قرآن کریم کتابی است که با وجود کوچکی نسبی حجم، مشتمل بر انواعی از معارف و علوم و احکام و قوانین فردی و اجتماعی است و بررسی کامل هر دسته از آنها نیازمند به گروه های متخصصی است که در طول سالیان دراز، به تحقیق و تلاش علمی درباره آنها بپردازند و تدریجا رازهای نهفته آن را کشف کنند و به حقایق بیش تری دست یابند، هر چند کشف همه حقایق و اسرار آن جز به وسیله کسانی که دارای علم الهی و تأیید خدایی باشند میسر نخواهد بود .
این مجموعه متنوع که شامل ژرف ترین و بلندترین معارف ، والاترین و ارزشمندترین دستورات اخلاقی، عادلانه ترین و استوارترین قوانین حقوقی و جزایی، حکیمانه ترین مناسک عبادی و احکام فردی اجتماعی، سودمندترین مواعظ ، اندرزها و آموزنده ترین نکات تاریخی، سازنده ترین شیوه های تعلیم و تربیت و در یک جمله " حاوی همه اصول مورد نیاز بشر برای سعادت دنیا و آخرت است " با اسلوبی بدیع و بی سابقه ، در هم آمیخته شده، به گونه ای که همه قشرهای جامعه بتوانند به فراخور استعدادشان از آن بهره مند شوند .
فراهم آوردن همه این معارف و حقایق در چنین مجموعه ای ، فراتر از توان انسان های عادی است ولی آن چه بر شگفتی آن می افزاید این است که این کتاب عظیم ، به وسیله یک فرد درس نخوانده و تعلیم ندیده که هرگز قلمی بر کاغذ نیاورده و در محیطی دور از تمدن و فرهنگ پرورش یافته بود عرضه شد .
قرآن کریم ، کتاب آسمانی مسلمان ها است که از طریق وحی بر پیامبر اکرم ( ص) نازل شده و مورد اتفاق و دستورالعمل زندگی برای همه مسلمانان است .
و پیامبر (ص) که دل او آسمان معرفت الهی و کلامش باران رحمت خداوندی بود ، درهای باغ سبز معرفت را بر پیروان مکتب خویش گشود و پیام آور این حکمت بود . پیامبر طعم عدالت را به کام دردمندان و مستضعفان در تاریخ چشاند و با استقرار وحدت و امنیت در همه عرصه ها و قلمروها، در حکومت خویش به منتظران عدالت و تشنگان حق و فضیلت، آسودگی خاطر عنایت فرمود .
قرآن کریم نیز پیروانش را به وحدت و همبستگی و همدلی دعوت نموده است . " واعتصمو بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا " ( آل عمران 103 ) به ریسمان مستحکم الهی چنک زنید و راه های متفرق نروید .
در همیشه دوران ، شاهد همبستگی و اتفاق بین شیعه و سنی بوده ، نشانه های این اتفاق و اتحاد را در میان فقها، و علمای سلف، همچون مرحوم شیخ مفید، شیخ طوسی ، علامه حلی، سید مرتضی و ... می یابیم .
کتاب گرانسنگ مرحوم شیخ طوسی که نظرات فقهی تمام مذاهب اسلامی را نقل نموده ، نشانه ای از این همبستگی میان مسلمانها بوده و هیچگونه تنش و برخوردی با یکدیگر نداشته اند .
زیرا در اصول کاملا با یکدیگر مشترک و اختلافات در برخی از فروعات بر اساس دیدگاه و مبانی هر کدام قابل احترام بوده است .
و اصولا گفتگوهای علمی در میان اهل علم از سنی و شیعه یک امر کاملا رایج و پذیرفته شده ای بوده است .
فتوای مشترک مفتی اعظم اهل سنت، شیخ شلتوت ، در عصر مفتی بزرگ جهان تشیع حضرت آیت الله بروجردی مبنی بر عمل کردن مسلمین از نظریات مشترک فقهی مذاهب اسلامی، بیانگر وحدت و پیوند مستحکم بین تمام فرقه های اسلامی است . جهان اسلام همواره با همدلی و اتحاد با یکدیگر بوده اند .
این که در حال حاضر متأسفانه شاهد ترور و کشتار و خشونت گروهی تفرقه افکن در میان مسلمین با شعار توحید هستیم که در واقع هدف اصلی آنها به هم ریختن صفوف مسلمین و ایجاد شکاف در جهان اسلام است ، ما این عمل را جدای از دسیسه های شیطانی استکبار جهانی آمریکا و هم پیمان های آنها نمی دانیم که این بار با تفرقه افکنی بین مسلمین وارد شده اند و عده ای دانسته یا ندانسته تبعیت از چنین هدفی می کنند .
فتنه و تخریب اماکن مقدسه توسط یک گروه افراطی با هدف به ظاهر توحیدی قابل توجه است !
اگر این گروه اطلاع کافی از قرآن کریم داشتند ، چنین سخنانی را نمی گفتند . خصوصا دوران رسالت پیامبر (ص) آن دورانی که پیامدهای مهمی را در زمینه های سیاسی ، دینی ، اقتصادی و دیگر ابعاد تاریخ جهان به بار آورد .
هر چند قریشیان مکه تا پیش از اسلام ، تجربه چشمگیری در زمینه اداره شهرها نداشتند و هیچگاه زیر پرچم یک دولت متمدن و با فرهنگ گرد نیامده بودند تا از نظام های سیاسی مدون برخوردار شوند !
اما هنگامی که اسلام بر سر آنها سایه افکند ، نیروهای پراکنده شبه جزیره عربستان حول یک کانون گرد آمدند و در چارچوب کشوری نظام یافته یا اداره های منضبط ، سامان گرفتند . میان این کشور و کشورهای همسایه مانند پاریس روابط سیاسی پدید آمد . از عمر این کشور هنوز ده سال نگذشته بود که بر ایران، عراق، سوریه ، فلسطین، مصر و سرزمین های دیگر چیره گشت .
اما اکنون چه شده است که این چنین وقیحانه ، عده ای با سرسپردگی به آمریکای جنایتکار دست به تفرقه افکنی میان مسلمانان می زنند ؟!
آیا این توطئه های شوم واعمال مغرضانه و افکار جاهلانه ، ریشه در پیشه آمریکای جنایتکار و صهیونیست ها ندارد؟
و اما در رابطه با بارگاه های ملکوتی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ، لازم است آیاتی از قرآن کریم را ، در این مجال کوتاه به دقت مطالعه نماییم :
دلایل قرآنی
1- ساختن محل هایی برای عبادت ، بر روی قبور انسانهای متقی و پرهیزگار را ، قرآن در سوره کهف ، طی جریان اصحاب کهف بر روی قبور آنها بیان می کند .
قرآن می فرماید : " لنتخذن علیهم مسجدا " ( سوره کهف 21 )؛ ظاهر تعبیر ، آنان که بر واقع حال آنها اطلاع یافته بودند ، گفتند بر جایگاهشان مسجدی بنا می کنیم .
ظاهر تعبیر " علیهم مسجدا " این است که اصحاب کهف از دنیا رفتند و علاقمندان آنها تصمیم گرفتند مسجدی بر آرامگاه آنان بسازند و قرآن کریم این موضوع را با لحن موافقی آورده است .
و این نشان دهنده آن است که ساختن مسجد به احترام قبور بزرگان دین در کنار قبور آنها، نه تنها حرام نیست، بلکه کار خوب و شایسته ای است . زیرا این امر باعث می شود که خاطره انسانهای موحد و خداپرست را زنده نگهدارد و این یک امر معمولی در میان موحدان و خداپرستان بوده است و منافاتی با توحید هم ندارد .
زیرا احترام ، مطلبی است و پرستش و عبادت مطلبی دیگر . و اساسا اینکه قرآن کریم سخن کسانی که قائل به این بودند که بر در غار ، مسجدی بنا شود ، اینها از گروه موحدین و اهل توحید بودند ، زیرا تعبیر به " مسجد" دارد نه " معبد " و مسجد در عرف قرآن محلی است که برای ذکر خدا می باشد و محل سجده خداوند است .
بنابراین ایجاد فضایی به نام " حرم " بر روی قبور معصومین (ع) که اساسا در این مکانها نماز و دعا و نیایش به درگاه حضرت حق تعالی صورت می گیرد، هیچگونه منافاتی با توحید ندارد و کسانی که این گونه سخنان را می گویند، از معارف و اندیشه قرآنی به دور هستند .
2- از کسانی که از طریق تهدید و ارعاب ، تحریک بر تخریب اماکن مقدس مسلمین – که مورد قبول همه مسلمین هستند – دارند ، با عنوان شعار توحید سؤال می شود : شما که بر گرد کعبه طواف می کنید ، همه می دانند که در حجر اسماعیل ، پیامبران بزرگ الهی دفن هستند، پس چگونه شما طواف بر گرد قبور آنها را جائز می دانید ؟ زیرا در مطاف قرار می گیرند . خانه ای از خشت و گل است و از آن بالاتر تعظیم و احترام مسجد جایز نیست . حالا ممکن است این سؤال را کسی بکند که این برخلاف توحید است . مسجد گل است و خاک و آجر و سنگ، کعبه از سنگهایی که روی هم گذاشته شده چیز دیگری نیست، مگر سنگ هم می تواند احترام داشته باشد ، که بشر به سنگ احترام بگذارد ؟
در پاسخ گفته می شود سنگ هرگز احترام ندارد و عبادت خدا است که احترام دارد . " معبد " از آن جهت که محل عبادت خدا است ، احترام دارد و " معبود " احترام و تکریم معبد را به ما اجازه داده است و نه تنها شرک نیست ، بلکه عین توحید است .
سؤال دیگر که می توان مطرح باشد این که آیا اگر معبود به ما اجازه تعظیم و احترام عابد را از آن جهت که عابد است بدهد و ما هم او را مورد تعظیم و تجلیل و تکریم قرار بدهیم شرک است ؟
بلکه در پاسخ می گوئیم این عین توحید است . همان طور که خدا اجازه تعظیم و احترام خانه گلی راکه معبد باشد داده ، این انسانی که معبد روح او است و به مراتب از آن خانه گلی بالاتر است و بلکه احترام خانه گلی به اعتبار عابدانش هم چون ابراهیم و اسماعیل و محمد (ص) پیامبر خدا و ... دارد . خانه کعبه " اول بیت وضع للناس " است یعنی اولین معبد و اولین نقطه ای است که برای عبادت و پرستش خداوند تأسیس و ایجاد شده است و احترام را از عبادت دارد . کعبه هم احترام خودش را از عابد و عبادت اخذ کرده است .
آیه شریفه " فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و الاصال " (سوره نور آیه 36 ) وارد شده ، چه خانه ای است که خدا رخصت و اجازه داده است که گرامی داشته و نامش در آنجا یاد شود . قطعا بیوت و خانه انسان هایی است که حقیقتا سراسر وجودشان عبادت است و بالاتر اصلا خودشان معنی مسجدند .
اینکه از محضر رسول خدا سؤال می شود مراد از این خانه ها چه خانه ای است ؟ در پاسخ فرمودند : " بیوت الانبیاء فقام الیه ابوبکر فقال : یا رسول الله هذا البیت منها لبیت علی و فاطمه ؟ قال : نعم من افاضلها " حضرت فرمودند : خانه های انبیاء و سپس ابوبکر برخاست وعرض کرد : یا رسول الله ! این خانه که خانه علی و فاطمه است نیز مصداق آیه می باشد ؟ حضرت در پاسخ فرمودند : آری ! این از برترین آن خانه ها است ( نقل از درالمنثور )
تکریم و احترام آنها چه در زمان حیات آنها و چه بعد از آن ، به دستور پیامبر اکرم بر همگان واجب است .
اگر به حقیقت ما معتقد به قرآن و آن چه را که پیامبر (ص) از جانب وحی برای ما آورده باشیم ، دچار خطا نخواهیم شد و احکامی را که هیچ دلیل و ریشه قرآنی ندارد از پیش خود صادر نخواهیم کرد .
و آیا فکر نمی کنیم که مصداق " لا تقدموا بین یدی الله و رسوله " می باشیم ؟ ( سوره حجرات آیه 1 )
3- چرا خداوند به ملائکه دستور سجده بر آدم را می دهد ؟ اینکه همه ما خوب می دانیم که سجده برای غیر خدا شرک است و با روح توحید سازش ندارد ، ولی خداوند خودش این دستور را می دهد : و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس ( سوره بقره آیه 34 )
اگر ما نتوانیم فهم صحیح از اسلام داشته باشیم ، این جا نیز بر خدا هم ، باید خرده و اشکال گرفت ! ولی اگر کسی حقیقت قران را فهم کرده باشد ، می فهمد ، اگر چه ظاهر آیه سجده بر آدم است ولی باطن و حقیقت آن اظهارعبودیت و سجده برای خداوند متعال است .
عقل، خرد و قدرت تفکر برای اندیشیدن
خداوند متعال انسان را آفرید و به او گوهر گرانبهای اندیشیدن عنایت فرمود تا راه حقیقت را به دست آورد، این خالق مهربان، تمام نیازهای انسان را تأمین و به او رزق داد و تربیت نمود .
شناخت خداوند مهربان به عنوان مربی بزرگ، تنها راه رسیدن انسان به حقیقت ، سعادت و خیر است . خداوند متعال قدرت تفکر و اندیشیدن را به این جهت به انسان عنایت نمود تا به واسطه آن به شناخت خالق و مربی خود نائل گردد .
برای اینکه انسان را در تفکر و اندیشیدن یاری دهد ، به انسان، چشم ، گوش، قلب و ... داد تا هر کسی بتواند از گوهر گرانبهای خود به خوبی استفاده کند و از خرد و عقل در جهت شناخت خالق و مربی اش بهره ببرد تا به سعادت برسد .
چرا که راه شهوترانی و خواسته های حیوانی ، گوهر گرانبهای انسان را دچار زیان می کند، آن چنان که خداوند در قرآن می فرماید :
" قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا ، الذین ضل سعیهم فی الحیاه الدنیا و هم یحسبون انهم یحسبون صنعا ، اولیک الذین کفروا بایات ربهم و لقائه فحبطت اعمالهم فلا نقیم لهم یوم القیامه و زنا ، ذلک جزاوهم جهنم بقا کفروا و التخذوا آیاتی و رسلی هزوا ، ان الذین آمنو و عملو الصالحات کانت لهم جنات الفردوس نزلا ، خالدین فیها لا یبقون عنها جولا " ( کهف (18) آیات 108-103 ) : ای رسول به امت بگو : می خواهید شما را به زیان کارترین مردم آگاه می سازم ؟ زیانکارترین مردم آنها هستند که عمرشان را در راه دنیای فانی تباه کردند و به خیال باطل می پنداشتند که نیکوکاری می کنند . همین دنیا طلبانند که به آیات خدا کافر شدند و روز ملاقات خدا را انکار کردند ، لذا اعمالشان همه تباه گشته و روز قیامت آنها را هیچ وزن وارزشی نخواهم داد . اینان چون کافر شده و آیات و پیغمبران مرا استهزاء کردند به آتش دوزخ کیفر خواهند یافت و آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند البته آنها در بهشت فردوس منزل خواهند یافت و همیشه در آن بهشت ابدی هستند وهرگز از آن جا انتقال نخواهند یافت .
انسان با مشاهده جهان آفرینش و نظام دقیق که در آن وجود دارد و جهان را به هم مرتبط ساخته است ، می تواند به دست حکیم به درایت و اراده مطلق موجودی رحیم که عنایت و تدبیر او همگان را فرا گرفتهاست ، شناخت و ایمان پیدا نماید ، لذا هر وقت که انسان به این گونه ایمان برسد ، پروردگارش را می شناسد و می فهمد که آن آفریدگار است که نظام هستی را اداره و سیر می دهد و هیچ مدیری غیر از او نمی باشد .
با این معرفت و ایمان، نفس انسان در مقابل پروردگارش تسلیم وخاشع می گردد . با این اطاعت وعبودیت است که نفس انسان مؤمن به خدا نزدیک و رضایت او را جلب می نماید و در پیشگاه خدایش به نیایش پرداخته و ارتباط محکم را با خدایش ایجاد و به دست می آورد و کمالات انسانی را از او کسب می نماید ، آنگونه که بندگان صالح خداوند، هم چون اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام چنین بوده اند .
ایمان واقعی
مقصود و منظور از ایمان به خداوند بزرگ تنها اعتراف و باور زبانی و قولی نیست، بار و تصدیق زبانی نمی تواند معنی واقعی ایمان به خالق جهان باشد .
این نوع ایمان، نه کرامتی در قلب انسان به وجود می آورد و نه فضیلتی نصیب می گرداند، نه پلیدی را از انسان دور می سازد و نه انسان را از آتش جهنم رهایی می دهد .
خداوند در قرآن ، ایمان به معنی باور و تصدیق زبانی شیطان را به خالق، مثل زده است : یعنی این که در حالی که شیطان به ربوبیت و خالقیت خداوند اقرار نموده ولی باز هم خداوند ، باور زبانی شیطان را مانع این نمی داند که او از رحمت الهی محروم گردد :
" قال یا ابلیس ما لک الا تکون مع الساجدین * قال لم اکن لاسجد لبشر خلقته من صلصال من حما مسنون * قال فاخرج منها فانک رجیم * و ان علیک اللعنه الی یوم الدین * قال رب فانظرنی الی یوم یبعثون * قال فانک من المنظرین * الی یوم الوقت المعلوم * قال رب بما اغویتنی لا زینن لهم فی الارض و لاغوینهم اجمعین * الا عبادک منهم المخلصین " ( سوره ص آیه 83-75 " خدا به شیطان فرمود ای ابلیس تو را چه مانع شد که به موجودی که من به دو دست ( علم و قدرت ) خود آفریدم سجده کنی ؟ آیا تکبر و نخوت کردی یا از بلند رتبگان بودی ؟ شیطان در جواب گفت : من از او بهترم که مرا از آتش نورانی و او از گل تیره خلقت کرده ای . خدا فرمود ( ای شیطان جاهل ) اینک از این جا بیرون رو که تو رانده شدی و بر تو لعنت من تا روز قیامت حتمی است . شیطان گفت : پروردگارا پس مهلتم ده که تا روز قیامت زنده مانم . خدا فرمود : از مهلت یافتگانت قرار دادیم . تا روز معین و وقت معلوم . شیطان گفت : به عزت و جلال تو قسم که خلق را تمام گمراه خواهم کرد . مگر خاصان از بندگانت که برای تو خالص شدند .
با این آیه روشن می شود که گفتار تنها نمی تواند مصداق و معنی کامل ایمان و باور به خداوند باشد ، بلکه معنی دقیق ایمان ، عبارت است ازتصدیق قولی به همراه احساس ودرک درونی و باور قلبی که در نفس و درون انسان انگیزه تکاپو و اندیشیدن بی وقفه را خلق نماید .
بر این اساس ، انسان در پیشگاه عظمت خداوند و در کنار بارگاه اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ، پیشانی به سجده می گزارد و در قبال جلال و شان متعالی خداوند ، تسبیح می گوید .
بر این اساس ما افتخار می کنیم که خداوند این توفیق را به ما داد که پاک ترین و منزه ترین انسان ها را ، که مظهر عبودیت وبندگی حضرت حق متعال بوده اند ، یعنی پیامبر اکرم و ائمه معصومین را شناخته ایم و با تمام وجود برای آنها احترام قائل هستیم و احترام ما به این جهت است که انسان های موحد و پاکی بوده اند که ذوب در توحید و بندگی خدا بودند .
نبی مکرم اسلام (ص) با شخصیتی عظیم ، با ظرفیت بی نهایت و با خلق و رفتار و کردار بی نظیر ، در صدر سلسله انبیا و اولیا قرار گرفته است و ما مسلمانان موظف شده ایم که به آن بزرگوار اقتدا کنیم و ما آنها را به همین جهت اسوه و نمونه می دانیم ، همان طور که خداوند توصیه به این اسوه بودن نموده که فرمود : " لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه "
ما باید به پیامبر اقتدا و تأسی کنیم، نه فقط در چند رکعت نماز خواندن ، در گفتار و رفتارمان باید به اواقتدا کنیم . لذا رفتن کنار قبور آنان و نماز و دعا و نیایش به درگاه حضرت حق، همه در مسیر توحید و عبودیت و بندگی خدا است و در واقع حرکت در جهت توحید است .
4- حضرت امام حسین (ع) قطعا از بندگان صالح و خالص الهی است . محبت و دوستی او بر همگان واجب است " اجرا الا الموده ففی القرنی ( سوره شوری آیه 23 )
مفسر بزرگ جهان اسلام فخر رازی به نقل از زمخشری در کتاب کشاف روایت کرده وقتی این آیه شریفه نازل شد ، گفتند یا رسول الله ! خویشاوندانی که بر ما محبتشان واجب است چه کسانی هستند ؟ فرمود : " علی " ، " فاطمه " ، و " پسران آنان " .
حضرت امام حسین (ع) یکی از اقربای پیامبر اکرم (ص) است که باید از احترام و دوستی مردم برخوردار باشد، چه در زمان حیات و چه پس از آن .
محبت به پیامبر اکرم و خاندان پاک و مطهرش ، چشمه همیشه جوشانی است که آبشار نیایش را در سراسر مکتب جاودان تشیع تا دامنه قیامت جاری کرده ، جان های شیفته و کام های تشنه شیعیان ، بلکه همه انسان های حق طلب و طالب معنویت را به زلال تمنا، مصفا گردانده، تا مشام جانشان را از عطر پاک آنان، صلوات الله علیهم اجمعین انباشته کنند .
از یک سو آشنا ساختن مسلمانان با مکتب ماندگار اهل بیت ( ع) و درس های شور آفرین و تآثیرگذار آنان در زندگی ، هر کس که اهلیت پرداختن به این مقوله را دارد فرض است ، تا در حد توان علمی و عملی خود بکوشد تا ابهامات افراد بی غرض زدوده شود و از سوی دیگر بر ما واجب است تا از مکانهای مقدس و بارگاه های مطهر اهل بیت عصمت و طهارت حفاظت کنیم و دعا و نیایش نیز رویکردی عظیم و پرثمر در متن زندگی انسان هاست که امید است حقیقت دعا و فلسفه ناب نیایشگری ، در چشم همگان همان قدر و منزلت را بیابد که حق آن هاست .
و در یک جمله چه مکان و موقعیتی بهتر و زیباتر از آنجا که ملائکه خداوند مشغول تسبیح هستند .
در پایان یاد آور می شوم که قرآن کریم ، کتابی است که در طول بیست و سه سال رسالت پیامبر (ص) که دورانی بحرانی و پرماجرا و توأم با فراز و نشیبها و حوادث تلخ و شیرین فراوان بود ، نازل گردید . پیروان واقعی این کتاب آسمانی با پیروی و متابعت دقیق از آیین پاک محمدی، ضمن بهره گیری از نکات ارزشمند در جهت زندگی سعادتمندانه ، موجبات خشنودی حضرت رسول اکرم (ص) را می توانند فراهم سازند .
بر این اساس توصیه به تخریب و حرمت شکنی و بی احترامی به این اماکن مقدس، در حقیقت شکستن حرمت و احترامی است که خداوند متعال و رسول اکرم (ص) به آن امر کرده اند .
نظر شما