پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۲ مهر ۱۳۸۶، ۸:۳۳

/مناجات خواجه عبدالله انصاری/

بادا روزی که باز رهم از زحمت حوا و آدم

بادا روزی که باز رهم از زحمت حوا و آدم

الهی مرکب وا ایستاد و قدرم بفرسود، همراهان برفتند و این بیچاره را جز حیرت نیفزود.

الهی اگر کسی تو را به جستن یافت من تو را به گریختن یافتم، اگر کسی تو را به ذکر کردن یافت من تو را به خود فراموش کردن یافتم، اگر کسی تو را به طلب یافت من خود طلب از تو یافتم، خدایا وسیلت به تو هم تویی، اول تو بودی و آخر هم تویی.

تا در ره عشق او مجرد نشوی                   هرگز زخود خویش بیخود نشوی
دنیا همه بنده توست بر درگه او                  در بند قبول باش تا رد نشوی

الهی این مهیمن اکرم، ای محتجب معظم، ای متجلی به کرم، ای قسام پیش از لوح و قلم، بادا روزی که باز رهم از زحمت حوا و آدم، آزاد شوم از بند وجود عدم، از دل بیرون کنم این حسرت و ندم و با دوست بیاسایم یکدم.

الهی ای نزدیکتر به ما از ما ، مهربانتر از ما به ما ، نوازنده ما بی ما ، به کرم خویش نه به سزای ما.

الهی ای حجت را یاد و انس را یادگار، خود حاضری ما را جستن چه کار؟!

الهی هر کسی را امیدی و امید رهی دیدار، رهی را بی دیدار نه به مزد نیاز است نه به بهشت کار.

الهی ای مهربان فریاد رس، عزیز آن کس که بها تو یک نفس، ای یافته و یافتنی از مرید چه نشان دهند جز بی خویشتنی. همه خلق را محنت از دوری است و مرید از نزدیکی. همه را تشنگی از نایافت آب و مرید را از سیرابی.

الهی یافته می جویم، با دیده ور می گویم چه جویم که دارم، که بینم چه گویم، شیفته این جستجویم، گرفتار این گفتگویم.

تا جان دارم غم تو را غمخوارم                    بی جان غم عشق تو به کس نسپارم

الهی تو موجود عارفانی، آرزوی دل مشتاقانی، یادآور زبان مداحانی، چونت نخوانم که نیوشنده آواز راعیانی، چونت نستانم که شاد کننده دل بندگانی، چونت ندانم که زین جهانی و دوست ندارم که عیش جانی.

یارب ز شراب عشق سرمستم کن                در عشق خودت نیت کن و هستم کن
از هر چه زعشق خود تهی دستم کن             یکباره به بند عشق پابستم کن

کد خبر 553562

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha