به گزارش خبرگزاری مهر، انستیتو کاتو در تحلیلی با مقایسه ای غیر منطقی بین برنامه هسته ای ایران و کره شمالی به دلیل تفاوت این دو در ماهیت صلح آمیز برنامه هسته ای تهران و ماهیت نظامی برنامه هسته ای پیونگ یانگ نوشت : آمریکا به مدت چندین سال به دو بحران مهم هسته ای پرداخته که یکی از آنها کره شمالی و دیگری ایران است. آمریکا درباره کره شمالی که می گوید راکتور یانگ بیون خود را بسته، به برخی پیشرفتها رسیده است. اما در رابطه با ایران نمی توان از این پیشرفتها صحبت کرد، زیرا هیچ نشانه ای از اینکه این بن بست به زودی شکسته شود، وجود ندارد.
" تد گالن کارپنتر" نویسنده این مطلب خاطر نشان می کند: دولت بوش به جای ادامه سیاستی که هیچ نتیجه مثبتی در بر نداشته و یا حتی بدتر از آن تصمیم برای بدتر شدن این رویارویی، باید با ایران از طریق همان دیپلماسی کنش گرایانه که درباره کره شمالی استفاده کرد، تعامل کند. این امر مستلزم یک تمایل بی سابقه برای تعامل با ایران است.
در ادامه این مطلب آمده است : تا زمانی که آمریکا به خودداری از ورود به مذاکرات پایان داد، واشنگتن پیشرفت کمی ایجاد کرده بود. در نهایت آمریکا تسلیم فشارهای چین و همپیمانان خود در شرق آسیا شد و برای ورود به مذاکرات شش جانبه موافقت کرد. اما تنها طی شش ماه گذشته بوده که آمریکا وارد مذاکرات مستقیم با کره شمالی شده است.
نویسنده خاطر نشان می کند: این مذاکرات برای پیشرفت ایجاد شده مهم بود و از تمرکز صرف بر مسئله هسته ای بسیار فراتر رفت. واشنگتن و پیونگ یانگ هم اکنون درحال بررسی چنین موضوعاتی به عنوان عادی سازی روابط دیپلماتیک و اقتصادی ، حذف نام کره شمالی از لیست کشورهای حامی تروریسم و معاهده رسمی برای پایان دادن به جنگ دو کره هستند.
کارپنترمعتقد است که تلاش دیپلماتیک آمریکا درباره ایران به ویژگیهای مشابه نیاز دارد. مذاکرات مستقیم رده بالا بین واشنگتن و تهران- بسیار بیشتر از مذاکرات آنها درباره عراق- الزامی است. یک گام سودمند برای بوش ، انتصاب یک فرستاده ویژه برجسته شاید "جیمز بیکر" وزیر امور خارجه اسبق آمریکا به نمایندگی از آمریکا باشد.
کاتو تصریح می کند: این مذاکرات باید به بیش از برنامه هسته ای ایران و یا آینده عراق بپردازد. در واقع این مذاکرات به دربرگیری کل مسائل در روابط ایران و آمریکا نیاز دارد. موضوعات باید شامل حذف تحریمهای اقتصادی آمریکا و شورای امنیت سازمان ملل متحد و احیای روابط دیپلماتیک بین دو کشور و همچنین پایان تلاش تهران برای ساخت سلاح هسته ای (!) باشد.
در بخش دیگری از این مطلب آمده است : موانع این راه برای ایران در مقایسه با کره شمالی حتی بیشتر است. کره شمالی یک کشور کوچک و فقیر است، اما ایران یک قدرت متوسط با نفوذ قابل توجه سیاسی و اقتصادی است. هر چند روسیه به برنامه هسته ای ایران کمک می کند، اما از قدرت حمایتی که چین بر کره اعمال کرده، برخوردار نیست.
کارپتر به این مسئله اشاره می کند که ماهیت راه حل هسته ای نیز احتمالا متفاوت خواهد بود. کره شمالی با متوقف کردن کل برنامه هسته ای خود در ازای مشوقهای دریافتی از آمریکا، ژاپن و کره جنوبی موافقت کرده، اما بعید است که ایران با چنین مسئله ای ( توقف برنامه هسته ای صلح آمیز) موافقت کند. احتمالا واشنگتن باید این واقعیت را بپذیرد و بر دستیابی به پادمانهای کافی بین المللی با هدف دادن اطمینان از این مسئله که ماده هسته ای به سوی ساخت سلاح منحرف نخواهد شد، تمرکز کند.
در پایان این مطلب باز هم بدون توجه به ماهیت صلح آمیز برنامه هسته ای ایران ادعا شده است : همه این موانع ناامید کننده هستند، اما اگر واشنگتن راهبردی را همچون رویکرد اخیرخود در قبال کره شمالی اتخاذ نکند، به زودی با گزینه های بسیار ناخوشایندی روبرو خواهد شد: پذیرش ایران به عنوان یک کشور دارنده سلاح هسته ای و یا به راه انداختن حملات نظامی برای جلوگیری از این نتیجه. دیپلماسی پیش از رسیدن به آن مرحله ارزش امتحان کردن را دارد.
نظر شما