پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۲۰ مرداد ۱۳۸۶، ۱۰:۳۶

/نقد و بررسی "قاعده بازی" ـ 1/

"قاعده بازی" مجموعه ای از عکس العمل ها است

"قاعده بازی" مجموعه ای از عکس العمل ها است

مدعی هستم در هر سکانس از فیلم یکی از عناصر مهم عامل کنش است و بقیه به این کنش واکنش نشان می دهند. "قاعده بازی" را مجموعه ای از عکس العمل ها می بینم و فکر می کنم از این جهت فوق العاده است.

به گزارش خبرنگار مهر، احمدرضا معتمدی فیلمنامه نویس و کارگردان فیلم "قاعده بازی" در نشست نقد و بررسی این فیلم در خبرگزاری مهر درباره دلیل رویکرد خود به طنز و کمدی پس از دو فیلم "زشت و زیبا" و "دیوانه ای از قفس پرید" را این گونه عنوان کرد: "بنا به ویژگی زبانی سینما، طنز در اوج و قله این سینما قرار می گیرد. به نوعی زبان طنز اوج تأثیرگذاری را در غیرمستقیم ترین شیوه با انواع تکنیک های معانی و بیانی به همراه دارد. همه بزرگان و اندیشمندان هم علاقه داشته اند حرف های خود را به این شیوه فراگیر مطرح کنند. افلاطون و نیچه فلاسفه ای هستند که توانستند به این زبان صحبت کنند هرچند بسیاری از اندیشمندان تلاش کردند رساله دکترای خود را در حوزه تنظیم به نگارش درآورند. مطمئن باشید همه فیلمسازان بزرگ دنیا علاقه داشته اند یک اثر طنز داشته باشند ولی به علت خطیر بودن آن گاهی عملی نشده است."

معتمدی درباره احساس نیاز به ساخت فیلم کمدی در سینمای ایران اضافه کرد: "ما سعی کردیم در این فیلم بنا به کمبودی که در سینمای ایران وجود داشت و نگاهی به آثاری که تاحدی به کمدی کلاسیک نزدیک شده بودند مانند "اجاره نشین ها"، "تحفه ها"، "خانه آقای حق دوست" و ...، دوز صحنه های کمدی گرافیکی و بصری را بالا ببریم. به همین دلیل در ابتدا یک نخ تسبیح پیدا کردیم که محور داستان ما را تشکیل می داد بر مبنای کمدی نو. کمدی نو را بیشتر در آثار ادبی می توان مشاهده کرد مانند مجموعه آثار شکسپیر و ... خط ساده این کمدی بر مبنای آشنایی یک دختر و پسر است که مانعی برای نزدیکی آنها ایجاد می شود و تلاش می کنند تا به هم برسند. در انتها هم از مسیری که انتظار آن نمی رود این سد برطرف می شود."

فیلمنامه نویس "قاعده بازی" محور داستانی دیگر فیلم را اینگونه تشریح کرد: "محور داستانی دیگر فیلم، کمدی ماجرا که مجموعه کارهای هارولد لوید، باستر کیتون و ... بر این مبنا هستند. در این محور یک مشکل یا ماجرا محور کار قرار می گیرد و قهرمان قصه تلاش می کند این کار نشدنی را به انجام برساند. با تکیه بر این محورهای داستانی به عنوان نخ تسبیح، حدود 200-100 شوخی بصری طراحی کردیم و تلاش نمودیم آنها را از این نخ تسبیح عبور دهیم. نزدیک به صد تا از این شوخی ها به دلیل کمبود امکانات در سینمای ایران و مشورت با مسئولان جلوه های ویژه فیلم از نخ تسبیح عبور نکردند."

معتمدی درباره محورهای مختلف شوخی های بصری فیلم که از کمدی های کلاسیک وام گرفته شده، گفت: "یکی از محورهای پررنگ شوخی های فیلم نقیضه سازی است که در کارهای مل بروکس، وودی آلن و ... برجسته می شود. یک نمونه این شوخی در پایان فیلم است که کالسکه ای از پله ها پایین می آید که نقیضه ای است بر فیلم "رزمناو پوتمکین" یا کامپیوتری که خانه اشرافی را فرماندهی می کند مانند "ادیسه فضایی 2001" و نقیضه فیلم "هملت" در سکانسی که روح پدر هملت بالای پشت بام ظاهر می شود و ..."

کارگردان فیلم "قاعده بازی" کمدی پیکارسک را محور دیگری از شوخی های فیلم عنوان کرد و ادامه داد: "کارهای چارلی چاپلین نمونه های خوب این نوع کمدی هستند. همیشه یک آدم که از سطح فرودست اجتماع است به گونه ای بخش فرادست را هجو می کند. ما در فیلم یک گروه فرودست داریم که تقابل آنها با طبقه فرادست به گونه ای آن هجو را شکل می دهد. محور برجسته دیگر فیلم "قاعده بازی" که شاید به نوعی بخش فلسفی کمدی به لحاظ سبک باشد، همان برهان خلف است که در ادبیات طنز به عنوان کمدی "احاله به محال" مطرح می شود. در این شیوه ابتدا فرضیه ای در نظر گرفته می شود و بر اساس صحت فرضیه نتایج آن پیگیری می شود و با رسیدن به شرایطی پوچ، نتیجه گرفته می شود که عکس این فرضیه صدق می کند. کمدی های پلیسی آثاری هستند که از این شیوه بهره می برند و ما هم با قرار دادن یک محور پلیسی سعی کردیم از این بخش استفاده کنیم."

احمدرضا معتمدی در خصوص طراحی نوعی کمدی متکی بر عکس العمل و چگونگی سازگاری بازیگران و ارتباط برقرار کردن با این شیوه گفت: "دیدگاه من این است که بازیگری در سینما برخلاف تئاتر و بسیاری از هنرهای دیگر عبارت است از عکس العمل. سینما تثبیت موقعیت ها و حالات و آنات انسانی و به نوعی بازتاب است. ژان لوک گدار جمله حکیمانه ای دارد که می گوید (سینما بازتاب واقعیت نیست، واقعیت بازتاب است). این بازتاب را در کار یک بازیگر می توان در عکس العمل هایش  جستجو کرد. در مورد این فیلم بخصوص مدعی هستم در هر سکانس، یکی از عناصر مهم عامل کنش است و بقیه به این کنش واکنش نشان می دهند و به نوعی پیوند بین دو سکانس با همین عکس العملها برقرار می شود. "قاعده بازی" را مجموعه ای از عکس العمل ها می بینم و فکر می کنم از این جهت فوق العاده است."

کارگردان فیلم درباره رویکرد فیلم به موسیقی و تم های آشنا و تغییرات انجام شده عنوان کرد: "هماهنگی موسیقی های ساخته شده که نوعی تغییر در تم های آشنا بودند به قدری با تصویر هر سکانس مناسب از کار درآمده که مثلاً وقتی روح پدر هملت ظاهر می شود و تصویر و دیالوگ حالت هجو پیدا می کنند، اجزای موسیقی هم به هم می ریزند و در واقع در خدمت پرداخت سکانس قرار می گیرد. آهنگساز فیلم هم مانند پرداخت تصویری فیلم سعی کرد تا حدی ساختارگرایانه پیش برود و به محض ایجاد آشنایی، آشنازدایی یا ساختار شکنی کند. این اتفاق باید قاعدتاً ایجاد می شد والا خنده به وجود نمی آمد."

فیلمنامه نویس "قاعده بازی" رویکرد خاص خود را به توازن بین شوخی های طراحی شده و خط داستانی این گونه تشریح کرد: "از آنجا که اصراری ندارم سالی یک فیلم بسازم، فرصت کافی دارم روی فیلمنامه وقت بگذارم. برای طراحی و پرداخت بخش روایی فیلمنامه حدود شش ماه تا یک سال وقت گذاشتم. فیلمنامه ای نوشتم که حتی یک شوخی هم در آن وجود نداشت و قصه را تعریف کردم البته محورهایی از کمدی مانند پیکارسک از همان ابتدا وارد کار شد. در مرحله بعد شوخی های طراحی شده به گونه ای وارد شد که با روایت همخوان شوند. ما تا حدی که شاخه های فرعی روایت را  مخدوش نکند به شوخی ها و خطوط فرعی برآمده از آن پرداختیم."

معتمدی درباره انتخاب جمشید هاشم پور برای بازی در کاراکتر خاص "اقدس مرده" در فیلم "قاعده بازی" عنوان کرد: "در محله های قدیمی این جنس شخصیت ها معمولاً حضور داشته اند. افرادی که با برخی نقص های جسمانی روبرو بوده و به نوعی انزوا دچار می شوند. این انزوا برای آنها شرایطی ویژه فراهم می کند و منجر به نمودهایی می شود. انتخاب آقای هاشم پور در این نقش که نقطه مقابل نقش های قبلی ایشان بوده تجربه خاصی بود و قبول آن از طرف وی نوعی خطر کردن. چون او به نوعی سوپر استار این نقش ها بود و این نقش جدید ممکن بود در بیاید یا درنیاید. به لحاظ شخصیتی هم این نقش به نوعی هجویه ای بود بر کاراکترهایی که هاشم پور تاکنون بازی کرده است. ما در فیلم کاراکتر اقدس مرده را مجموعه ای از جن گیر، دعا نویس، دکتر قدیمی و ... در نظر گرفتیم. اما برای حفظ حرمت آنها به سراغ هیچ حرفه ای نرفتیم و معالجات او به نحوی نقادی عالم تکنولوژیک امروز است که به نوعی جهان سومی می شود بدون بومی شدن."  

احمدرضا معتمدی درباره طولانی بودن نسخه نمایش داده شده در جشنواره و کوتاه کردن فیلم برای اکران عمومی گفت: "طولانی بودن زمان فیلم در زمان جشنواره تا حدی به فیلم لطمه زد. با توجه به فیلم های طولانی مانند "سگ کشی"، "مسافر ری"، "نان و عشق و موتور 1000" و ... فکر می کردم 120 دقیقه زمان مناسبی برای یک فیلم کمدی باشد. ولی این تجربه را به دست آوردم که از نیمه دوم فیلم توقع تماشاگر چند برابر می شود و چیز بیشتری می خواهد. به این دلیل که در نیمه دوم بیشتر به سمت قصه رفته بودم این نکته هم برجسته شد که با 25 دقیقه حذفی که در فیلم صورت دادم فکر می کنم این مسئله به نوعی رفع شده  باشد."

کد خبر 531537

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha