پیام‌نما

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ * * * یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. * * * از تو کی خوشنود گردند ای ودود! / از رهی، هرگز نصاری و یهود؟

۲۴ شهریور ۱۳۸۶، ۱۰:۲۱

سخن گفتن از خدا

سخن گفتن از خدا

کتاب "سخن گفتن از خدا " تالیف دکتر امیرعباس علیزمانی از سوی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در 550 صفحه و شمارگان 1500 نسخه منتشر شد.

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه : از جمله وظایف « فلسفه دین» بیان چگونگی توجیه دین، آموزه‌ها و گزاره‌های آن است. این کتاب پاسخی به این پرسش است که آیا گزاره‌های دینی به ویژه در عرصه کلام و عقاید و به طور خاص گزاره‌های مربوط به خداوند و اعتقاد به وجود و صفاتش توجیه ‌پذیرند؟ به تعبیر دیگر، هنگامی ‌که سخن از وجود خدا به میان می‌آید و این ‌که او آفریدگار هستی است و یا مهربان، قادر، حکیم و ... است. این پرسش طرح می شود که آیا این قبیل گزاره‌های ناظر به خدا و صفات او معنادارند یا خیر؟ آیا معانی آن‌ها برای همگان قابل فهم است؟ آیا نسبت این‌گونه معانی با معانی متعارف و انسانی این واژه‌ها مساوی است؟

در مقدمه این کتاب که عنوان پژوهش فرهنگی برگزیده سال را نیز از آن خود کرده است، می‌خوانیم  : " ما در متون مقدس دینی و نیز در زبان متدینان با گزاره‌های دینی متنوعی مواجه می‌شویم : گزاره‌های تاریخی، اخلاقی، طبیعی و ... از میان همه این گزاره‌ها، « گزاره‌های درباره خداوند» ویژگی‌های خاصی دارند که از جمله آن‌ها می‌توان به « ابهام‌های معناشناختی» خاص این نوع از گزاره‌ها اشاره نمود.  ما به هنگام سخن گفتن از خدا، به طور معمول، از طریق بیان اوصاف خداوند به سخن گفتن درباره او می‌پردازیم. بنابراین برای فهم درست معنای این نوع گزاره‌ها، ما چاره ‌ای جز تحلیل معناشناختی اوصاف الاهی نداریم. پرسش اصلی در بحث سخن گفتن از خدا این است که : « چگونه می‌توان از طریق زبان محدود بشری درباره موجود نامحدود و متعالی سخن گفت؟»  . ما می‌توانیم این پرسش را به دو پرسش زیر تحلیل و تبدیل کنیم: 1. آیا سخن گفتن از خدا در قالب مفاهیم رایج در زبان طبیعی معنادار است؟ 2. برفرض معناداری، این معنا چه رابطه و نسبتی با معنای عادی در زبان طبیعی دارد؟ به‌عبارت دیگر، چگونه می‌توان از طریق معنای طبیعی به این معنای کلامی منتقل شد؟‌

ما به بررسی پاسخهای مختلفی که از سوی متکفران مختلف در طول قرون و اعصار مطرح شده است می‌پردازیم و در این زمینه به بیان و نقد دیدگاههای متکفرانی چون « فلوطین»، دینوسیوس، ابن‌میمون، قاضی‌سعید قمی، توماس آکویناس، ملاصدرای شیرازی، ابن عربی، ویتگنشتاین، آیر، فلو، هیر، میچل، هیک، فیلیپس، مالکوم، ‌آلستون و بریث ویت و ... می پردازیم.

در این زمینه به طرح و بررسی دیدگاههای زیر می‌پردازیم :‌ 1. نظریه بیان‌ناپذیری، 2. نظریه سلبی 3. نظریه تمثیل 4. نظریه عرفانی 5. نظریه اشتراک معنوی و تشکیک وجودی 6. نظریه کارکردگرایی 7. نظریه بی‌معنایی.

در پایان این بررسی به نتایج زیر نایل می‌شویم : ‌1. مبانی نظریه بیان‌ناپذیری، بر فرض درستی، مستلزم کنار نهادن ذهن و زبان در مواجهه با امر متعالی است. لازمه‌ای که صرف نظر از مشکلات منطقی آن از سوی طرفداران این نظریه مراعات نشده است.

۲. نظریه سلبی نیز بر مبانی نادرستی استوار است. تصویر طرفداران این نظریه از خدا و نیز از ماهیت معنا و زبان ایجابی تصویری نادرست است. سخن گفتن سلبی درباره خدا بدون معرفت ایجابی درباره او نه ممکن است و نه مطلوب و نه مفید.

۳. نظریه تمثیل نیز علاوه بر مشکلات منطقی دیگر، زبان دینی را به زبانی مجازی تبدیل می‌کند که چیزی درباره خود خدا بیان نمی‌کند و تنها به بیان رابطه علی او با جهان هستی می‌پردازد.

۴. نظریه بی‌معنایی سخن گفتن از خدا، بر اصل تحقیق‌پذیری تجربی به عنوان تنها معیار معناداری مبتنی است اصلی که به نظر می‌رسد منزلت منطقی روشنی نداشته و بر مبانی نادرستی استوار است.

۵. نظریه کارکردگرایی نیز، بر فرض درستی، تنها به تحلیل بخشی از گزاره‌های درباره خدا می‌پردازد و از تحلیل جامع همه گزاره‌های کلامی ناتوان است؛ هر چند این نظریه مبتنی بر پذیرش اشتراک معنوی در قلمرو خاص از مفاهیم زبان طبیعی است.

۶. به نظر می‌رسد که با انضمام نظریه عرفانی ابن عربی و نظریه اشتراک معنوی در عین تشکیک وجودی که از سوی طرفداران حکمت متعالیه ارایه شده است، توجیه بهتری برای معناشناسی اوصاف الاهی بیان کرد. اهمیت دیدگاهها ملاصدرا در چگونگی جمع بین وحدت معنایی و کثرت مصداقی در پرتو نظریه تشکیک است ".

کد خبر 544915

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha