۲۲ بهمن ۱۴۰۰، ۵:۲۸

انقلاب برای کودکان؛

بایدها و نبایدهای انتقال مفهوم انقلاب به کودکان

بایدها و نبایدهای انتقال مفهوم انقلاب به کودکان

انقلاب اسلامی ایران پدیده مهمی بود که در سال 57 رخ داد. اما چگونه باید مفاهیم آن را به متولدین دهه‌های بعد، به خصوص کودکان، انتقال داد؟ در مجله مهر پای صحبت حمید کثیری در این باره نشسته‌ایم.

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله - محدث تک‌فلاح: چهل و سومین بار است که جمهوری اسلامی ایران، ۲۲ بهمن خود را جشن می‌گیرد. پیروزی انقلاب اسلامی برای دانش‌آموزان دهه شصت و هفتاد خاطرات فراوانی دارد. مسابقات تزئین کلاس و تعطیل کردن کلاس برای تمرین سرود و تئاتر و برنامه‌های اجرایی دهه فجر، حال و هوای مدرسه، با روزهای دیگر را متفاوت می‌کرد. از بدو ورود، ریسه‌ها و روزنامه دیواری‌های دست‌ساز بچه‌ها به چشم می‌آمد و برای کلاس‌های درسی نگران نبودیم، چون اغلب‌شان تعطیل می‌شدند. یادم هست بعضی سال‌ها حتی کل ایام دهه فجر، کلاسی برگزار نمی‌شد و هر روز را دانش‌آموزان مدرسه مهمان یک پایه بودند و با فعالیت‌های مخصوص خودشان باقی هم‌مدرسه‌ای‌ها را درگیر می‌کردند. شادی و شور در حیاط و کلاس و نمازخانه موج می‌زد. اصلاً اینکه از صبح کتاب و دفتر در کیفت نمی‌گذاشتی و راهی مدرسه می‌شدی را با افتخار و ذوق به همه نشان می‌دادی و تا مدت‌ها به هم‌سن‌هایت تعریف می‌کردی که ما برای دهه فجر فلان جشن را داشتیم و کل کلاس‌های مدرسه تعطیل بود. انگار دهه فجر در دوران ما مهم‌تر بود.

الان هم اگر در بین مدارس خوب و با دغدغه هم بگردی که برای دهه فجر برنامه دارند، اما شور و حال آن سال‌ها را کم‌تر می‌بینی. البته هنوز هستند مدارسی که انتقال مفهوم انقلاب برای‌شان مهم است و کار جدی در این زمینه دارند، اما آیا برای انتقال ضرورت و حتی مفهوم اصلی انقلاب کاری کرده‌ایم؟ مادران و پدران در این روزها این سوال را در ذهن می‌پرورانند که آیا فرزندم در این روزها از چرایی و چگونگی انقلاب اطلاعات درستی دارد؟ در این رابطه با آقای حمید کثیری کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی و فعال حوزه تربیت مصاحبه‌ای کردیم و از بایدها و نبایدها در انتقال مفهوم انقلاب اسلامی ایران به کودکان صحبت کردیم.

عامل انقلاب باشیم

اولین جملات که باید در این موضوع بگنجد این است که ما ایرانی‌ها انقلاب را باید یک پدیده ملی و مذهبی بدانیم نه فقط مذهبی. اصلاً مفهوم انقلاب اسلامی چه در لغت و چه در سیاست و در عمل، تلاقی دو کلمه است. ملی و مذهبی! مفاهیم انقلاب و آزادی و جمهوریت مفاهیمی است که شامل تمام مردمی می‌شود که ایران را وطن خود می‌دانند. اما یک نکته را باید بررسی کنیم. من پدر و یا من مادر، این تفکر و ارزش را در تمام ایام سال هم حفظ می‌کنم و یا تنها با فرارسیدن دهه مبارک فجر یاد آرمان‌های امام و انقلاب می‌افتیم و در همین مقطع فقط فکر آن را داریم؟ من می‌توانم در طول سال در حال غر زدن به ابعاد مختلف نظام و انقلاب باشم و با رسیدن ۱۲ بهمن «هوا دل‌پذیر شد…» را بخوانم و یا این‌که می‌توانم طی سال هوا را دل‌پذیر بدانم و عامل بودنم را به اصول انقلاب در طول سال هم حفظ کنم. واقعیت این است که برای انتقال این مفاهیم به کودکان، اول باید خودمان را بررسی کنیم. ۱۲ ماه سال را عامل باشیم و چون در دهه فجر فرصتی داریم می‌توانیم قضیه را برجسته‌تر کنیم. ما باید در ایام عادی سال به انقلابی که «انقلاب پابرهنگان» است پای‌بند باشیم. بخش مهمی از انتقال مفهوم را باید در خودمان ببینیم.

در قدم اول باید به خودمان برگردیم. چه شد که دهه فجر برای ما این‌قدر برجسته شد. ما فرزندان انقلاب بودیم و در دوران کودکی‌مان روی ساحت احساسات و عواطف و هیجان‌مان کار می‌شد. اغلب کار الان با بچه‌ها روی ساحت شناختی است و مراکز آموزشی و تربیتی تلاش دارند که از طریق کار کردن روی این ساحت، هر طور شده مفاهیم و مطالب را منتقل کنند. ما در دوران مدرسه خاطراتی داریم که سرشار از هیجان بود. خیلی خوش می‌گذشت، خیلی! از اول مهر آرزوی رسیدن دهه فجر را داشتیم و قبل از اولیا مدرسه، خودمان دغدغه تدارکات برگزاری مراسم دهه فجر را داشتیم. حال معلم‌ها خوب بود. حال اولیا مدرسه خوب بود. حال دانش‌آموزان خوب بود و… اوج اتفاق هم که ۲۲ بهمن و راهپیمایی و یک گردهمایی میلیونی مردم و شور شعف دسته جمعی!

چه کنیم که عامل باشیم؟

الان مدارس منفعل شده‌اند. اغلب مدارس (اگر نخواهم بگویم همه)! کرونا هم که به این اتفاق دامن زد. پس بار جبرانش افتاده به دوش خانواده‌ها. خانواده باید در درجه اول خاطره‌سازی کند. بخشی از این خاطره‌سازی با شعار رخ می‌دهد. شعارهای مخصوص مناسبت‌ها. مثلاً این‌که در سال فقط و فقط یک بار ساعت ۹ شب ۲۱ بهمن داریم و تنها در همین یک بار است که بانگ الله‌اکبر در کوچه‌ها طنین‌انداز می‌شود. همین یک بار را با خاطره‌سازی و با خوش‌گذشتن به بچه‌ها برگزار کنیم. و مهم‌تر آن‌که حتماً برگزار کنیم. یا این‌که همین یک بار را در طول سال داریم که بهانه داشته باشیم پرچم ایران را روی سردر خانه‌های‌مان نصب کنیم. پس چرا از این فرصت‌ها نهایت استفاده را نکنیم؟ این‌ها همه شعار است و باید این شعارها را داشته باشیم، مختص دهه فجر. مگر برای ایام محرم و صفر و مخصوصاً دهه اول محرم ما برنامه خاص و حال و هوای خاص در خانه نداریم؟ بعضی‌ها در ایام شعبان هم خانه‌های‌شان حال و هوای متفاوتی دارد. در ایام دهه فجر هم باید حال و هوای خانه را متناسب با مناسبت‌ش عوض کنیم. همین تغییرات در خانه، در عمل به بچه‌ها پالس می‌فرستد. اما نکته مهم را دقت کنیم که این تغییرات باید در راستای خاطره‌سازی و مخصوصاً با خوش‌گذشتن به بچه‌ها عجین باشد.

چه فعالیت‌هایی انجام دهیم؟

برای بچه‌ها طی یک روز فعالیت‌های مختلف می‌توان چید. مثلاً کاردستی. کاردستی‌های مختلفی با محوریت پرچم می‌توان درست کرد و از آن استفاده‌های مختلف کرد. مثلاً پرچم‌های ریز درست کنیم و با نخ ریسه کنیم و به پرده و یا سقف و دیوار خانه‌مان آویزان کنیم. یا مثلاً این‌که پسر من پرچم‌های زیبایی درست می‌کرد و به همسایه‌ها می‌فروخت. کار دیگر که قابل انجام است، پخش سرودهای انقلابی در محیط خانه است. با بچه‌ها سرود بخوانیم و قصه تعریف کنیم و از خاطرات شیرین‌مان برای‌شان خاطره‌سازی کنیم. البته این مورد را هم در نظر بگیرید که در ۱۲ ساعت بیداری بچه‌ها لازم نیست دائم مشغول فعالیت‌های این‌چنینی باشند! در هر روز مثلاً نیم ساعت تا یک ساعت کفایت می‌کند و چیزی که در این فعالیت‌ها مهم است رعایت شود این است که فعالیت با کیفیت بالا و با حال خوب انجام شود و هدف آن خوش گذشتن به بچه‌ها باشد. در تمام فعالیت‌ها این جمله را سرلوحه داشته باشیم که محیط انجام بازی و فعالیت برای فرزندمان آماده کنیم ولی هیچ اجباری برای شرکت کردن او در این بازی و فعالیت نباشد. فشار بیش از حد برای این کار به بچه‌ها تأثیر عکس دارد. در موتورهای جستجوی اینترنت اگر برای دیده شدن یک صفحه بیش از حد کلمات کلیدی معرفی شود اصطلاح over optimize به کار برده می‌شود که یعنی موتور جستجوی مذکور این غیرطبیعی بودن را می‌فهمد و اجازه ورود اطلاعات را نمی‌دهد. بچه‌ها در این‌گونه فشارهای غیرطبیعی کاملاً over optimize می‌شوند.

چرا الان کم کار می‌شود؟

مسئله اصلی در این موضوع اول خود پدر و مادر است که در دهه پنجم انقلاب هنوز نمی‌داند که انقلاب چیست و چرا رخ داده است. دوم آنکه خیلی از متولیان تربیت بعد از پدر و مادر، برای کم‌کاری خودشان، یا شاید حاصل بی‌اطلاعی‌شان، توجیه می‌آورند که مثلاً بچه‌ها کشش این حرف‌ها را دیگر ندارند و یا جامعه از این حرف‌ها پر شده است و… اما واقعیت این است که هیچ پدر و مادری از خوش گذشتن فرزندش بدش نمی‌آید. این مراسم‌ها برای خوش گذشتن به بچه‌هاست و هیچ خوش‌گذشتنی نامطلوب نیست.

از سویی اغلب کارهایی که برای ارائه محتوا در این زمینه طراحی شده است سطح پایینی دارد. رسالت انقلاب ما تربیت نسل بوده است و امامین انقلاب روی بحث تربیت خیلی تاکید داشتند. اما متأسفانه مجریان این مباحث کم‌کار بوده‌اند. مطالعه جدی و کار جدی باید انجام شود. من فکر می‌کنم اگر در این ۴۳ سال می‌توانستیم ۱۰ دقیقه درست وقت بگذاریم اوضاع خیلی فرق می‌کرد. متولیان تولید محتوای ما خوب با کودک آشنا نیستند. برای کتاب کودک باید هم مخاطب را بشناسیم هم ادبیات را. برای بازی کودک باید هم کودک و نوجوان را بشناسیم و هم بازی را. این‌که بازی قرار است با کودک چه کند؟ تولیدات پخش شده در شبکه پویا را نگاه کنید. آثار کودک تولیدی خارج و داخل را با هم مقایسه کنید. با بررسی اغلب آثار کودک و نوجوان داخلی این برمی‌آید که ما عنصری به نام کودک را این‌طور شناخته‌ایم: «موجودی نادان، خطاکار که آدم بزرگ‌ها باید به او کد بدهند تا زندگی‌اش پیش برود.» اما در تولیدات خارجی کودک کامل و دقیق شناخته شده است. جالب آن‌که مسئولین ما بعد از این تولیدات و پخش و ارائه آن‌ها حال‌شان هم خوب است و می‌گویند که کار تخصصی در حوزه کودک کردیم.

بچه‌ها و تغییرات سبک تربیتی در ۴۳ سال

در هر عصر و با تغییر شرایط زمانه اتفاقاتی می‌افتد و پدیده‌هایی هست مثل تکنولوژی و… که حضور آنها ناگزیر است. تا چند سال آینده احتمالاً متاورس دنیای عجیبی را رقم می‌زند و این تقریباً قابل پیش بینی است. تفاوت زندگی‌های جدید و قدیم بسیار است. قدیم‌ها زندگی جمعی بود و مهمانی‌ها بیشتر. در مقابل آن، این روزها زندگی سلولی شده است و مخصوصاً کرونا بهانه‌ای شده که مهمانی‌ها هم محدود شوند. پدر و مادرهای قدیم با بچه‌ها کمتر سروکار داشتند و کمتر در روند زندگی‌شان تداخل بود اما بچه‌های الان در یک خانه کوچک با یکی دوتا خواهر و برادر و دور از جمع، بیشتر در معرض ارتباط با پدر و مادرند و آدم‌ها اصل تربیت را نادیده می‌گیرند. در اصول تربیتی بیان می‌شود که در تربیت ایمن و طاهر بودن محیط را فراهم کنید و باقی را بگذارید تا فرزند خودش رشد می‌کند.

به‌صورت کلی در مقابل پدیده‌های نوظهوری مثل موبایل دو دیدگاه داریم:

یکی این‌که خود را در اتفاق هضم می‌کنند و می‌گویند حالا که این هست، من باید با آن کار کردن را یاد بگیرم چاره‌ای ندارم. بخش بزرگی از متولیان سواد رسانه در کودکان با این دید جلو رفتند.

دومین دید این است که من تا جایی که می‌توانم مقابله می‌کنم و اگر مجبور شدم با اطلاعات کامل برخلاف میلم از پدیده استفاده می‌کنم.

از نظر من نظریه درست چیزی بین این دوست. امر بین الامرین! نمی‌شود کل کارهای گذشته را کنار گذاشت و نمی‌شود همه محتواها را از صفر از سر گرفت. باید محتواهای قبلی را با پلتفرم‌های جدید ادامه دهیم.

برای فرزندان‌مان چه کنیم؟

در کودکان زیر سن دبستان که هیچ بازخورد خاص مفهومی نمی‌شود گرفت و همین که محیط خانه یا مهدکودک در ایام خاص تغییر کند و مثلاً در دهه فجر توأمان با شادی و خوشحالی از این‌که من ایرانی‌ام باشد برایش کفایت می‌کند. در سن‌های کمتر از ۹ سال چیز عجیبی داریم مشاهده می‌کنیم. مثلاً در شبکه پویا برنامه‌ای هست به نام پف‌فیلم که اغلب کودکان این برنامه را دوست دارند و مشتری ثابت آن هستند. حالا ما چه کرده‌ایم؟ اوج کار ما این است که در دهه فجر ساعتی که قرار است پف‌فیلم پخش شود، تیزر یا سرود دهه فجر را اول پخش می‌کنیم که بچه به زور محتوا را ببیند، بعد پف‌فیلم را شروع می‌کنیم. من در چند روز گذشته چندین مورد مراجع داشتم که بچه‌ها می‌پرسند که: «آقا دهه فجر کی تموم میشه؟» می‌گویم: «چرا؟» می‌گوید: «آخه من خسته شدم از بس که به‌جای پف‌فیلم باید این شعرها رو ببینم.» خود این کار ضدتبلیغ است و ناخواسته داریم بچه را از مفاهیم دوست داشتنی زده می‌کنیم.

اما در سنین بالاتر که متأسفانه نوجوانان ما بسیار برای‌شان کم کار می‌شود، می‌توان با ارائه محتواها و کارهای فرهنگی همراه با استفاده هنرمندانه از هنر، فضای خوبی را برای‌شان فراهم کرد. کتاب‌های خوبی در رمان‌های مناسب نوجوانان داریم. مثلاً:

۱. روایتی ساده از ماجرایی پیچیده (سوره مهر)
۲. سال‌های بنفش (کتابستان معرفت)
۳. تن‌تن و سندباد (قدیانی)
۴. ماشو در مه (سوره مهر)
۵. فرزندان ایرانیم (سوره مهر)
۶. تی لم (سوره مهر)

رمان‌های خوب در انتقال ارزش‌ها بسیار مفید است. در سن نوجوان دیگر ذائقه مخاطب به سمت خرده محتوا رفته و بچه‌های الان پای یک سخنرانی ۹۰ دقیقه‌ای نمی‌نشینند. مخاطبان ما دهه هشتادی‌ها هستند. نه دهه شصتی‌ها که محتوا را در خشن‌ترین حالت ممکن به صورت‌شان می‌کوباندیم و دریافت می‌کردند. ما از بچه‌ها توضیح و ارائه محتوای دقیق جامعه شناسانه که نمی‌خواهیم. مگر خودمان با آن شور و هیاهوی مدرسه‌ها از انقلاب و موازین و… اش خیلی چیز خاصی می‌دانستیم؟ خیر. اگر کسی وسط مراسم‌های دهه فجر مدرسه از من می‌پرسید انقلاب چیست و… من هم در پاسخش چیزی نداشتم بگویم. اما الان از مرور خاطرات پاس‌داشت ایام پیروزی انقلاب اسلامی حالم خوب می‌شود. همین که فرزندان‌مان به ایرانی بودن و مسلمان بودن و زندگی در ایران اسلامی افتخار کنند و حال خوبی داشته باشند برای‌مان کفایت می‌کند.

کد خبر 5420898

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha