مجتبی نوروزی کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با خبرنگار مهر، ضمن اشاره به حوادث افغانستان و فرار رئیسجمهور سابق این کشور، گفت: به نظر من آقای غنی و شخصیت وی چند لایه و چند بعد دارد که باید در ابتدا به آن توجه کرد.
وی ادامه داد: اول اینکه به هر حال آقای غنی میدانست که بدون اتکا به قدرت غرب و بهطور مشخص آمریکاییها، نمیتواند قدرت و حکومت خودش را در افغانستان تداوم بخشد.
اشرف غنی شخصیتی قومیتزده داشت
این تحلیلگر مسائل سیاسی افزود: دوم، بُعد شخصیتی قومیتزده آقای غنی است. فهمی که از این بعد شخصیتی ایشان میتوان داشت در این است که همه تلاش را بر این استوار کرد که ساختار سیاسی و جریانات اصلی سیاست در داخل افغانستان به نفع قوم پشتون شکل بگیرد و جریانات غیر پشتون که عموماً نیز فارسیزبانها، متمایل و متحد ذاتی ایران محسوب میشوند، از فضای اصلی قدرت به دور باشند و نتوانند نقش اصلی را در جریانسازی اصلی در فضای سیاسی این کشور ایفا کنند.
نوروزی همچنین تصریح کرد: بُعد سوم شخصیت آقای غنی، به تکنوکرات و اقتصادمحور بودن شخصیت او بر میگردد، لذا در چنین تلفیقی آقای اشرف غنی هیچگاه اجازه نمیداد که روابط دوجانبه ایران و افغانستان از یک سطحی فراتر برود، اما محذورات خودش را نیز درک و تلاش میکرد تا آنجا که میتواند در حوزههای تجاری از برگ ایران برای مقابله با پاکستان و همچنین تأمین نیازهای داخلی افغانستان استفاده کند.
وی افزود: لذا در مقاطعی و در سطوح خُرد، همراهیهایی را با جمهوری اسلامی داشت، اما در سطوح کلان همواره مانعتراشیهای گستردهای در یک سری از روابط انجام میداد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی اضافه کرد: در واقع تا یک سطح که ایشان و یا هر کس دیگری که در افغانستان حاکم باشد، به دلیل الزامات همسایگی و نیازهای افغانستان به همسایهای به نام ایران، نمیتواند مانع ۱۰۰ درصد حضور و فعالیت کشورمان در افغانستان باشد.
نوروزی ادامه داد: اما از یک سطحی به بعد، آقای غنی نه تنها در مورد جمهوری اسلامی ایران، بلکه در مورد هر کسی که در واقع با آن پایههای قدرت و پایههای شخصیتی که به آن اشاره کردم، مخالف یا معارض بود و احساس میکرد که ممکن است معارض باشد، برای حضورش در افغانستان مانعتراشی میکرد و در این هیچ شک و شبههای وجود ندارد.
غنی از امضای سند جامع استراتژیک ایران و افغانستان طفره رفت
نوروزی تصریح کرد: برای مثال، سند جامع استراتژیک همکاری دو کشور سالهای طولانی است که بر روی آن کار میشود و عملاً در این یکی دو سال گذشته این سند آماده امضا بود ولی هر بار، وی به بهانههای مختلف که عموماً نیز بهانههای فنی بودند، از امضای این سند مهم طفره میرفت و در پایان نیز این سند را امضا نکرد.
وی در تشریح میزان همسویی جریانات سیاسی احتمالی وابسته به رئیسجمهور سابق افغانستان علیه کشورمان، گفت: نمیشود گفت که آقای غنی جریان سیاسی وابسته به خودش در افغانستان داشته است.
این کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: آقای غنی بر خلاف بسیاری از رهبران افغانستان، هیچ پایگاه و جایگاه گستردهای در بدنه اجتماعی قدرت نداشت و اساساً، نه برآمده از جریان درونی افغانستان بود و نه توانست جریانی را در داخل افغانستان ایجاد بکند.
غنی و یک حلقه از نزدیکانش با اتکا به قدرت آمریکا روی کار آمدند
نوروزی افزود: آقای غنی و یک حلقه محدود اطراف خودش با اتکا به قدرت آمریکاییها روی کار آمده بودند، لذا تعداد کمی از افراد در داخل افغانستان تحت تأثیر نوع نگاه ایشان یا براساس منفعتطلبی و یا براساس شعارهای پوپولیستی که معمولاً سر میداد، قرار داشتند، اما واقعاً او نه توان و نه امکان جریانسازی را نداشت؛ لذا این دیدگاه و نگاه در دل جامعه افغانستان نهادینه نشد.
وی همچنین تصریح کرد: یکی دیگر از ویژگیهای شخصیتی غنی که اگر بخواهیم به آن سه بُعد پیشین اضافه کنیم، بُعد پوپولیستی شخصیتی ایشان است، اساساً کسانی که پایگاه اجتماعی سنتی در هر جامعهای نداشته باشند، بعد از روی کار آمدن، برای اینکه بتوانند در دل برخی جریانات اجتماعی نفوذ کنند، حتماً به سمت شعارهای عوامگرایانه و یا پوپولیستی روی خواهند آورد.
این کارشناس مسائل سیاسی اضافه کرد: آقای غنی نیز از این قاعده مستثنا نبود، در هر مقطعی حرفهایی که میزد، برخی جریانات که مسائلی با جمهوری اسلامی ایران داشتند و یا مسائل آنها عمقی و ریشهای بود و یا جریاناتی که دلخوریهایی داشتند، از این حرفها و نوع لفظ و بیان آقای غنی استقبال میکردند.
نوروزی در پایان خاطرنشان کرد: اما به صورت عمده به نظر میآید که همراهی و همدلی دو ملت ایران و افغانستان آن قدر گسترده و عمیق است که اظهارات سیاسی این چنینی نتواند ضربه عمیق و کاری به دوستی دو ملت وارد کند.
نظر شما