۷ دی ۱۴۰۰، ۶:۴۹

یادداشت مهمان؛

جوانمردی به‌معنی غلبه بر ترس از مرگ و گسستن از تعلقات است

جوانمردی به‌معنی غلبه بر ترس از مرگ و گسستن از تعلقات است

محمد فنایی اشکوری معتقد است جوانمردی قدرت غلبه بر ترس از مرگ و گسستن از تعلقات است؛ برترین تعلق آدمی دلبستگی به زندگی است که شهید بر این دلبستگی غلبه می‌کند.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: دومین سالروز شهادت سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی نزدیک است. محمد فنایی اشکوری، دانشیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس‌سره) به این مناسبت یادداشتی نوشته و مفهوم جوانمردی را بررسی کرده است. این‌یادداشت برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.

مشروح متن یادداشت یادشده در ادامه می‌آید:

جهاد به معنای سخت‌کوشی است و در لغت به انجام هرکار دشوار و پرمشقتی جهاد گفته می‌شود. در اصطلاح جهاد به معنای مبارزه و نبرد با دشمن است. در عرفان و اخلاق نیز جهاد به‌معنای مبارزه با هواهای نفسانی و کوشش برای تهذیب نفس است که به آن مجاهده با نفس یا جهاد اکبر می‌گویند. بین جوانمردی و جهاد با هر سه معنا و کاربرد آن نسبتی تام برقرار است. جوانمرد هم مرد کارهای دشوار است، هم اهل مجاهده درونی است و هم در موقع لزوم شهسوار میدان رزم و کارزار است. جهاد در هر سه کاربرد به همت بلند و عزم و اراده‌ای نیرومند و دلیری وابسته است و با سستی و بی‌حالی و ناتوانی ناسازگار است. برخی در میدان کار و فعالیت برای زندگی و تحصیل علم و مانند آن اهل مجاهده هستند؛ گروهی مرد میدان جنگ و کارزارند و قومی در مجاهده با نفس موفق هستند، اما جوانمرد راستین کسی است که در هر سه میدان جهادگر باشد. البته جهاد به معنای پیکار نظامی امری همیشگی و همگانی نیست، بلکه تابع شرایط و زمینه‌های اجتماعی است که در بسیاری از اوقات ممکن است آن شرایط فراهم نشود. همچنین جهاد نظامی تکلیفی برای همه افراد نیست. اما جهاد به معنای سختکوشی در راه خیر و مجاهده با نفس تکلیف همگان و از لوازم جوانمردی است.

جهاد هنگامی مقدس است که «فی‌سبیل الله» باشد. قرآن کریم از مجاهدان «فی‌سبیل‌الله» تجلیل می‌کند. مجاهده‌ای ارزشمند است که در راه خدا «فینا» باشد. وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ. [۱] حتی مجاهده درونی هنگامی ارزش دارد که «فینا» باشد، نه برای اغراض دیگر، همچون کسب قدرت‌های خارق العاده که مرتاضان دنبال می‌کنند. جهاد نظامی نیز چنین است و هنگامی مقدس است که در راه خدا و تحقق عدالت و معنویت و برای دفاع از حق و مقابله با بیداد و طغیان و تجاوز باشد، نه برای کشورگشائی و تأمین هواهای نفسانی و رسیدن به ثروت و قدرت و شهرت و شهوت.

از آنجا که جهاد وقتی جهاد است که «فی‌سبیل‌الله» باشد، وظیفه نخست مجاهد شناخت حق و باطل و یافتن تکلیف است. مبارزه با باطل فرع بر شناخت باطل است و پیکار در راه خدا پس از آن است که انسان راه خدا را بشناسد. مبارزه و پیکار بدون چنین معرفتی ممکن است در راه باطل باشد و در آن خون بی‌گناهی ریخته شود یا به صورتی دیگر بر بی‌گناهی ستم رود. پس جهاد و شهادت ضرورتاً مبتنی بر معرفت و بصیرت و در چارچوب عقلانیت و اخلاق انسانی و شریعت الهی است. از این رو کسانی که از روی جهل و در نتیجۀ شستشوی مغزی و القا و تلقین دیگران دست به عملیات کور می‌زنند و خود و دیگران را قربانی می‌کنند، نه کارشان جهاد است و نه مرگشان شهادت. امیر المؤمنین (ع) در وصف مجاهدان راستین می‌فرماید: «حَمَلُوا بَصَائِرَهُمْ عَلَی أَسْیَافِهِم» [۲]؛ آنان بینائی خویش را بر شمشیرهایشان حمل کردند و از روی آگاهی و بصیرت شمشیر زدند. بنابراین شرط جهاد حقیقی، شناخت درست و نیت و انگیزۀ درست است. امیر المؤمنین که خود امام مجاهدان و امیر جوانمردان است چنین بود و تیغ از پی حق می‌زد، نه از روی هوا. او چنان مستغرق حق بود که ماسوی الله را ناچیز می‌انگاشت و جز با عشق احد نمی‌جنبید و نمی‌جنگید.

گفت من تیغ از پی حق می‌زنم بنده حقم نه مأمور تنم

شیر حقم نیستم شیر هوا فعل من بر دین من باشد گوا

رخت خود را من ز ره بر داشتم غیر حق را من عدم انگاشتم

کَه نیَم، کوهم ز حلم و صبر و داد کوه را کی در رباید تند باد!

جز به باد او نجنبد میل من نیست جز عشق احد سرخیل من… [۳]

پس هر جنگنده‌ای مجاهد و جوانمرد نیست. لشکر ستم و تجاوز هم می‌جنگد، اما در راه باطل. ارتش جنایتکاری مانند ارتش آمریکا و اسرائیل که سرزمین‌های دیگر را ویران و اشغال می‌کنند و نسل‌کشی به راه می‌اندازند، ناجوانمرد هستند. گروه‌های تروریستی تکفیری که مردم بی‌گناه و بی‌دفاع را قتل عام می‌کنند ناجوانمرد هستند. ابن‌ملجم که علی (ع) را، یزید که امام حسین (ع) را و دونالد ترامپ که قاسم سلیمانی را به شهادت رساند جانی است. مجاهد در معنای مقدس آن کسی است که در راه خدا و نجات خلق با ستمگران و متجاوزان می‌جنگد. متأسفانه برخی از حکام و سلاطین خودکامه در طول تاریخ برای کشورگشایی به سرزمین‌های دیگر لشکرکشی کرده و نام تهاجم خود را جهاد گذاشته‌اند. بسیاری از جریان‌ها و گروه‌های تروریستی و تکفیری نیز با عنوان جهاد و جنگ مقدس [۴] دست به جنایت و خون‌ریزی می‌زنند. از همین قبیل است بسیاری از خونریزی‌های صلیبیان [۵] در طول تاریخ. از این رو واژه‌های جهاد و مجاهد در ذهن بسیاری از مردم دارای بار منفی شده‌اند. این گونه خشونت‌های غیر انسانی نسبتی با جهاد ندارد.

باید افزود که مجاهد راه خدا جنگسالار نیست و هرگز از جنگ و خشونت استقبال نمی‌کند. او اهل گفتگو، صلح و تلاش برای یافتن راه‌های مسالمت‌آمیز برای پایان دادن به مناقشات و مخاصمات است. اقدام به جهاد نظامی پس از آن است که همۀ راه‌های مسالمت آمیز رفع ستم و تجاوز بسته باشد و راهی جز دست بردن به شمشیر باقی نباشد. مجاهد فی‌سبیل‌الله اهل ذلت و تسلیم نیست، چنانکه در حماسۀ عاشورا به بهترین وجه می‌بینیم.

نتیجۀ جهاد در برخی موارد شهادت است. ازاین رو بسیاری از جوانمردان مجاهد در طول تاریخ به شهادت رسیده‌اند و بین جوانمردی و شهادت نسبتی برقرار شده است. معنای لغوی شهادت حضور نزد چیزی و دیدن آن است و مشاهده به معنای ادراک حسی بصری چیزی است. شهادت در اصطلاح کاربردهای گوناگون دارد: ۱. شهود به معنای مشاهده درونی و باطنی، ۲. شهادت به معنای عالم شهادت یعنی عالم محسوس، ۲. شهادت به معنای گواهی دادن در دادگاه که به شخص شهادت دهنده شاهد گفته می‌شود، ۳. شهادت به معنای اقرار و گواهی به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر که به آن اظهار شهادتین گفته می‌شود، ۴. شهادت به معنای کشه شدن در راه خدا. بین همه این معانی و کاربردها ارتباط هست و در همه موارد نوعی آشکارگی و مشاهده وجود دارد. خود واژۀ شهید نیز که به معنای گواه و شاهد است بر حضور، آگاهی و بینایی دلالت دارد، چنانکه یکی از اسماء الهی که در قرآن کریم آمده «شهید» است.

باید تأکید کرد که هر کشته میدان جنگی شهید نیست. شهید کسی است که جانش را در راه حق و مبارزه با باطل ایثار می‌کند. شهادت خودکشی یا عملیات انتحاری نیست. اساساً شهادت رفتن به‌سوی مرگ و استقبال از کشته شدن نیست. مجاهد راه خدا برای دفاع از حق و عدالت و مقابله با باطل و ستم، در چارچوب اخلاق و شرع، بدون هراس از مرگ نبرد می‌کند و قصد او غلبه بر باطل و رفع و دفع ستم و شکست دشمن است، نه کشته شدن. اما اگر در این راه به شهادت برسد نیز به فوز عظیمی نایل شده است. او باید همۀ تلاشش را برای پیروزی بر دشمن بکار گیرد و برای حفظ جانش از هیچ اقدامی دریغ نکند و حق ندارد بی‌محابا و بدون رعایت اصول ایمنی خود را به خطر اندازد. اما اگر با رعایت همۀ اصول نظامی در کارزار کشته شود نیز نه تنها زیان نکرده، بلکه به یکی از دو عاقبت نیک یعنی پیروزی یا شهادت دست یافته است. هر یک از دو نتیجه برای او مطلوب است، با این تفاوت که پیروزی هدف است که باید به‌سوی آن شتافت، اما شهادت هدف نیست؛ بلکه رویدادی است که در صورتی که خارج از اختیار شخص رخ دهد، مجاهد راه خدا بیم و هراسی از آن ندارد و آن را با آغوش باز می‌پذیرد. بنا بر این، هر مجاهدی و بالتبع هر جوانمردی لزوماً شهید نیست، گرچه می‌تواند اجر شهید را داشته باشد.

جهاد نبرد مقدس و شهادت مرگ مقدس است. جهاد فعل اختیاری مجاهد است و شهادت نتیجه غیر اختیاری آن. شهادت مقصود مجاهد نیست، اما اگر رخ دهد مطلوب اوست. به عبارت دیگر، او به‌سمت شهادت نمی‌رود؛ اما اگر شهادت به‌سوی او بیاید با اشتیاق و آغوش باز آن را می‌پذیرد. اصولاً مواجهه درست با مرگ چنین است. ما نباید به‌سوی مرگ برویم و بلکه باید در حد توان و امکان با عوامل مرگ مقابله کنیم، اما هنگامی که مرگ به سراغ ما آمد و راه گریزی نداشتیم باید آن را بپذیریم و به آن راضی باشیم. مواجهه ما با هر بلا و مصیبتی باید چنین باشد. جوانمرد کسی است که اگر تکلیفش مبارزه و ایستادگی باشد تا آخرین نفس و تا پای جان مبارزه می‌کند و از میدان نمی‌گریزد و هراس از مرگ نمی‌تواند مانع او در رسیدن به هدف مقدسش گردد. جوانمردی قدرت غلبه بر ترس از مرگ و گسستن از تعلقات است و برترین تعلق آدمی دلبستگی به زندگی است و شهید بر این دلبستگی غلبه می‌کند. جوانمردی ایثار و فداکردن محبوب‌ترین چیزها در راه خداست. شهید از محبوبترین مایملکش که جان عزیز اوست در راه خدا می‌گذرد. بنابر این اوج جوانمری جهاد و شهادت در راه خدا است.

از این جهت است که قرآن کریم بر ارزش والای جهاد «فی‌سبیل‌الله» تأکید کرده و کشتگان راه خدا را زنده و حاضر و متنعم در محضر پروردگار دانسته است. «ولاتَحْسَبَنَّ الذّینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أمواتاً بَل أَحیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِم یرْزَقُونَ.» [۶] شهادت ثمره عشق است، عشقی برخاسته از معرفت، و نتیجه‌اش لقای معشوق و رسیدن به مقام عندیت است که فوز عظیم و فتح الفتوح است. شهید عاشقانه به سوی محبوبش پر می‌کشد، محبوبی که «در گشاده است و صلا در داده خوان انداخته.» از این روی است که در حسرت همسفری با شهیدان می‌گوییم: یا لیتنا کنّا معکم فنفوز فوزاً عظیماً.»

آنان که ره دوست گزیدند همه درکوی شهادت آرمیدند همه

در معرکه‌ی دو کَون فتح از عشق است هرچند سپاه او شهیدند همه [۷]

[۱]. العنکبوت/۶۹. از آیه شریفه استفاده می‌شود که کسی در راه خدا جهاد می‌کند هم از هدایت الهی و هم از حمایت الهی برخوردار خواهد شد. و مجاهده در راه خدا از مصادیق احسان است.

[۲]. نهج البلاغه، خطبۀ ۱۵۰.

[۳]. مولوی، مثنوی، دفتر اول، بخش ۱۶۶.

[۴].holy war.

[5]. Crusades.

[6]. آل عمران/۱۶۹.

[۷]. ملاصدرا شیرازی.

کد خبر 5385635

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha