به گزارش خبرنگار فرهنگي « مهر» اين كتاب در هفت فصل ، به شرح زير تدوين شده است : (1) مطالعات ديني : درآمدي به دين پژوهي معاصر؛ (2) پديدارشناسي دين : زمينه ها؛ (3) پديدارشناسي كلاسيك دين؛ (4) پديدارشناسي هرمنويتيك دين؛ (5) دين ومحاكات؛ (6) دين و محاوره؛ و (7) پديدارشناسي و حقيقت دين .
نويسنده در فصل اول كتاب به تعيين جايگاه پديدارشناسي دين در مطالعات ديني معاصر پرداخته و در فصل دوم ، زمينه هاي تاريخي تكوين آن را معرفي مي كند .
فصل سوم و چهارم كتاب ميان پديدارشناسي كلاسيك دين و پديدارشناسي هرمنويتيك دين تفكيك قائل شده و در توضيح اين تفكيك آورده است : " مراد ازپديدارشناسي كلاسيك دين ، پديدارشناسي ديني اي است كه بر فلسفه سوبژكتيو آگاهي مبتني است ، و مراد از پديدارشناسي هرمنويتيك ، پديدارشناسي ديني اي فارغ از سوبژكتيو آگاهي است . اولي با مدرنيته سازگار است و دومي با فضاي پست مدرن " .
در فصل چهارم عناصر و اركان قوام بخش پديدارشناسي هرمنويتيك شرح داده شده است .
از آن جا كه از ديدگاه پديدارشناسي هرمنويتيك ، دين همطراز با داستان روايي و گزارش تاريخي است كه سنت شفاهي و مكتوب و فرهنگها در قوام بخشيدن به آن نقش اصلي داشته اند ، نويسنده در فصل پنجم اين وجه از پديدارشناسي هرمنويتيك را با توجه به آراي فيلسوف فرانسوي پل ريكور بررسي كرده و كاربرد آن نزد پديدارشناسان هرمنويتيك دين را توضيح داده است .
در فصل ششم از نقش محاوره ، و منطق مكالمه همچون ابزاري براي پديدارشناسي هرمنويتيك دين بحث مي شود .
فصل پاياني كتاب نيزبه نسبت ميان پديدارشناسي ، خواه كلاسيك و خواه هرمنويتيك ، با دين مي پردازد .
نويسنده در مقدمه خود آورده است : " پديدارشناسي دين phenomenology of religion رهيافتي است با اهميت در دين پژوهي معاصر كه به لحاظ تاريخي محصول تلفيق دو جريان فكري - پژوهشي در قرن نوزدهم بوده است ؛ اين دو جريان عبارتند از : پژوهش علمي در باب دين ، و ديگري روش پديدارشناسي هوسرل " . وي هدف خود را در اين كتاب اين چنين بيان كرده است : " نيت اصلي نگارنده آن بوده تا به پديدارشناسي دين نگاهي متانظريك metatheoritic كند و شرحي در باب جايگاه و محتوي پديدار شناسي دين بيان نمايد " .
" پديدارشناسي دين " نخستين كتابي است كه در اين زمينه به زبان فارسي نگاشته شده است . پيش از اين مقالاتي از دانشنامه هاي فلسفي و ديني به زبان فارسي ترجمه شده بود كه در مجلات تخصصي فلسفه و دين به چاپ رسيده اند . در روزگار مدرن، پس از بي مهري هاي فراواني كه در قرن هيجدهم نسبت به دين صورت گرفت و موجبات بروزبحرانهاي اخلاقي و معنوي را فراهم كرد ، ازقرن نوزدهم به بعد پژوهشها و تحقيقات پيرامون دين دوباره رونق يافته و محققان و پژوهشگران در رشته هاي مختلفي همچون : روانشناسي دين، جامعه شناسي دين، تاريخ اديان، فلسفه دين، و ... به تحقيق و پژوهش پرداخته و حجم عظيمي از كتاب و مقاله را فراهم كردند . از ميان اين حجم عظيم ، آثار بسيار ناچيزي به زبان فارسي ترجمه و منتشر شده اند . در ميان اين آثار نيز توجه مترجمان ، بيشتر معطوف به فلسفه دين با گرايش فلسفه تحليلي است ( در اين زمينه نيز كتابها به طور پراكنده انتخاب شده اند و هنوز از كتابهاي طراز اول اين گرايش چيزي به فارسي ترجمه نشده است ) . هر چند كه در زمينه جامعه شناسي و روانشناسي دين نيز آثاري به زبان فارسي ترجمه شده است ، اما، تعداد اين آثار حتي به تعداد انگشتان دست نيزنمي رسد . نگاهي به آثار منتشره شده به زبانهاي انگليسي، فرانسوي، و آلماني چشم اندازي از كارهاي پيش روي را براي ما فراهم مي سازد .
نظر شما