۴ مهر ۱۴۰۰، ۱۲:۰۲

نشست «دستمال سرخ‌ها» در مهر؛

گروه چریکی که کسی نمی‌شناسد/«دستمال سرخ‌ها» یا طرفداران پرسپولیس!

گروه چریکی که کسی نمی‌شناسد/«دستمال سرخ‌ها» یا طرفداران پرسپولیس!

محسن تیموری گردآورنده خاطرات گروه «دستمال سرخ‌ها» می‌گوید زمانی که از کسی می‌پرسیم «دستمال سرخ‌ها» را می‌شناسید می‌گویند همان طرفداران پرسپولیس هستند!؟

خبرگزاری مهر -گروه هنر- نیوشا روزبان: برای اولین بار نام گروه چریکی «دستمال سرخ‌ها» با فیلم سینمایی «چ» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا، سرزبان‌ها افتاد، گروهی به فرماندهی شهید اصغر وصالی که عملیات‌های متفاوتی را انجام دادند، گروهی که تنها کمتر از ۳ سال فعالیت کرده و بعد از شهادت ۲ فرمانده جوان خود یعنی شهید اصغر وصالی و شهید علی تیموری و دیگر اعضای گروه، دیگر خبری از آنها نشد.

بعد از اینکه در سال ۱۳۹۲ حاتمی کیا در فیلم «چ» و با محوریت شهید چمران به عملیات پاوه و در کنار آن کمی هم به گروه «دستمال سرخ‌ها» پرداخت، رسانه‌ها نیز مصاحبه‌ها و نگارش مطالبی را از این گروه استارت زدند.

می‌توان گفت مستند «دستمال سرخ‌ها» به کارگردانی حنظله تاج‌الدینی اولین اثری است که به صورت مستقیم به این گروه اشاره کرده است، البته پیش از این و در دهه ۷۰ مجموعه مستندی نیز توسط «روایت فتح» درباره این گروه ساخته شد که همان زمان از شبکه دو پخش شد.

اکران فیلم مستند «دستمال سرخ‌ها» به صورت آنلاین توسط «خانه مستند» در هفته دفاع مقدس بهانه‌ای شد تا از کارگردان این پروژه و تعدادی از اعضای گروه چریکی «دستمال سرخ‌ها» که تنها به تعداد انگشتان دست هستند دعوت کنیم تا درباره این گروهی که اطلاعات کمی نسبت به آنها در جامعه وجود دارد، گفتگو کنیم. مستند به تنهایی نقاط ضعف و قوت بسیاری دارد و کارگردان آن نیز تا امروز تعدادی مستند با موضوعیت دفاع مقدس جلوی دوربین برده است.

در واقع مستند «دستمال سرخ‌ها» بهانه‌ای شده است تا پای صحبت‌ها و خاطرات اعضای این گروه بنشینیم. خاطراتی که گاهی با خنده و بیشتر با بغض، اشک و حسرت بیان شد.

در کنار حنظله تاج‌الدینی کارگردان، عبداله نوری‌پور، مرتضی پارساییان عضو گروه دست‌مال سرخ‌ها و محسن تیموری برادر شهید تیموری و گردآورنده خاطرات باقی مانده از این گروه در خبرگزاری مهر حضور پیدا کردند، محسن تیموری هنگام ورود در خبرگزاری مهر همراه خود تعدادی عکس از شهدای «دستمال سرخ‌ها» نیز با خود به همراه آورده بود.

با ما در این مستند همراه باشید:

* هرچند گروه چریکی «دستمال سرخ‌ها» چند سال بیشتر با این نام فعالیت نکرد، اما عملیات‌های بسیار مهمی را چه قبل از شروع جنگ تحمیلی و چه بعد از آن انجام داد، اما مساله این است که سال‌ها فعالیت این گروه چه در رسانه‌ها و چه در حوزه سینما مسکوت مانده بود، تا اینکه در سال ۱۳۹۲ با ساخت «چ» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا توجه‌ها به سمت این گروه جلب شد، فکر می‌کنید چرا سال‌ها نسبت به این گروه و فعالیت‌های آن سکوت بود؟

حنظله تاج‌الدینی: زمانی که به دنیا آمده بودم، گروه چریکی «دستمال سرخ‌ها» دیگر تمام شده بود و گروه‌های دیگری روی کار آمده بودند اما بعد از گذشت ۴۰ سال با ساخت این مستند احساس می‌کنم که آخرین عضو این گروه به شمار می‌روم. بنابراین با توجه به فاصله سنی که نسبت به این دوستان دارم، آنها را برادر خطاب می‌کنم. این دوستان برای بیان خاطراتی که در این مستند است بسیار اذیت شدند اما خوشحالم که در نهایت توانستیم در این زمینه موفق عمل کنیم.

محسن تیموری: پیش از هر چیز باید بگویم که حدود ۶ سال پیش یعنی ۳۵ سال بعد از شهادت «دستمال سرخ‌ها» و عملیات‌های منحصر به فرد آنها، مقام معظم رهبری طی سخنانی برای اولین بار با موضوع «آتش به اختیار» را مطرح کردند، شاید «آتش به اختیار» در فرهنگ جبهه، جنگ و انقلاب اسلامی برای اولین بار مطرح شد. بر این اساس فرزندان انقلاب اسلامی در هر لباسی هر موقع تشخیص دادند که به صلاح نظام مقدس جمهوری اسلامی است، تصمیم بگیرند و اقداماتی را انجام دهند.

اما مساله این است که گردان «دستمال سرخ‌ها» به عنوان اولین و پیشگام‌ترین نیروهای انقلاب بودند که برای دفاع از انقلاب و کشور برآمدند، این گروه در اردیبهشت ۵۸ فعالیت خود را آغاز کرده و در مرداد ماه همان سال و با اتفاقاتی که در کردستان رخ داد، این گروه تصمیم گرفتند که پا به میدان گذارند. در آن زمان اداره دولت برعهده بنی‌صدر بود و بنی‌صدر نیز واقعاً مخالف جمهوری اسلامی بود. در همین راستا «دستمال سرخ‌ها» با فرماندهی شهید وصالی تصمیم گرفتند به کردستان رفته و در شهرهای مختلف این استان در مقابل دشمن ایستاده و آنچه که خود تشخیص می‌دادند را انجام دادند بدون اینکه از فرماندهی کل دستور بگیرند. این گروه مساله آتش به اختیار را در پیش گرفتند و با انجام عملیات‌های مختلف از سوی دولت و نهادهای مختلف نیز بازخواست شدند، حتی برای شهید اصغر وصالی حکم جلب صادر کردند و این حکم زمانی به گیلان غرب رسید که وی به شهادت رسیده بود. درواقع می‌توان گفت که آتش به اختیار ۳۵ سال پیش در کشور از سوی مخالفان نظام، نفوذی‌ها و خودخواهان جرم به شمار می‌آمد. البته این راهم باید بگویم که «دستمال سرخ‌ها» تنها از امام (ره) دستور می‌گرفتند.

عبدالله نوری‌پور: آن زمان برای عملیات‌های مختلف خودمان طراحی و اجرا می‌کردیم و این مسئولان بودند که می‌گفتند شما چه کار کردید. به عنوان مثال شهید چمران آن زمان وزیر دفاع بود، هرزمان که می‌شنید ما عملیاتی داریم با هلیکوپتر آمده و گاهی ما را از مخمصه در می‌آورد. اما اینکه چرا طی این سال‌ها به ما توجه نکرده‌اند باید بگویم که اواسط سال ۷۰ سیمای جمهوری اسلامی با همکاری موسسه «روایت فتح» مجموعه مستندی ۱۷ قسمتی را درباره «دستمال سرخ‌ها» را تولید کرد که تعداد اندکی از اعضای این گروه که زنده مانده بودند در این مجموعه حضور داشته و خاطرات خود را بیان می‌کردند. این مجموعه از شبکه دو سیما پخش شد.

هرچند این مجموعه ساخته شد اما آنچه که باید مورد توجه مسئولان وقت دفاع مقدس قرار گیرد، صورت نگرفت و کسی به بازمانده‌های این گروه توجه نکرد. در واقع یکی از دلایلی که سبب شد به این گروه بعد از ساخت این مجموعه توجه نشود، این بود که ما در آن زمان در دوره دوم خرداد بودیم، متاسفانه ما زخم خورده مسائل سیاسی روز قرار گرفتیم در واقع فرهنگ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، از دوم خرداد سال ۱۳۷۶ کوبیده و زیر تانک بردند. در این مستند ما حرف‌های بسیاری زدیم و هنوز همه ما و به خصوص خواهر کاظم زاده همسر شهید وصالی نسبت به این وضعیت شاکی است. هرچند بعد از پایان کار «دستمال سرخ‌ها» به فعالیت خود ادامه می‌دادم اما همیشه این سوال برای من وجود داشت که چرا به این گروه توجه نمی‌شود و هرسال فرهنگ دفاع مقدس نسبت به گذشته کمرنگ‌تر می‌شود، هرسال در هفته دفاع مقدس کسانی را می‌آورند از جنگ می‌گویند که هیچکدام در میدان جنگ حضور نداشتند و تنها کتاب خاطرات را خوانده‌اند و تبدیل به راوی جنگ شده‌اند. متاسفانه سال‌ها است که ریشه دفاع مقدس را زده‌اند.

جنگ ایران و عراق یک جنگ بین ۲ کشور نبود بلکه یک جنگ جهانی بود، از ماموریت‌ها که برمی‌گشتیم می‌گفتیم که در مناطق و نزدیک مرزها چه خبر است، اما فرمانده کل قوا بنی‌صدر هیچ توجهی به این اطلاعات نمی‌کرد، به امام (ره) هم که دسترسی نداشتیم، این درحالی است که من بارها با ابوشریف و شهید وصالی اطلاعات را به فرمانده کل سپاه می‌رساندیم به یاد دارم که یک شب به خانه آقای منصوری فرمانده کل سپاه رفتیم و شرایط را تشریح کردیم اما موفق نشدیم راه به جایی ببریم. این را هم باید بگویم که در ابتدا مسئولیت گردان ۳ سپاه که بعدها به «دستمال سرخ‌ها» معروف شد، من برعهده داشتم، آن زمان ۲۵ سال سن داشتم بعد از مدتی اعلام کردم که نمی‌توانم به عنوان فرمانده گروه فعالیت کنم تا اینکه اصغر وصالی را به عنوان فرمانده گردان انتخاب کردند، زمانی که وصالی به پادگان آمد با توجه به اینکه یک جوان بسیار ساده و بی ریا بود اصلاً نمی‌گفت که به عنوان فرمانده گردان انتخاب شده است، اما از همان اول می‌دانستم که این فرد قرار است گردان ۳ را تبدیل به یک گردان متفاوت کند. درحال حاضر تنها ۴ نفر بیشتر از ما باقی نمانده است. به یاد دارم برای پروژه‌ای آمدند و ساعت‌های بسیاری با من مصاحبه گرفتند، این مصاحبه سال‌ها باقی می‌ماند اما به دلایل امنیتی کسی حاضر نشد تا این مصاحبه‌ها را تبدیل به کتاب کنند چرا که نویسنده‌ها می‌ترسیدند دچار مشکل شوند.

مرتضی پارساییان: معتقدم کسانی که در گروه «دستمال سرخ‌ها» بودند از سوی خداوند انتخاب شدند، حرف زدن درباره آن‌ها سال‌های زیادی را می‌طلبد. چراهای بسیار زیادی برای دیده نشدن «دستمال سرخ‌ها» وجود دارد که پاسخ دادن به آن باعث می‌شود به ناکجاآباد برویم، چرا که این قصه و تمام خط و مشی آنها در دانشگاه‌ها به اسم دیگری تدریس می‌شود. عراقی‌ها از چگونه جنگیدن این گروه کتاب نوشته و آنها را شبح نامیده‌اند. زمانی که فیلم «چ» ساخته شد ما نسبت به آن اعتراض کردیم اما بازهم همین فیلم سبب شد تا غبار روی این گروه کنار برود و مظلومیت این ۸۰ نفر نشان داده شود. معتقدم ادامه این گروه کسی مانند شهید حاج قاسم سلیمانی است که حریف بسیاری از قدرت‌ها بود. همانطور که شهید وصالی همیشه فریاد می‌زد که تسلیم نمی‌شویم. متاسفانه مردم امروز ما آسایش امروز کشور را قدر نمی‌دانند، چرا که برای آنها روشن نشده که چگونه به اینجا رسیده‌ایم. می‌خواهم بگویم هرکسی به خون این بچه‌ها دهن کجی کرد آخر به باد رفت. نمی‌توان بسیاری از موضوع‌ها را بیان کرد.

جنگ ایران و عراق یک جنگ بین ۲ کشور نبود بلکه یک جنگ جهانی بود، از ماموریت‌ها که برمی‌گشتیم می‌گفتیم که در مناطق و نزدیک مرزها چه خبر است، اما فرمانده کل قوا بنی‌صدر هیچ توجهی به این اطلاعات نمی‌کرد، به امام (ره) هم که دسترسی نداشتیم، این در حالی است که من بارها با ابوشریف و شهید وصالی اطلاعات را به فرمانده کل سپاه می‌رساندیم تاج‌الدینی: اگر به عنوان یک دهه شصتی، وضعیت فرهنگی کشورمان را بخواهم ارزیابی کنم مانند این است که یک کشتی پر از آدم وجود دارد بعد یک موشک وسط این کشتی خورده است و کل این آدم‌ها در حال غرق شدن هستند، یک سری قایق نجات در این تاریکی می‌خواهند این آدم‌ها را نجات دهند، یک فانوس دست کسی است او باید نور فانوس را به سمت قایق‌ها نشانه رود تا مردم بتوانند قایق‌ها را ببینند، اما نور فانوس به سمت قایق‌ها نیست به همین دلیل کسی قایق‌ها را نمی‌بیند.

امروز در نسل جوانی که زیر ابرو برمی‌دارد و فرق بین زن و مرد معلوم نیست باید قهرمان‌ها را به جامعه نشان داد، درست است که جنگ تمام شده است اما قهرمان‌ها کجا رفته‌اند، به گونه‌ای که بهترین آثار دفاع مقدس تبدیل شده است به فیلم‌هایی مانند «لیلی با من است». سکانسی در «دستمال سرخ‌ها» است که حذف شده است، کنترل سیمرغ که همه دارایی این گروه است، از دست آنها خارج می‌شود و شهید علی تیموری زیر آتش بار پشت سیمرغ رفته و آن را نجات می‌دهد این یعنی قهرمان. متاسفانه نمی‌دانم چطور برخی از سینماگران سر مزار برخی از شهدا می‌روند. اما من با افتخار سر قبر شهدایی مانند حاج قاسم، شهید وصالی و شهید تیموری رفته و با افتخار فیلمی هم درباره آنها ساخته‌ام، اما می‌گویم که این سریال‌ها و فیلم‌های پفکی دوزار هم نمی‌ارزد، چرا که قهرمان محور نیست و هیچکدام در جامعه تاثیر ندارد.

من به عنوان یک کارگردان با کل فیلم‌های محمدحسین مهدویان مخالفم، تصویری که از شهید متوسلیان در «ایستاده در غبار» ساخته است، دوزار نمی‌ارزد، در این فیلم از این شهید یک تصویر یک آدم دعوایی ساخته است. اصلاً همین شخصیت را هم داشته باشد، آیا باید چنین تصویری را به مخاطب نشان داد؟ یا تصور کنید در حال حاضر ابراهیم حاتمی کیا مشغول پروژه «موسی» است آیا مشکل امروز جامعه ما ساخت چنین سریالی است که ابراهیم حاتمی کیا آن را جلوی دوربین ببرد؟ این کارگردان امید سینمای جنگ است و یا باید در این زمینه کار کند. کارگردانان دیگری نیز هستند که از آن جمله می‌توان به شهریار بحرانی و باشه آهنگر اشاره کرد. قهرمان‌های جنگ هنوز زنده هستند و باید به آن پرداخته شود. آن وقت من کارگردان که «دستمال سرخ‌ها» را با نگاه قهرمان محور می‌سازم می‌گویند شعار می‌دهم و شخصیت پردازی تقلبی می‌کنم. من برای اینکه فیلم برای مخاطب باورپذیر باشد، بخش‌هایی از این مستند را حذف کردم تا نگویند که شعار می‌دهد. شرایط به گونه‌ای شده است که اگر ۱۰ درصد از واقعیت یک شخصیت را به تصویر بکشیم می‌گویند این شخصیت پردازی تقلبی است. من این سینما و فیلمسازانی که سر مزار شهدا فاتحه می‌خوانند را شرمنده می‌دانم. نگاه من در این فیلم قهرمان محور بوده و جهانی متفاوت را از «دستمال سرخ‌ها» نشان می‌دهد.

* پیش از هر چیز تاکید می‌کنم که نظر شما درباره تولیدات و فعالیت دیگر کارگردانان، نظر شخصی شما است که اگر هم سخنی و نظری باشد باید در حضور این کارگردانان باشد، اما آقای تاج‌الدینی شما می‌گویید این مستند یک اثر قهرمان محور است، اما اگر قرار باشد یک قهرمان یا یک گروه قهرمان را به تصویر کشیده و جامعه معرفی کنیم باید چگونگی زایش و شکل‌گیری یک قهرمان در جامعه را نیز به تصویر بکشیم، اما چنین مساله‌ای در مستند شما وجود ندارد و مخاطب با توجه به اطلاعاتی که از این گروه ندارد، نمی‌داند «دستمال سرخ‌ها» چگونه بوجود آمده است. درست است که عملیات پاوه که مستند شما با آن شروع می‌شود یکی از مهمترین حضورهای این گروه بوده است اما در مستند به هیچکدام از سوال‌های مخاطب پاسخ داده نشده است.

تاج‌الدینی: یک اختلاف ریشه‌ای بین نگاه خبرنگاران و مستندسازان وجود دارد، ما با جانب داری نسبت به سینما نگاه می‌کنیم، من علاف نیستم که وارد سینما شوم، من وکیل مدافع یک نسل خاموش هستم که باید آنها را کادره کرده و به تصویر بکشانم، مستند باید با یک شوک شروع شود، باید در ابتدای مستند مساله‌ای را مطرح کنم تا بعد گروه را معرفی کنم که در این مستند داستان با ماجرای پاوه شروع می‌شود. مساله دیگر این است که یک سری از مسائل به صورت مستقیم و یک سری به صورت کد در مستند نشان داده می‌شود. در ابتدای فیلم دیالوگی هست که می‌گوید دوربین روشن است؟ این دیالوگ می‌گوید ۴۰ سال دوربین خاموش بوده است. حتی بین شخصیت‌ها دعواهایی نیز وجود دارد. من گزارشگر فوتبال نیستم و براساس مهندسی و یک مانیفست این مستند را ساخته‌ام. اگر شما معتقد هستید که «دستمال سرخ‌ها» نسبت به تایم لاین و آنچه را که می‌شود گفت، آنچه که باید گفته نشده می‌توانم فیلم را پلان به پلان برای شما توضیح دهم.

* چرا وقتی مستندی با هدف معرفی یک گروه و قهرمانی آن ساخته می‌شود، حتی در حد چند ثانیه از شکل‌گیری گروه برای مخاطب گفته نشده است.

تاج‌الدینی: یکی از اهداف این مستند، معرفی «دستمال سرخ‌ها» است.

* اگر فقط یکی از اهداف فیلم این بود، که اولاً نباید اسم «دستمال سرخ‌ها» را روی آن می‌گذاشتید، چرا که مخاطب با این دید فیلم را می‌بیند که از «دستمال سرخ‌ها» اطلاعات کسب کند، مخاطب عام انتظار دارد که حداقل به اطلاعات اولیه را در اختیارش قرار دهد، حتی به اندازه‌ای که به مخاطب گرا دهد تا به دنبال واقعیت برود، درست همان کاری که مهدویان در فیلم‌هایش انجام می‌دهد، این در حالی است که شما به عنوان کارگردان هیچ توضیح قابل توجهی در این مستند ارائه نمی‌دهید.

تاج‌الدینی: ایراد شما به فیلم وارد نیست، کاراکتریزاسیون به سواد و سلیقه کارگردان مربوط است، من دلم نمی‌خواهد بگویم این گروه از کجا شروع کرده‌اند، مساله من این است که در یک مستند نگاه متفاوت خود را دارم و اگر این سوژه به ۲۰۰ کارگردان داده شود، ۲۰۰ زاویه نگاه متفاوت ساخته می‌شود. اما تمام دیتاهای ضروری در فیلم قرار دارد، البته دیتاهای ضروری دیگری هم بوده که در فیلم حذف شده است.

تیموری: از ابتدای ساخت فیلم در کنار دوستان بودم، سلیقه من این بود که مستندی جامع و کامل ساخته شود و یا صحنه‌هایی به این مستند اضافه شود که متاسفانه این اتفاق رخ نداد، ولی در نهایت به این دلیل که زمان مستند زیاد می‌شد و می‌توانست از حوصله مخاطب خارج شود، کوتاه آمدم، دلیل بعدی این است که عملیات پاوه و ماجرای آن شباهت زیادی به کربلا داشت به خصوص شبی که شهید وصالی می‌گوید اگر می‌خواهید بروید. البته به غیر از پاوه، گروه «دستمال سرخ‌ها» در جنگ و در گیلان غرب شهید داده‌اند که به آن نیز پرداخته شده است، البته به مریوان و گروه حسن نیت نیز اشاره شده است. اما تاکید می‌کنم به گروه و ماجرای آن تنها با یک مستند نمی‌شود پرداخت و بهترین کار این است که درباره آنها سریال ساخته شود.

* مساله این نیست که مستند از کجا شروع می‌شود، مساله این است که گروهی در آن معرفی می‌شوند که تا امروز اطلاعات موثق و مستندی درباره آن در جامعه فعلی وجود ندارد، این گروه حتی در آن زمان هم نمی‌شناختند و تنها چیزهایی درباره آنها شنیده‌اند، زمانی که مستندی در این باره ساخته می‌شود باید ابتدایی‌ترین اطلاعات در کنار محدودیت زمانی داشته باشد.

تاج‌الدینی: این فیلم چند روز پیش در کهف الشهدا نمایش داده شد و شما اولین کسی هستید که می‌گویید این گروه در فیلم معرفی نشده است.

* من نمی‌دانم کسانی که به این مراسم که شما می‌گویید آمده چه اطلاعاتی از این گروه داشته‌اند، مساله من مخاطب عام در هر سنی است که چیزی از «دستمال سرخ‌ها» نمی‌داند و مستند شما نیز اطلاعات متفاوتی را در اختیار مخاطب نمی‌گذارد.

تاج‌الدینی: برای من مهم نیست این گروه چگونه شکل گرفته است.

پارساییان: برای معرفی «دستمال سرخ‌ها» ما نیازمند زمان زیادی هستیم. اگر بخواهم از شهید وصالی و «دستمال سرخ‌ها» بگویم زمان زیادی می‌برد، که برای این مستند گفته‌ام اما زمان مستند گویا برای بیان همه این موارد کافی نبود. بسیاری از حرف‌ها را ما نمی‌توانیم بیان کنیم. به عنوان مثال آن زمان، وقتی فهمیدند که زورشان نمی‌رسد به ما گفتند که بنی‌صدری هستند. این درحالی است که تنها کسانی که در آن زمان مخالف بنی‌صدر بودند ما بودیم.

تیموری: همان کسانی که می‌خواستند «دستمال سرخ‌ها» حذف شوند، تهمت زدند که اینها بنی‌صدری هستند، زمانی که این شایعه شروع شد شهید محسن چریک با یک وانت پر از سیمان و ماسه در اتاق آنها را گل می‌گیرد. کسانی که سینه شان را در برابر دشمن سپر کرده بودند را محاکمه غیابی کرده و حکم جلب آنها را می‌گیرند تا این گروه را از روش و اعتقاداتی که داشتند جدا کنند. شاید اثری با بیان همه این واقعیت‌ها ساخته شود، اما اجازه پخش چنین اثری وجود خواهد داشت؟ از اول انقلاب تا امروز به جز زمانی که مقام معظم رهبری رییس جمهور بودند و چند روزی که شهید رجایی در این سمت بود، ما رییس جمهور اسلامی نداشتیم. الان شاید بتوانیم ادعا کنیم که با حضور آقای رئیسی شاهد حکومت اسلامی باشیم. در چنین شرایطی فرهنگ «دستمال سرخ‌ها» نباید تبلیغ شود. یک بار به یک نفر گفتم «دستمال سرخ‌ها» را می‌شناسید، گفت پرسپولیسی بودند؟ این حد از اطلاعات فاجعه است.

نوری‌پور: البته این راهم باید بگویم که «دستمال سرخ‌ها» قبل از پاوه نیز ماموریت‌های بسیار مهم دیگری نیز داشته است که از آن جمله می‌توان به نفوذ به گروه‌های منافقین هم اشاره کرد، ما تیم‌های بسیاری داشتیم که هرکدام به بخش‌های مختلفی نفوذ کرده بودیم و بعد از شناسایی و حذف هم می‌کردیم. حتی یکی از عملیات‌هایی که داشتیم درباره یک شرکت آمریکایی مخابراتی در ایران به نام FIC بود که سال‌ها در تهران سیم کشی زیرزمینی تهران را برعهده داشتند، به ما خبر رسید که آنها اطلاعات را شنود می‌کنند و حالا مدیران آن دارند از ایران خارج می‌شوند. به محل این شرکت رفتیم و بعد از بررسی شرکت در اتاق مدیران شرکت با عکس سران انقلاب جبهه ملی و بعد شهید بهشتی، طالقانی و دیگر افراد مواجه شدیم که اطلاعات آنها را جمع می‌کردند و در نهایت متوجه شدیم که این شرکت محل دوم جاسوسی آمریکا است. پرونده این شرکت به آیت اله ری شهری داده شد حتی آن زمان هم بعد از مشخص شدن این ماجرا، در فرماندهی کل سپاه که در محل اصلی ساواک قرار داشت، مورد بازخواست قرار گرفتیم که البته در نهایت از ما به خاطر این عملیات تشکر کردند. تمام این ماموریت‌ها در شرایطی انجام می‌شد که ما هیچ امکانات مناسبی برای انجام ماموریت‌های خود نداشتیم.

کد خبر 5313143

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha