خبرگزاری مهر - گروه سیاسی : کتاب " اکونومی پلتیک، آداب مملکت داری" از جمله اولین فعالیتهای دارالترجمه وزارت انطباعات دوره ناصرالدین شاه است . یگانه نسخه باقی مانده و البته ناقص از این کتاب ارزشمند در کتابخانه ملی وجود دارد که سیدعبدالله انوار آن را تصحیح و ثبت کرده است.
انوار این کتاب را چنین معرفی کرده است : " این کتاب از نخستین کتابهای راجع به مسائل اقتصادی است که به زبان فارسی آمده ولی مترجم آن را با تدبیر منزل و سیاست مدن تطبیق داده است ".
این کتاب برگرفته از اندیشه های اقتصاددان معروف سوئیسی "سیسمون دو سیسموندی ( 1772-1842) است که در کتابی با عنوان "اصول جدید اقتصاد سیاسی یا درباره ثروت و روابط آن با جمعیت" به چاپ رسیده است.
ناصرپاکدامن در بهار 1359 این کتاب را با مقدمه جدید تنظیم کرده است و نشر "نی" آن را در 1100 نسخه ولی با فاصله 26 ساله ، در بهار 1386 به زیور طبع آراسته است.
حکایت اصلی کتاب به احوال شخصی مترجم آن بازمی گردد . مترجم اصلی کتاب یعنی "رضا ریشار" یک فرنگی مسلمان شده بوده که در دربار ناصری مشغول به فعالیت بوده است و به قول خودش " از هر چیزی، اندکی می دانسته است". موسیو ریشار به درخواست ناصرالدین شاه فعالیتهای متنوعی را انجام می داده است از پزشکی تا ساخت کشتی بخار و تولید الکل، جمع آوری عتیقه جات ایرانی و فروش آنان به خارجیها، عکاسی، تدریس زبان فرانسوی به درباریان و ..." .
در دوره صدارت امیرکبیر، ریشار که مسلمان شده بود و نام خود را "رضا" گذاشته بود به کار گرفته می شود و از طرف امیرکبیر عازم کردستان می شود تا در موضوع "معادن کردستان" تحقیقات کند، امری که نشان از درایت و افق فکری بلند میرزا تقی خان امیرکبیر است.
نکته جالب دیگر در زندگی "رضا ریشار " این است که او حقوق منظمی از دربار دریافت نمی کرد و زندگی اش غالبا با سختی می گذشت :" سه سال و نیم است که از بابت حقوق دولتی، یک شاهی دریافت نکرده ام و نمی دانم بالاخره هم چیزی وصول خواهد شد یا نه؟"(ص 17) .
کتاب "اکونومی پلتیک، آداب مملکت داری" در سه باب توسط رضا ریشار ترجمه شده است :" باب اول : مخصوص است به اصول و قواعدی که منشاء و مبداء سیاست مدن است و بیان اینکه این علم از کجا گرفته شده؛ باب دوم : در اینکه ثروت از چه پیدا می شود و به چه ترقی می نماید؛ باب سوم : در غنای ارضی.
این کتاب را می توان اولین آشنایی ایرانیان با اقتصاد مدرن و مفهوم "اقتصاد سیاسی" توصیف کرد.
در صفحه 102 کتاب و در فصل نهم از باب دوم این کتاب در باب " اشحاصی که کار می کنند بدون اینکه قیمت کار ایشان از اسبابی که می سازند حاصل گردد" می خوانیم : "خلق را کفایت نمی کرد و سبب تکمیل نمی شد اگر تنها سرمایه داران و اربابان و کارگران در میان ایشان می بودند، زیرا که علاوه بر آنچه ذکر شد حکمرانان و سرکردگان برای پرداختن امور داخله و حفظ کردن مشاغل خارجه ایشان در حکم وجوب و حد لزوم است، یعنی ناظمی می خواهند که حق هرکس را معین کند و قاضی عادلی که اطاعت او کنند" .
نظر شما