۳ اردیبهشت ۱۴۰۱، ۷:۴۹

عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی مطرح کرد؛

سیاست اقتصادی امام علی (ع)، مقابله شدید با مفسدان اقتصادی بود

سیاست اقتصادی امام علی (ع)، مقابله شدید با مفسدان اقتصادی بود

اسماعیل اثباتی گفت: مطالعه و بررسی رفتار و سبک اقتصادی امام علی(ع) و نحوه برخورد و مواجهه آن حضرت با مفسدان اقتصادی نشان می‌دهد که ایشان به هیچ وجه در مقابله با فساد اقتصادی کوتاه نمی‌آمدند.

خبرگزاری مهر -گروه دین و آئین- حسینی روش: امروز ۲۱ رمضان سالروز شهادت جانسوز امیرالمومنین (ع) است. دنیای بشر، جهان تشیع و امام اول او را با عدالت می‌شناسند. در واقع، عدالت وجه تمایز بین شیعیان و دیگر مذاهب اسلامی بوده است. تلاش‌های فلسفی، کلامی، فقهی و اخلاقی برای تبیین ماهیت و شاخصه‌های عدالت، بخش بزرگی از تلاش‌های علمی شیعیان را تشکیل داده است.

انسان علاوه بر زندگی فردی مسئولیت‌های گوناگون اجتماعی را نیز دارا بوده و ملزم به رعایت آنها است. یکی از این مسئولیت‌ها در بعد اقتصادی تعریف شده که از اساسی‌ترین مسائل حکومت‌ها و حیات جامعه به شمار می‌آید. حکومت امام علی (ع) به عنوان نمونه ماندگاری از نظام مطلوب اقتصادی در تاریخ اسلام رهیافت‌های مناسبی را برای مدیران اقتصادی جامعه امروز عرضه می‌کند. نظام حکومتی و تدابیر حقوقی امام علی (ع) به دلیل شخصیت خرد مدار امام و نیز قلمروی گسترده و متکثر تحت حاکمیت ایشان که تا پیش از زمامداری امام به انواع جرایم و انحرافات اجتماعی و اقتصادی آلوده شده بود می‌تواند الگوی مناسبی جهت برنامه‌ریزی در راستای اولویت بخشی کنترل و یا کاهش جرایم در کشور ما باشد. امام علی (ع) با اولویت بخشی به مبارزه با جرایم اقتصادی و انجام اقدامات پیشگیرانه، تأسیس نهادهای نظارتی، اتکا به گزارش‌های مردمی به مبارزه‌ی گسترده با مفاسد اقتصادی موجود در جامعه خود دست زد.

از این روی و برای آشنایی با سیره امام علی (ع) در مبارزه با مفاسد اقتصادی با اسماعیل اثباتی عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی به گفتگو پرداختیم که حاصل آن را در ادامه می‌خوانید:

اسماعیل اثباتی در گفتگو با مهر اظهار داشت: برای شناخت بیشتر و پرداختن به نحوه موضع‌گیری و مواجهه امیرالمومنین حضرت علی (ع) با مفاسد اقتصادی، ابتدا باید شیوه و سیاست اقتصادی خلفای پیش از آن حضرت را شناخت و سپس شیوه‌های اقتصادی امام را با شیوه‌های پیش از ایشان مقایسه کرد. شیوه رسول خدا (ص) به این صورت بود که وقتی غنائمی به دست می‌آمد آن را بر اساس مساوات بین مسلمانان تقسیم می‌کردند. به نظر می‌رسد خلیفه اول نیز تقریباً همین شیوه را در پیش گرفته است. اما وقتی نوبت به خلیفه دوم رسید، او برای مسلمانان طبقاتی را در نظر گرفت. از جمله ملاک‌های طبقه‌بندی او تقدم در اسلام آوردن افراد بود، مانند اینکه او مهاجرین را بر سایرین مقدم می‌داشت و سهم بیشتری از غنایم به آنها می‌بخشید. از دیگر ملاک‌های خلیفه دوم شرکت در جنگ بدر و جنگ احد، وابستگی به پیامبر (ص) مانند همسران آن حضرت، عرب بودن و مانند آن بود و از این طریق در دوران خلیفه دوم مساواتی که در زمان پیامبر (ص) و خلیفه اول وجود داشت، از بین رفت.

شیوه اقتصادی خلیفه دوم باعث شد، مال و ثروت افرادی که سهم بیشتری از بیت المال دریافت می‌کردند آرام آرام بیشتر شود و فاصله طبقاتی در جامعه مسلمین به وجود بیاید

اثباتی ادامه داد: شیوه اقتصادی خلیفه دوم باعث شد، مال و ثروت افرادی که سهم بیشتری از بیت‌المال دریافت می‌کردند آرام آرام بیشتر شود و فاصله طبقاتی در جامعه مسلمین به وجود بیاید. نحوه برخورد او با کارگزارانش نیز به این صورت بود که گویی او همه کارگزاران را به نوعی خائن می‌دانست به همین دلیل پس از مدتی که آنها در مسئولیت قرار می‌گرفتند همه اموالشان را تقسیم بر دو می‌کرد، نصفی از آن را به خزانه بیت‌المال و نصف دیگر را به خودشان برمی‌گرداند. در اصطلاح به این روش مشاطره می‌گویند. ابوموسی اشعری، حارث بن کعب، عتبه بن ابوسیفان، ابوحریره از جمله افرادی بودند که عمر پس از مدتی اموالشان را گرفت و نصف کرد.

این نویسنده مذهبی افزود: از نظر او اموالی که توسط والیان کسب شده بود ناحق بوده و آنها باید این اموال را به بیت‌المال برگردانند و چون این کار را نکرده بودند به اجبار نیمی از اموالشان را از آنها می‌ستاند. بعضی از والیان به این رفتار اعتراض می‌کردند و می‌گفتند اگر اموالی که در اختیار ما است اموال مردم است پس چرا همه آنها را پس نمی‌گیری و اگر اموال خودمان است به چه حقی نصف آن را از ما می‌گیری.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی به تشریح سبک اقتصادی عثمان پرداخت و گفت: اما شیوه عثمان به این صورت بود که او در ابتدا بیشتر کارگزارانش را از بنی‌امیه استخدام و آنها را بر سایر مسلمانان مسلط کرد. از نگاه عثمان اموالی که به عنوان خمس، وجوهات و غنائمی که از نقاط مختلف به دست می‌آمد جز اموال خلیفه محسوب می‌شدند و خلیفه این اجازه را داشت که بر هر شکلی که می‌پسندد در آنها تصرف کند. به همین دلیل بسیاری از اموال بیت‌المال را به کارگزارانش که عمدتاً از بنی‌امیه بودند می‌بخشید، آنها نیز عادت کرده بودند که وقتی اموالی به دستشان می‌رسید بخشی از آن را برای خود بردارند.

سبک مدیریت اقتصادی امام علی (ع)

اثباتی با بیان اینکه سبک اقتصادی امام علی (ع) همان سبک اقتصادی رسول خدا (ص) بود، ابراز کرد: آن حضرت پیش از رسیدن به خلافت با مردم اتمام حجت کرده و فرمودند: «انی حاملکم علی منهج نبیکم (ص) و منفذ فیکم ما امرت بی ان استقمتم لی و بالله المستعان الا ان موضعی من رسول الله (ص) بعد وفاته کموضعی منه ایام حیاته فامضوا لما تومرون و قفوا عند ما تنهون عنه» من با همان سیره و روشی که پیامبر (ص) عمل کرده، عمل می‌کنم یعنی اموال بیت‌المال را به صورت مساوی بین مسلمانان تقسیم می‌کنم و به کسی بیشتر از دیگری نخواهم داد. اگر کسی در راه اسلام تلاش و مجاهدت کرده است اجر او پیش خدا محفوظ است و خدا به او اجر و پاداش خواهد داد اما اموال بیت‌المال به همه مسلمانان تعلق دارد و من بین آنها فرقی قرار نمی‌دهم. پس نسبت به آنچه امر می‌شوید ملتزم و نسبت به آنچه نهی می‌شوید، متوقف شوید.

وی یادآور شد: شیوه عدالت محوری در اندیشه و عمل امیرالمومنین (ع) باعث شد رنجش‌هایی به وجود بیاید و به طور طبیعی افراد صاحب نفوذی که به شیوه‌های قبلی عادت کرده بودند، به مخالفت با امام برخاستند. هر چند عامه مردم از این شیوه بسیار خوشحال بودند. در دوره‌ای امام علی (ع) به عبدالله بن ابی رافع که خزانه‌دار امام بود دستور دادند به هر فردی از مسلمانان سه دینار پرداخت کند. سهل بن ابی حنیفه انصاری که از بزرگان انصار بود وقتی برای دریافت سهمش از بیت‌المال مراجعه کرد و دید غلامی که او دیروز آزاد کرده نیز مانند او سه دینار می‌گیرد، بسیار ناراحت شد و اعتراض کرد. مثال دیگر ولید بن عقبه است که نزد امام آمد و به شیوه پرداختی حضرت اعتراض کرد و گفت حداقل آن اموالی را که عثمان به ما بخشیده از ما پس نگیر که امام او را رد و درخواستش را قبول نکرد. تعدادی از بزرگان مانند طلحه و زبیر نیز بودند که برای خود کسر شأن می‌دانستند بروند و سه دینار را بگیرند و می‌گفتند دریافتی ما از بیت‌المال هزار دینار و میلیونی بوده حال چطور برویم و سه دینار بگیریم. همین مسائل زمزمه‌هایی را بین مردم ایجاد و نخستین جرقه‌های مخالفت با امام را زد.

این استاد دانشگاه با اشاره به ماجرای اعتراض طلحه و زبیر به امام علی (ع)، بیان کرد: نقل شده است طلحه و زبیر به اعتراض نزد امیرالمومنین (ع) رفته و گفتند ما دو انتقاد به شما داریم؛ یکی اینکه شما در کارها با ما مشورت نمی‌کنی و هر طور دوست داری عمل می‌کنی و دوم اینکه شما در تقسیم اموال با شیوه‌ای که عمر بن خطاب داشته مخالفت می‌کنی. امام (ع) فرمودند: درباره آنچه می‌گوئید با شما مشورت نمی‌کنم من کارهایی را انجام می‌دهم که در سیره رسول خدا (ص) بوده و مطابق دستورات قرآن است. اگر امری بود که در قرآن نیامده بود یا در سیره رسول خدا (ص) حکمی برای آن وجود نداشت در آن امر می‌توانستم مشورت کنم اما در حکمی که در قرآن و سنت رسول خدا (ص) مشخص است جایی برای مشورت وجود ندارد. اما درباره مخالفت با سیره عمر بن خطاب، آیا پیروی از سنت رسول خدا اولی است یا پیروی از سنت عمر، این هم بر اساس آن روشی است که همه ما در سیره رسول خدا (ص) دیدیم. همه ما شاهد بودیم که رسول خدا (ص) به این شیوه عمل می‌کرد من نیز به این شیوه عمل می‌کنم. طلحه و زبیر گفتند ما بودیم که مردم را شوراندیم و کار را به اینجا رساندیم که تو خلیفه شوی حالا ما را فراموش کردی.

اعتراض به عدالت

اثباتی با بیان اینکه اعتراض‌ها به امیرالمومنین (ص) بسیار زیاد بود، اظهار داشت: اعتراضات به شیوه عادلانه امام به قدری زیاد بود که حتی به نزدیکان آن حضرت هم رسید. در تاریخ آمده است وقتی ام هانی خواهر امام علی (ع) برای گرفتن عطایش از بیت‌المال مراجعه کرد متوجه شد که کنیزش نیز به همان اندازه که او دریافتی داشته از بیت‌المال سهم برده است، ام هانی به امیرالمومنین (ع) اعتراض کرد این چه شیوه‌ای است که در پیش گرفتی من و کنیزم باید به یک اندازه از بیت‌المال سهم ببریم و امام در پاسخ ایشان فرمودند من در قرآن برتری عرب بر عجم را ندیدم. نقل دیگری وجود دارد که دو زن نزد امام آمدند و اظهار فقر کردند امام فرمود اگر چنین باشد ما باید به شما کمک کنیم بعد شخصی را فرستادند تا برای آنها مقداری غذا و پیراهنی خریداری کرد و به هر کدام از آنها صد درهم بخشیدند. یکی از آن دو زن اعتراض کرد که من از عربم و این زن از موالی و عجم‌ها است چطور به هر دوی ما به یک اندازه بخشیدید امام فرمودند من قرآن خواندم و در آن تأمل کردم در جایی از قرآن ندیدیم که حتی به اندازه بال پشه‌ای، فرزندان اسماعیل و اسحاق بر دیگران برتری داده شده باشند. این شیوه، شیوه و حکم قرآن و رسول خدا (ص) است، برتری عرب بر عجم، بنی‌امیه بر دیگران و یا امثال آن چیزی نیست که مورد رضایت خدا باشد به همین دلیل من به این روش‌ها عمل نخواهم کرد.

مطالعه و بررسی رفتار و سبک اقتصادی امیرالمومنین (ع) و نحوه برخورد و مواجهه آن حضرت با مفسدان اقتصادی نشان می‌دهد که ایشان به هیچ وجه در مقابل با فساد اقتصادی کوتاه نمی‌آمدند

وی با اشاره به سنت غلط خلفای پیش از امام علی (ع) و تبعات آن، افزود: سیاست‌های اقتصادی اشتباه و سبک ناعادلانه خلفای پیشین حتی این تصور را برای کارگزاران امام هم به وجود آورده بود که آنها نیز به همان شیوه می‌توانند عمل کنند. برای مثال عثمان، اشعث بن غیث را به عنوان والی و حاکم آذربایجان انتخاب کرده بود و هر سال صد هزار درهم از خراج آذربایجان را به او می‌بخشید. امام علی (ع) برای مدت کوتاهی اشعث را در پستش ابقاء کرد اما نامه‌ای به او نوشت و در آن فرمود: «ان عملک لیس لک بطعمه بل فی عنقک امانه» این کار و شغلی که داری طعمه‌ای برای تو نیست بلکه امانتی در گردن تو است. در نهایت امام طی نامه‌ای اشعث را از تصرف در بیت‌المال نهی و او را از مسئولیتش عزل کرد و از او خواست اموال آذربایجان را به خزانه برگرداند. این رهنمود امیرالمومنین (ع) باید در دستور کار همه مسئولین نظام اسلامی قرار بگیرد. همه مسئولین در حکومت اسلامی باید به شغل و پست خود به عنوان یک امانت نگاه کنند نه اینکه از پست و مسئولیت خود برای کسب اموال و قدرت بیشتر به نفع خود و نزدیکان‌شان سوءاستفاده کنند. مسئول در حکومت اسلامی، امانت‌دار خداوند است و باید تمام تلاش خود را در جهت اجرای درست تعهداتش به کار بندد.

اثباتی ادامه داد: اشعث با تعدادی از دوستانش مشورت کرد و گفت من می‌خواهم به سمت معاویه بروم، آنها او را از این کار نهی کردند و گفتند که اگر نزد معاویه بروی آبرویت می‌رود و او را از این کار منصرف کردند. اشعث مجبور شد اموال را به کوفه برده و تقدیم امام کند. بعد از مدتی سعی کرد با بخشی از اموالش امام را تطمیع کند اما نتوانست. پس از اینکه در تطمیع امام ناکام ماند از روش تهدید استفاده و امام را تهدید به مرگ کرد امیرالمومنین (ع) در پاسخ به تهدید اشعث فرمودند اگر مرا از مرگ می‌ترسانی به خدا قسم باکی ندارم که مرگ مرا فراگیرد یا من مرگ را فراگیرم. اشعث باز هم سعی کرد امام را فریب بدهد نقل شده که در نیمه شبی ظرف سرپوشیده‌ای از حلوای خوش طعم و لذیذ به خانه امام برد. امام این ماجرا را نقل کرده و فرمودند این حلوا معجونی بود که من از آن متنفر شدم گویا آن را با آب دهان مار یا استفراغش خمیر کرده بودند به او گفتم این هدیه است یا زکات یا صدقه، زکات و صدقه بر ما اهل بیت حرام است گفت صدقه و زکات نیست این هدیه است به او گفتم آیا آمده‌ای ما را از راه دین خدا بفریبی آیا درک نداری و نمی‌فهمی یا دیوانه و جن‌زده‌ای یا بیهوده سخن می‌گویی. سپس امام قسم یاد کرد که اگر هفت اقلیم را بر هر چیزی که در زیر آسمان آنها است به من بدهند که خدا را با گرفتن پوست جویی از دهان مورچه‌ای نافرمانی کنم هرگز چنین نخواهم کرد.

مواجهه امام با مفسدان اقتصادی

وی افزود: از دیگر موارد تخلفات کارگزاران که در تاریخ نقل شده سعد بن عمر انصاری است، او بخشی از خراجی که جمع آوری می‌کرد را به دست امام نمی‌رساند. امام او را به ستون مسجد بست و او را وادار کرد که اموال بیت‌المال را برگرداند. سرپیچی کارگزاران از ادای امانت به این مسئله برمی‌گردد که آنها گمان می‌کردند مانند دوره خلفای پیشین می‌توانند بخشی از اموال بیت‌المال را برای خود بردارند. عثمان بن حنیف یکی دیگر از این افراد بود. او در زمان خلیفه دوم مسئول جمع‌آوری مالیات عراق بود و مساحت زمین‌ها را اندازه گیری و مشخص می‌کرد هر فرد چه مقدار باید جزیه بدهد. عثمان در مجلس مهمانی اشرافی شرکت می‌کند، گزارش این مهمانی به امیرالمومنین (ع) می‌رسد، امام طی نامه‌ای او را نهی می‌کنند که چرا در مجلسی شرکت کردی که در آن فقط اشراف بودند و فقرا را در آن مهمانی راهی نبود و سپس او را عزل می‌کنند. یزید بن غیث ارهبی نیز مدتی از جانب امام والی مدائن، پس از آن والی ری و همدان و مدتی نیز والی اصفهان بود. امام به او نامه می‌نویسد و می‌فرماید تو در پرداخت و فرستادن خراجت تأخیر داشتی من علت آن را نمی‌دانم اما تو را به تقوای الهی دعوت می‌کنم و تو را بر حذر می‌دارم از اینکه اجر و پاداش خدا را ضایع نمایی و جهاد خود را با خیانت به مسلمانان باطل سازی از خدا بترس و نفس خود را از حرام دو نگه دار و راهی برای عتاب من قرار مده. در حقیقت امام با این نامه به یزید اخطار می‌دهد.

اثباتی به نقل مصادیق دیگری از مواجهه امیرالمومنین (ع) با مفسدان اقتصادی پرداخت و گفت: یزید بن حجیه تیمی مدتی والی ری بود، او در ارسال خراج سی هزار درهم کم فرستاد، امام او را به مرکز خلافت احضار کرد و از او خواست بقیه اموال بیت‌المال را به خزانه برگرداند که یزید منکر شد امام او را تازیانه زد و حبس کرد. یزید بن حجیه تیمی موفق شد از زندان فرار کند و به معاویه بپیوندد، معاویه هم اموالی را که او برداشته بود به خودش بخشید و بعد از اینکه توانست بر جهان اسلام مسلط شود او را به عنوان حاکم ری منصوب کرد. این روش معاویه بود که سعی می‌کرد با بخشش اموال بیت‌المال افرادی را که از حکومت عادلانه امیرالمومنین (ع) ناراضی بودند، جذب کند.

وی افزود: مسقله بن حبیرش کیبانی نیز داستان مفصلی دارد. او تعدادی از اسیران را با پول بیت‌المال می‌خرد و آزاد می‌کند. امام به او می‌فرمایند این کار خیلی خوبی است که شما اسیرانی را بخری و آزاد کنی اما اینکه از پول بیت‌المال این کار را بکنی درست نیست و تو باید این پول را به خزانه برگردانی. او هم مقداری از پول را فرستاد و در فرستادن بخش دیگر آن تعلل کرد. اسیرانی که مسقله آزاد کرده بود افرادی بودند که در شورش علیه حکومت امام علی (ع) اسیر شده بودند و افراد فقیر و ناداری نبودند، مسقله می‌توانست از خود آنها برای آزادی‌شان کمک بگیرد اما این کار را نکرد و وقتی دید مطالبه امام از او جدی است از امام رویگردان شد، فرار کرد و به معاویه پناهنده شد، معاویه هم او را تحویل گرفت و بعدها مسئولیت‌هایی را به او سپرد.

اثباتی در پایان تصریح کرد: مطالعه و بررسی رفتار و سبک اقتصادی امیرالمومنین (ع) و نحوه برخورد و مواجهه آن حضرت با مفسدان اقتصادی نشان می‌دهد که ایشان به هیچ وجه در مقابله با فساد اقتصادی کوتاه نمی‌آمدند. سیاست امام بر عدالت اقتصادی و مقابله شدید با مفسدان اقتصادی بود.

کد خبر 5471433

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • IR ۱۰:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۲/۰۳
      0 0
      خوب اگر راست میگید این کارها انجام بدید سهم شهرهای نفت خیز بدید رانت واردات گوشی موبایل رو بردارید و بزارید همه وارد کنند و سود کنند نه عده ای ثروتمند در پشت طرح ریجستری به مال اندوزی مشغول باشند تمام واردات کشور رو که دست عده ای هست از اونها بگيرید و خود دولت انجام بده و سود فروش رو در مناطق محروم