پیام‌نما

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ * * * یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. * * * از تو کی خوشنود گردند ای ودود! / از رهی، هرگز نصاری و یهود؟

۲۹ مرداد ۱۳۸۶، ۸:۴۵

غربت فردید هم‌اکنون نیز ادامه دارد

غربت فردید هم‌اکنون نیز ادامه دارد

در مراسم بزرگداشت سید احمد فردید که عصر دیروز برگزار شد دکتر داوری با تاکید بر این نکته که یکی از اوصاف دکتر فردید غربت او بود گفت: او از پنجاه سال پیش که من با ایشان آشنا شدم تا زمان مرگش غریب بود و هم‌اکنون این غربت ادامه دارد.

به گزارش خبرنگار مهر، به مناسبت سیزدهمین سالمرگ احمد فردید همایش "تعالی از مقولات و گذشت از متافیزیک در طریقت فکری" عصر روز گذشته در خانه فلسفه تهران برگزار شد.

دکتر رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم و از شاگردان فردید نخستین سخنران این مراسم بود. دکتر داوری سخنانش را با تاکید بر این نکته که مطالبی که می گوید فلسفه نیست، گفت: یکی از اوصاف دکتر فردید غربت او بود، او از پنجاه سال پیش که من با ایشان آشنا شدم تا زمان مرگش غریب بود و هم اکنون این غربت ادامه دارد. من که اصرار ندارم در این مجلس خودنمایی کنم و دوستانی که در اینجا هستند نیز تشنه سخن گفتن نیستند، اما این هم یکی از نشانه های غربت فردید است که کسی اهمیت نمی دهد که مجلسی هست و این در حالی است که برخی ادعا می کنند که فردید با قدرت بوده است.

استاد فلسفه دانشگاه تهران در ادامه به تجربه خود اشاره کرد و گفت: من خود یک عمر در با فلسفه زندگی کرده ام و زندگی می کنم و خواهم مرد و هیچگاه اهل سیاست نبوده ام و یک جا اشاره کرده ام که در مرز سیاست زیسته ام و دوستان دیگری هم که از شاگردان فردید سهمی در حکومت دارند، به دلیل مبارزات اسلامی شان بوده است و ربطی به شاگرد مرحوم فردید بودن نداشته است. من مثل هر شاگرد دیگری به دکتر فردید احترام گذاشتم و تحمل کردم و به هر حال وقتی کسی 40 یا 50 سال ازکسی چیزی می آموزد، ممکن است مناسبات و روابطی پیش آید.

 دکتر داوری در بخش دیگری از سخنانش به نقد کسانی پرداخت که قائلند که «هایدگری ها در ایران گروهی با نفوذ سیاسی هستند» و گفت: در زمان جوانی ما گوستاولوبون، پزشک فرانسوی که جامعه شناسی را به زبان ساده می نوشت، در میان اهل فکر و همچنین سیاستمداران طرفدار داشت، اما به یاد نمی آورم که کسی گفته باشد گوستاولوبونی ها درحکومت هستند. دکتر فردید هم متفکری بود اهل دل که با سیاست کاری نداشت و عده ای نیز که در درس او حاضر می شدند و به سخن او دل داده بودند نه در فلسفه ایران جریانی ایجاد کردند و نه در سیاست ایران نفوذ دارند.

در ادامه دکتر داوری روی سخنش را متوجه این دسته از منتقدان فردید کرد و گفت: در این جلسه همسر دکتر فردید حاضرند و ایشان به یاد دارند که در جلسات موسوم به فردیدیه ایشان متکلم وحده بودند و دیگران سراپاگوش بودند و اتفاقا آن روز با ایشان مخالفت نمی کردند و حالا پرسش این است که اگر آن روز درک نمی کردید باید اعتراف کنید که آن روز از سخنان او چیزی نمی فهمیدیم. باید از این ها پرسید که ملاکتان سیاست است یا فلسفه؟ اگر ملاک فکر است و اگر اهل تساهل هستید، باید بپذیرید که فردید به هر حال شخص صاحبنظری بوده است که به سیاست پیوسته و اگر شما آن را قبول ندارید ربطی به اندیشه فردید ندارد.

وی در ادامه اظهار داشت: پس این آقایان که آن روز در جلسات مخالفتی نمی کردند یا باید بپذیرند که آن روز فلسفه نمی فهمیدند و یا باید در یک مرتبه بالاتر بیان کنند که میزان ما سیاست است. اتفاقا من از این مدعیان تساهل بیشتر اهل تولرانس هستم و می‌توانم به حرف کسی که از نظر سیاسی مخالف من است، گوش کنم. باید پذیرفت که گروهی به نام فردیدی در ایران وجود ندارد که مرامنامه ای یا اساسنامه ای داشته باشند و شاگردان او پراکنده اند و یکدیگر را نمی بینند و این که از او یاد می کنند نیز رسم تاریخ است که از بزرگان خود به نیکی یاد می کند.

وی با گلایه از فقدان رواداری در فضای اندیشه کشور گفت: نمی شود این عده دم از تولرانس بزنند و هر که را مخالفشان باشد فاشیست بخوانند. من به این منتقدان که اهل ژورنالیست نیز هستند می گویم که بروید و مطالعه کنید که این هایدگری ها کجایند؟ این یا وهم است و غرض ورزی سیاسی. ایشان رابطه سیاست و فلسفه را معکوس کرده اند و با سیاست می خواهند فلسفه بسازند و اگر کسی با ایشان مخالفت کند می گویند مقصود سیاسی دارد. سیاسی بودن با فلسفه را کنیز سیاست کردن متفاوت است و من به عنوان معلم فلسفه حق چنین کاری را ندارم و هر کس هم چنین کند از اول شکست خورده است.

 دکتر داوری سخن خود را با گلایه از منتقدان کیش شخصیت چنین بیان کرد: «ایشان اگر می خواهند افراد چنین مداخله کنند، بهتر است خود را مدافع آزادی و انسانیت ننامند».

کد خبر 537465

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha