- بهر حال درهر جامعه اي عنصر قدرت و بخصوص قدرت سياسي نقش تعيين كننده اي در روند امور آن جامعه دارد و به همين جهت نقش جناحهاي سياسي را در امور مختلف نمي شود انكار كرد. اما در اين عرصه ي بخصوص چون جناحهاي سياسي مدعي مصلحت انديشي و تلاش براي تامين منافع و مصالح جامعه هستند ، بخش مهمي از عرصه نو آوري و نظريه پردازي ناظر برعرصه تصميمات ، شعارها و برنامه هاي جناحهاي سياسي است و اگر جناحهاي سياسي به يك نوع رويكرد منطقي ، علمي و عقلاني در طرح شعارها و برنامه هاي خودشان تن دهند، زمينه علمي براي نو آوري علمي فراهم خواهد شد . يعني اگر نخبگان اقتصادي كشور ، بعنوان مثال ببينند كه جناحهاي مختلف در برنامه هاي پيشنهادي خود ودر شعارها و اهداف اقتصادي شان به صورت علمي و عقلاني موضعگيري مي كنند قطعا تشويق خواهند شد كه با جديت و كار علمي بيشتر درباره مسائل اقتصادي جامعه اظهار نظر كنند چرا كه تاثير عيني تلاش علمي خود را بر عرصه جامعه لمس مي كنند.
نمونه هاي مختلفي درجامعه ما قابل ارايه است كه مي بينيم يك نظريه علمي بخاطر آنكه مورد بهره برداري ابزاري اين جناح يا آن جناح قرار گرفته از بسترعلمي خود خارج شده و جامعه علمي مجال تصحيح و تكميل آن را پيدا نكرده و جامعه از نتايج احتمالي آن نظريه كه اگر به صورت علمي و منصفانه مورد نقد و تكميل قرارمي گرفت منشا اثر واقع مي شد ، محروم شده است |
* بنده مجددا از صحبتهاي اخير شما استفاده مي كنم و بر اين پرسش تاكيد مي كنم كه آيا با توجه به مجموع شرايط فرهنگي و سياسي كشور ، كاركرد نظريه هاي علمي و بخصوص فلسفي و علوم انساني در جامعه ما مطلو ب است؟
- البته اين كه يك نظريه يا تكنولوژي جديد در متن فرهنگ جامعه وارد شود و به يك عنصر فرهنگي تبديل شود، هم زمان طولاني را نياز دارد و هم توفيق اين نظريات يا ابداعات به شرايط مختلفي بستگي دارد . من اين نكته را قبول ندارم كه اساسا ديدگاههاي فكري - فلسفي و اقتصادي ما در جامعه كاركردي ندارد . اين ديدگاهها تا جايي كه مورد قبول مردم قرار گرفته ، در فرهنگ جامعه وارد شده و نقش خود را به خوبي ايفا كرده است الان امنيت جامعه ما در ابعاد مختلف عمدتا ناشي از اخلاق و رفتاري است كه در جامعه ما از مباني ديني نشات گرفته ، نه اينكه بطور عمده متكي بر دستگاهها و مراكز انتظامي و قضايي باشد.
بله ، اينكه همه باورها و مباني فلسفي و فكري اسلامي در همه شئون جامعه ما بطور كامل بسط و نفوذ كرده باشد ادعاي صحيحي نيست . ولي اين مشكل ، مشكل خاصي جامعه مانيست. در همه جوامع بين نظريه هاي كه براي اداره جامعه در شئون مختلف ارايه مي شود و واقعيات عيني آن جامعه كم و بيش فاصله وجود دارد و اساسا نقش روشنفكران ، عالمان ، رسانه ها و مراكز فرهنگي و تربيتي همين است كه اين فاصله را بتوانند كم كنند.
* به نظر شما چرا شوراي عالي انقلاب فرهنگي در مهمترين تصميم خود در اين راستا اقدام به تشكيل ستادي در حوزه علوم انساني نموده است؟
- واقعيت اين است كه ما در هر دو زمينه به توليد علم و نظريه پردازي نياز داريم اگر ما شالوده هاي اصلي جامعه مان را در عرصه هاي فرهنگي - تربيتي و اجتماعي مبتني بر مباني خودي و فرهنگ اسلامي - ايراني مان پايه ريزي نكنيم ؛ اولا زمينه
به نظر نمي رسد كه بودجه و امكانات نقش اول را در شكل دهي فرايند نظريه پردازي وتوليد علم داشته باشد ممكن است در بعضي از زمينه ها فقدان ابزاروامكانات لازم ، تاثير داشته باشد اما بطور كلي آنچه كه مهتر از بودجه و امكانات مادي است همان انگيزش و مناسب بودن فضا و زمينه هاي فرهنگي وتربيتي اين مسئله است |
* برخي معتقدند كمبود بودجه و امكانات مانع عهده اقدام در اين راستاست نظر شما چيست؟
- به نظر نمي رسد كه بودجه و امكانات نقش اول را در شكل دهي فرايند نظريه پردازي وتوليد علم داشته باشد ممكن است در بعضي از زمينه ها فقدان ابزاروامكانات لازم ، تاثير داشته باشد اما بطور كلي آنچه كه مهتر از بودجه و امكانات مادي است همان انگيزش و مناسب بودن فضا و زمينه هاي فرهنگي وتربيتي اين مسئله است چه بسيار امكانات آزمايشگاهي و تجهيزاتي و بودجه اي كه وجود دارد ولي بخاطر ضعف در زمينه ها ومقدمات فرهنگي و مديريتي به صورت بهينه از آن استفاده نمي شود.
نظر شما