به گزارش خبرنگار مهر، در مراسم بزرگداشت سید احمد فردید که عصر دیروز در خانه فلسفه برگزار شد، دکتر محمد رجبی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و از شاگردان فردید سخن خود را با بیانی فردیدی آغاز کرد: «به نام خدای پریروز و پس فردا» وی سپس به بیان نگرش فردید به فلسفه تاریخ پرداخت و گفت: از اصول فکری فردید تقسیم تاریخ به پریروز و دیروز و امروز و فردا و پس فردا بود. از نظر گاه ایشان امروز دوره حاکمیت بشر به معنای نفسانیت بشر به تاریخ یا لیبرالیزم فلسفی است که آزادی مطلق خواهش انسان است و هیچ چیز انسان را جز خواهش دیگران محدود نمی کند. این روح دوران جدید است که فردید آن را خودبنیادی می نامید و در آن انسان به مثابه خواسته و خواهش محض است که نزد شوپنهاور نیز بیان شده است و با بشرباوری یا بشر مداری از آن یاد می شود.
رئیس سازمان اکو با شرح نگرش فردید به تاریخ گفت: دیروز که استاد از آن به بنیادانگاری یا بنیاداندیشی یاد می کردند، دورانی بود که متافیزیک از آن دوره آغاز شد و در واقع دوره تفکر یونانی بود که بشر با آن به دام مفاهیم افتاد و فلسفه محصول این دوره است. اما پریروز از نظر فردید دوره ای بود که بشر با معنا سر و کار داشت و و تفکر معنای دیگری داشت و حقیقت دیگری داشت و تکفر در آن دوران نه به معنای تفکر متافیزیکی یعنی حرکت از معلوم به مجهول، لذا پس فردا دوره ای است که بشر بار دیگر با معنا مواجه می شود و آن دوران ترانس مدرن است. به این منظور ایشان گامی به پریروز بر می داشت تا جهشی به سوی پس فردا کند و این دیدگاه ایشان بر خلاف نگرش مکانیکی هگلی به تاریخ، بر زمان باقی اشاره داشت، یعنی در هر دوره ای می شود با تاریخ پریروز متصل شد و نبوت انبیا نیز چنین است و قرآن نیز کتاب جامع پریروز و پس فرداست.
او افزود: بر این اساس کسی که با فلسفه حقیقی زندگی کند و بمیرد خودآگاهانه به عالم می نگرد و از فطرت اول که آگاهی است به فطرت ثانی رفته است. به همین دلیل است که فیلسوفان فراوانی در غرب و شرق بوده اند که از فلسفه به ساحت عرفان نقب زده اند تا به نفس الامر و حقیقت اشیاء دست یابند. دکتر رجبی سپس با ابراز مخالفت خود با دکتر داوری در مورد نبودن گروهی فردیدی در ایران گفت: به تصور من اگر این مبنا را قرار دهیم که گذشت از مدرنیته به سمت پست مدرنیته از آن به سمت ترانس مدرن در پس فردا راهی بود که دکتر فردید ندا می داد، متوجه دلیل مخالفت این افراد با او می شویم. بی اطلاعی این افراد در این است که خود اطلاع دقیقی از آنچه در غرب رخ می دهد ندارند و عموما در گذر از قرون وسطا به رنسانس و در نهایت قرن هجدهم زندگی می کنند و به هر که با مدرنیته مقابله کند مورد حمله ایشان قرار می گیرد.
وی در پایان گفت: امروز هم هیچیک از شاگردان فردید سمتی ندارد و دلیل آن این است که دکتر فردید به تفکری دعوت می کند که از امروز می خواهد عبور کند. گروهی نیز با فردید سیاسی برخورد می کنند که به نفع این ندای دعوت تفکر اصیل است به پریروز و پس فردا. این نشان می دهد که دکتر فردید نمرده است و دائما نامش زنده است و منشا اثر است. به پس فردا است که به عنوان گذشت از متافیزیک آمده و این صرفا یک امر نظری محض نیست و به ساحت دل آگاهی و رجوع به معنا و معنویت فراروی ما نظر دارد.
نظر شما