پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۱۲ شهریور ۱۳۸۶، ۱۲:۵۸

خاستگاههای فلسفه سیاسی (10)

سیاست مبتنی بر تمایز عقل نظری و عقل عملی

سیاست مبتنی بر تمایز عقل نظری و عقل عملی

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: سیاست ارسطو تا حدود زیادی با توجه به نقدهایی که به فلسفه سیاسی افلاطون وارد می‌کند شناخته می‌شود چنانکه در مابعدالطبیعه هم فلسفه ارسطو با توجه به گفتگوی وی با افلاطون سامان می‌یابد.

ارسطو در کتاب "سیاست" ، نظریه مثل افلاطونی و راههای دستیابی به آن را مورد نقد قرار داده است. در واقع افلاطون برای ایجاد وحدت در جامعه سیاسی  "زندگی اشتراکی پاسداران" را بعنوان طرحی برای رسیدن به جامعه مدنی ایده ال در نظر گرفته است که در عمل این مسئله ناممکن به نظر می رسد. برای مثال، می توان به مسئله مالکیت خصوصی و محروم کردن پاسداران مدینه از امکانات آن که افلاطون در "جمهوری" به کار گرفته، اشاره کرد. لکن دستیابی به آن، با شناختی که ارسطو از انسان دارد، ممکن نیست زیرا افلاطون در حذف مالکیت خصوصی برای پاسداران بر این باور بود که می توان با تعلیمات و ریاضت های خاص روحی و جسمی، شیطان را از نفوذ در ارواح این طبقه باز داشت و فضایل مدنی را ارج نهاد.

به این ترتیب روشن است که "عدالت پیشگی"  قرار بوده است پس از حصول فضایل سه گانه، یعنی خردمندی، شجاعت و اعتدال به دست آید و این بدان معناست که نزد افلاطون، "عدالت پیشگی" هم طریقت و هم غایت جامعه مدنی محسوب می شود؛ وضعی که با منطق ارسطو و دوآلیسمی که وی در فلسفه خلق می کند، چندان قابل فهم نیست زیرا ارسطو با ترسیم جهانی متحرک، معتقد است که برای گسترش این فضایل بایستی همه اعضای جامعه را برای فهم غایات مدینه و ایجاد وحدت جامعه سیاسی آموزش داد؛ و این نظریه اساسا با رهیافت افلاطونی در رسیدن به جامعه کمال مطلوب تفاوت دارد.

ارسطو در کتاب دوم "سیاست"، قوانین اشتراکی افلاطون را خوش ظاهر و بد باطن می انگارد و تصریح می کند که "کسی که شرح این قوانین را بشنود، شادمانه آنها را می پذیرد، زیرا می پندارد که مردم با به کار بستن این قوانین دوستی و مهری شگرف در حق یکدیگر احساس خواهند کرد."  غافل از اینکه "زندگانی در صورت مشترک بودن دارایی مردم، یکسره محال می نماید. زیرا در تکامل به سوی وحدت از یکسو نقطه ای هست که جامعه سیاسی چون از آن فراتر رود، هستی خویش را از دست می‌دهد.

 از این رو ارسطو در شگفت است که "چگونه فیلسوفی چون افلاطون به جای آنکه برای تعلیم فضایل اخلاقی و برقراری جامعه کمال مطلوب از راه عادات و فرهنگ و قانونگذاری در پی مقصود خویش رود، چنین پنداشته که راه هایی راکه شرح دادیم ـ یعنی زندگی اشتراکی ـ می تواند جامعه را به سرمنزل خوشبختی، سعادت و رستگاری برساند."

با این وصف باید پرسید که ملاک ارسطو برای خوشبختی و سعادت چیست؟ روشن است که با توجه به مبانی هستی‌شناسانه ارسطو، تمایز قاطعی میان ارسطو و سلفش در فهم نظم ماهوی و چگونگی کارکرد مصنوع به وجود می آید که در تفکر ارسطو یکسره جریان می یابد. از این رو به نظر ارسطو، عناصرمصنوع هر چه عقلانی تر عمل کنند، به زیبایی نزدیکترند؛ و این میزان در عقلانیت نه وابسته به جهان ایده، و نه وابسته به نسبیت سوفیسم، بلکه معطوف به بازده عملی آن است. به این ترتیب ارسطو فضایل را از آسمان به زمین می آورد. بنابراین فضیلت نه در نواختن چنگ، بلکه در آن است که "چنگ نواز آن را خوب بنوازد". ناگفته پیداست که هیچ کس بی آموزش و به کار گیری روش های نواختن به هیچ وجه قادر نخواهد بود عقلانیت اجرای آن را به دست آورد.

پس زندگی خوب و شاد نیز منوط به رعایت چارچوب های فضیلت مآبانه زندگی است که انسانها برای سعادت خود پی ریزی کرده اند. بنابراین هر اندازه این فضایل "بهتر" و "کاملتر" تجلی کنند زندگی شادتر و سعادتمندانه تر خواهد شد؛  و هر چه تضمینی بالاتر از اینکه انسان ماهیتا "خوب" است و همواره در صدد آن است که با کار بهتر خود شادی بیشتری بیافرینند. و این همان است که افلاطون در "جمهوری" بیان کرده بود. زیرا افلاطون نیز معتقد بود که در یک جامعه عدالت پیشه هر یک از گروه های سه گانه یعنی پاسداران، کارگران و فیسلوفان بهتر است برای شادی خود و مدینه صرفا در کاری وارد شوند که طبیعتا توانایی انجام دادن آن را دارند.

اما ارسطو متمایز از افلاطون، به این ایده جان می دهد. در واقع ارسطو با تمایز قائل شدن میان عقل شناسنده و عقل عملی، راه را برای نشستن "دوستی اهل مدینه" به جای "عدالت پیشگی" باز می کند. به عبارت دیگر، ارسطو با انتقاد از افلاطون بر این باور است که مطلق نگری افلاطون برای دستیابی به عدالت محض موجب می شود که همه لذات زندگی خصوصی از انسان اجتماعی سلب گردد. زیرا نظریه جامعه اشتراکی موجب سستی در تحرکات فردی و اجتماعی انسان و رکود در تصمیم گیری های عقلانی انسان می شود؛ با وجود زندگی اشتراکی، عشق و محبت و نیکوکاری انسان ها که پایه و اساس شادی در میان آحاد اجتماع است، بی معنی می شود. در واقع ارسطو با طرح ایجاد دوستی در مدینه، دنیای صامت و حزن انگیز افلاطون را به جهانی پویا متحول می کند. به این ترتیب در حالی که افلاطون از نقطه عزیمت خود در طرح جامعه عدالت پیشه به فکر یک جامعه عقل گرا بوده، ارسطو به یافتن راهی برای نظم عقلانی و محتمل برای اداره جامعه نو فکر می کند.

مدینه از دیدار ارسطو مجتمعی است شامل گروه های انسانی یعنی خانواده ها و دهکده ها برای برقرای یک "زندگی شاد" و "خودکفا". مدینه جایی است که به انسانها تعلیم داده می شود که چگونه خوی حیوانی و شهوانی خود را مهار کنند و بر اساس آموزه های اخلاقی فارغ از سلطه قوای شهوانی به صورت اجتماعی زندگی کنند. ارسطو بر این باور است که "آدمی اگر از کمال بهره مند باشد بهترین جانداران است و آن کس که نه قانون را گردن می نهند و نه داد می شناسد بدترین انسانهاست" و "آن کس که نمی تواند با دیگران زیست کند عضو شهر نیست. بنابراین شهر گرچه پدیده ای محصول اجزای جداناپذیر خود است، لکن به لحاظ رتبه ای بر فرد مقدم است.

به این ترتیب چنان که از عبارت ارسطو استنتاج می شود، عنصر حاکم بر مدینه همانا عنصر عقلانی است. بردگان و فرزندان به حکم طبیعت از این عنصر محروم و در نتیجه محکوم به فرمانبرداریند، مگر آنکه نشان دهند می توانند طبیعتی چون مردان از خود نشان دهند. بنابراین وجه تمایزی قطعی میان فرمانروایان و فرمانبرداران وجود دارد که نخستین وجه آن از آمیزش میان زن و مرد صورت می پذیرد. "این آمیزش نه از روی عمد و اراده بلکه به آن انگیزه طبیعی صورت می بندد که در همه جانوران و نیز گیاهان موجود است تا شکلی همجنس خود خلق کنند و غرض از این اجتماع آن است که هر دو در امان باشند. و این اساس شکل‌گیری نخستین اجتماع، یعنی خانواده است.

کد خبر 544760

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha