت می‌فرمود: همین‌جور دارند آدم می‌کشند. نگاه کن! همین‌جور دارند آدم می‌کشند… درحالی‌که معلوم نیست در آن انفجار بغداد، شیعیان یا سنی‌ها کشته شده‌اند. ایشان اصلاً ناامنی در جهان اسلام را نمی‌توانست تحمّل بکند! حتی وقتی که اسرائیل به غزّه حمله کرد، ایشان سر درس خارج، فرمودند هر کسی هر کمکی می‌تواند برای غزه انجام بدهد! جملات ایشان هست. خُب شاید بپرسید: آقای عارف، شما چه‌کار به فلسطین داری؟ شما مشغول همین درس و بحث خودتان باشید! یا مثلاً یک سفارشی برای ذکر و استغفار، برای ما بگویید.

ببینید اینها اهل عرفان و معنویت هستند. یک کتابی قرار است ان‌شاءالله از نظرات سیاسی آقای بهجت منتشر بشود. بنده خودم وقتی نظرات سیاسی ایشان را می‌خوانم تعجب می‌کنم که «خدایا! عرفان ما این است!» ایشان گاهی با کمال احترام انتقاد می‌کنند از علمایی که برای تأیید مشروطیت، عجله کردند. البته بحث‌های خیلی دقیق و وسیعی دارند.

رابطۀ معنویت و سیاست در روایات

اجازه بدهید قبل از اینکه سخنان حضرت امام را در ارتباط با رابطۀ سیاست و معنویت بخوانم، یک مقدار احادیث و روایات را بخوانم بعد برای جمع‌بندی از کلام امام (ره) استفاده کنیم و ببینیم برداشت امام (ره) چگونه است.

مثلاً امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرماید: «إِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِهِ» (نهج‌البلاغه / خطبه ۲۷) می‌فرماید جهاد دری است از درهای بهشت، خدا برای خاصّان اولیا خودش باز کرده است؛ نه برای هر کسی. جهاد هم هیچ معنایی جز سیاست ندارد.

دوستانی که دارند عبادت می‌کنند من به آنها تبریک می‌گویم که توفیق عبادت پیدا کرده‌اند. به ایشان عرض می‌کنم که پیامبر اکرم (ص) فرمود: رهبانیّت به این معنا که گوشه‌نشین بشوی و صرفاً برای خودت عبادت بکنی و این‌طوری بخواهی ارتباط با خدا برقرار کنی در اسلام نداریم (إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یَکْتُبْ عَلَیْنَا الرَّهْبَانِیَّة) بعد فرمود: در امّت من رهبانیّت در جهاد است «إِنَّمَا رَهْبَانِیَّةُ أُمَّتِی الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّه‏» (امالی‌صدوق / ص ۶۶)

امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید که نسبت جهاد با امر به معروف و نهی از منکر نسبت یک قطره آب با دریاست. امر به معروف و نهی از منکر اینقدر بالاتر از جهاد است (وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنْ الْمُنْکَرِ إِلَّا کَنَفْثَةٍ فِی بَحْرٍ لُجِّی‏؛ نهج‌البلاغه / حکمت ۳۷۴) در دهۀ سوم ان‌شاءالله صحبت خواهیم کرد که بُعد سیاسی امر به معروف و نهی از منکر یعنی چه؟ امر به معروف و نهی از منکر اگر درست اجرا بشود، دیگر اصلاً مسئول بد، در کشور نخواهیم داشت که بعد بخواهیم بر کار او نظارت بکنیم و بخواهیم با او مبارزه بکنیم. امر به معروف و نهی از منکر، سیاسی‌ترین حکم است. البته اینها مدل‌ها و ساختارهای اجتماعی به دنبالش دارد.

در روایت دیگری می‌فرماید: «سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ أَحَبُّ النَّاسِ إِلَی اللَّهِ قَالَ أَنْفَعُ النَّاسِ لِلنَّاسِ» (کافی / ج ۲/ ص ۱۶۴) محبوب‌ترین مردم در نزد خدا کسی است که بیشترین نفع را برای مردم داشته باشد. همچنین در روایات فرموده‌اند که نزدیک‌ترین شخص به خدا و رسول خدا در بهشت، یک مسئول و مدیر خوب است (أَحَبُّ النَّاسِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ أَقْرَبُهُمْ‏ إِلَی اللَّهِ مَجْلِساً إِمَامٌ‏ عَادِلٌ‏؛ روضه‌الواعظین / ج ۲/ ص ۴۶۶) یا در روایت می‌فرماید که اگر یک کسی مسئول بشود و آن‌طور که برای خودش و زن و بچه‌اش کار می‌کند برای مردم کار نکند خدا با صورت، او را به جهنم می‌اندازد. (أیُّما والٍ وَلِیَ شَیئاً مِن أمرِ أُمَّتی فَلَم یَنصَح لَهُم ویَجتَهِد لَهُم کَنَصیحَتِهِ وجَهدِهِ لِنَفسِهِ، کَبَّهَ اللَّهُ عَلی‏ وَجهِهِ یَومَ القِیامَةِ فِی النّار؛ تاریخ بغداد / ج ۸ / ص ۴۷۲)

رسول‌خدا (ص) می‌فرماید: «إِنَّ أَعْظَمَ النَّاسِ مَنْزِلَةً عِنْدَ اللَّهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَمْشَاهُمْ فِی أَرْضِهِ بِالنَّصِیحَةِ لِخَلْقِهِ» (کافی / ج ۲/ ص ۲۰۸) پیامبر (ص) در روایت دیگری می‌فرماید: «إِنَّ الدِّینَ النَّصِیحَةُ إِنَّ الدِّینَ النَّصِیحَةُ إِنَّ الدِّینَ النَّصِیحَةُ» (روضه‌الواعظین / ج ۲/ ص ۴۲۴) نصیحت یعنی دلسوزی (نه به آن معنایی که در فارسی به‌کار می‌رود که یعنی نصیحت‌کردن…) گفتند دلسوزی برای چه کسی؟ فرمود «لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِکِتَابِهِ وَ أَئِمَّةِ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ عَامَّتِهِم‏»؛ دلسوزی برای رسول‌خدا، برای مسئول جامعه و مؤمنین و عموم مردم.

بعضی‌ها از وارد شدن به عرصۀ سیاست، تنزّه می‌جویند

الان بعضی‌ها برای خودشان کلاس می‌گذارند که من خیلی هم نمی‌خواهم پای کار ولایت فقیه باشم و… اصلاً برای خودش کلاس است. تنزّه می‌جویند از وارد شدن به عرصۀ سیاست. دوستانی که دنبال عبادت هستند این روایت را دقت کنند که رسول خدا می‌فرماید: «یُرفَعُ لِلوالِی العادِلِ المُتَواضِعِ فی کُلِّ یَومٍ ولَیلَةٍ کَعَمَلِ سِتّینَ صِدِّیقاً، کُلُّهُم عامِلٌ مُجتَهِدٌ فی نَفسِهِ» (کنز العمّال / ج ۶/ ص ۱۱/ ح ۱۴۶۱۵) یک سرپرست و یک مسئول عادل، هر شب و روزی عمل شصت صدّیق را دارد؛ آن‌هم صدیقی که بسیار عبادت کند (صدّیق یک پله پایین‌تر از پیغمبر است) یعنی هر روز و شب یک مدیری که دارد به مردم خدمت می‌کند این‌قدر ثواب دارد. ما کجا می‌خواهیم چنین ثوابی پیدا کنیم؟!

رسول‌خدا (ص) در کلام دیگری می‌فرماید: «سَاعَةٌ مِنْ إِمَامٍ عَدْلٍ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِینَ سَنَة» (کافی / ج ۷/ ص ۱۷۵) یک ساعت از یک مدیری که دارد پشت میزش کار می‌کند ولی عدالت می‌ورزد و ظلم نمی‌کند، این افضل از عبادت هفتاد ساله است. یعنی ارزشش از هفتاد سال عبادت بالاتر است.

حالا اجازه بدهید جملات امام (ره) را برای شما بخوانم. می‌فرماید که «دعوتهای قرآن، هم در مکه مکرمه و هم در مدینه مشرفه دعوت‌های شخصی بین فرد و خدای تبارک و تعالی نبود. می‌شود گفت که بی‌استثنا دعوت‌های خدا حتی در آن چیزهایی که وظایف شخصی افراد است، روابط شخصی افراد است بین خود و خدا، از معنای اجتماعی و سیاسی برخوردار است.» (صحیفۀ امام / ج ۱۸/ ص ۴۲۲) این تحلیل کلّی حضرت امام است.

یا مثلاً می‌فرماید «مسجدها در صدر اسلام به این صورتی که بعدش به توسط اشخاصی منحرف به این صورتهای مبتذل درآمد، در صدر اسلام این طور نبوده. مسجدها محلی بوده است که از همان مسجد ارتش راه می‌افتاد برای جنگ با کفار و با قلدرها…» (صحیفۀ امام / ج ۴/ ص ۴۴۷) ایشان در جای دیگری می‌فرماید: «در عهد رسول اللَّه هم و بعد از آن هم تا مدتها، مسجد مرکز اجتماع سیاسی بود؛ مرکز تجییش جیوش بود. «محراب» یعنی مکان حرب؛ مکان جنگ: هم جنگ با شیطان، و هم جنگ با طاغوت.» (صحیفۀ امام / ج ۸/ ص ۶۰)

امام می‌فرماید: «مسجد، مرکز اجتماع سیاسی است‏» (صحیفه امام / ج ۱۰/ ص ۱۷) حضرت امام (ره) می‌فرماید: «و اللَّه اسلام تمامش سیاست است؛ اسلام را بد معرّفی کرده‌اند» (صحیفه امام / ‏ج ۱/ ص ۲۷۰)

کد خبر 5201035

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • IR ۰۶:۵۸ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۰
      0 0
      پس چرا خدا به امامان به جز امام علی که انهم مدت کوتاهی بود توفیق خدمت سیاسی نداد آیا اگر امامان مصدر حکومت می شدند می توانستند از کجرویها ویا تفسیر درست کتاب ‌سنت دفاع کنند
    • IR ۰۹:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۰
      0 0
      قُلْ يا أَيُّهَا الَّذِينَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ کسی که قصد دارد کار سیاسی را فقط برای رضای خداوند انجام دهد نه برای مطامع آن بایستی بتواند به آیه فوق عمل کند.