۱۵ مرداد ۱۴۰۱، ۲۲:۳۰

حجت الاسلام خسروپناه در گفتگو با مهر تشریح کرد؛

در جنگ اخلاق و بی اخلاقی دنیای امروز چگونه می‌توان حسینی زیست؟

در جنگ اخلاق و بی اخلاقی دنیای امروز چگونه می‌توان حسینی زیست؟

استاد حوزه و دانشگاه گفت:اگر رهبر بزرگی چون امام خمینی شاگرد مکتب امام حسین (ع) نبودند قطعاً این انقلاب به پیروزی و موفقیت نمی‌رسید، حسینی زیستن بصیرت به ارمغان می آورد.

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه- عصمت علی آبادی: امشب، شب نهم محرم الحرام، شب تاسوعای حسینی است. خداوند متعال برای تنویر و تبیین هدایت و رسیدن به قله‌های سعادت، علاوه بر دستورات و کتاب‌های آسمانی، الگوهای عملی از جمله انبیا و اولیا و در رأس همه آنها پیامبر اکرم (ص) را معرفی فرموده است تا مردم با اقتدا به رفتار آنان راه حقیقت و راستی را به درستی تشخیص دهند. قرآن کریم در مورد اقتدا به پیامبر اکرم (ص) فرمود: «لَّقَد کانَ لَکم فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ»: رسول خدا برای شما الگوی نیکویی است.» بعد از پیامبر اکرم (ص) اسوه‌های امت، امامان معصوم (ع) و اهل بیت آن حضرت هستند و یکی از این اسوه‌ها، سرور شهیدان، حسین بن علی (ع) و حضرت ابوالفضل العباس (س) است. امام حسین (ع) در نامه‌ای به سلیمان بن صرد خزاعی و مسیب و… نوشت: «فلکم فی اسوة؛ رفتار من برای شما الگوست.» از این جهت لازم است شیعیان با اوصاف و ویژگی‌های مکتب حسینی آشنا شوند تا بتوانند خود را با ایشان همرنگ کنند.

ابوالفضل العباس (س)؛ سرمشق جانبازی

چهره یک سرباز فداکار و جان بر کف وقتی به خوبی آشکار می‌شود که برای دفاع از ارزش‌های خود، بدون هیچ گونه چشم داشتی تلاش می‌کند. این چهره هنگامی سرمشق جانبازی است که در روزگار تنهایی، پایبندی او به ارزش‌ها و اعتقادات، مانع از زمین گذاشتن سلاحش می‌شود. او در چنین شرایطی می‌کوشد برخلاف بی وفایی دیگران و کوشش دشمن برای از هم گسیختن صفوف مبارزان به وسیله تهدید، تطمیع و تبلیغات سو، بر مرام خود پافشاری کند و پرچم وفاداری را بر زمین نگذارد. سرباز فداکار اگر چه مرگ را پیش چشمان خود می‌بیند، نمی‌ترسد و همچنان با روحیه عالی به مبارزه خویش ادامه می‌دهد. خون چنین سربازی، بزرگ‌ترین تضمین برای بقای ارزش‌ها و معتقدات او است؛ زیرا سبب بیداری چشم‌های خواب آلوده و فطرت‌های غبار گرفته می‌شود.

حرکت و حضور حضرت عباس (ع) در این نهضت و شهادت او در راه رسیدن به هدف عالی خود، گویای بزرگیِ حماسه و عرفان اوست. او که در آغاز حرکت، بی وفایی یاران را دیده بود، از حرکت و پویایی باز نایستاد؛ چرا که از کودکی برای جانبازی در راه حق، آموزش دیده بود. هم او بود که باران تیر و سیل شمشیرها در آخرین لحظات، سبب ایستایی او نگردید و از مبارزه، آن هم با دستانی که جدا شده بود، باز ننشست و هم چنان مشک را به سینه می‌فشرد؛ هم او بود که رمز بقای خود و آئین خود را در فنای خویش جست و جو می‌کرد و سرانجام نیز بدان دست یافت.

بر همین اساس برای آشنایی بیشتر با ویژگی‌های مکتب حسینی با حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه، استاد حوزه و دانشگاه به گفتگو پرداختیم که حاصل آن در ادامه تقدیم می‌شود:

در جنگ اخلاق و بی اخلاقی دنیای امروز چگونه می‌توان حسینی زیست؟

حجت الاسلام خسروپناه با بیان اینکه همه موفقیت‌هایی که انقلاب اسلامی کسب کرده معلول زیست حسینی بوده است، اظهار داشت: اگر رهبر فرزانه و بزرگی چون امام خمینی شاگرد مکتب امام حسین (ع) نبودند قطعاً این انقلاب به پیروزی و موفقیت نمی‌رسید. حسینی زیستن بصیرت، درک و شعور را به ارمغان می‌آورد در غیر این صورت صرف حوزوی و ملبس بودن نمی‌تواند باعث شود که انسان بصیر باشد. برای مثال امت اسلام پیامبر اکرم را درک کرده بودند اما امام حسین (ع) را تنها گذاشتند؟ چون بصیرت نداشتند. نعمان بن بشیر از صحابه پیامبر بود اما او بعد از پیامبر والی کوفه سپس نماینده معاویه و یزید شد، آیا نمی‌دانست امام حسین (ع) کیست؟ اتفاقاً او می‌دانست اما چون بصیرت نداشت دست به چنین اقدامی زد. بنابراین تنفس در مکتب امام حسین (ع) بصیرت می‌آورد. اگر امروز در عرصه‌های مختلف شاهد پیروزی‌های متعدد هستیم چون در مکتب امام حسین (ع) تنفس می‌کنیم و امامین انقلاب از شاگردان مکتب امام حسین (ع) هستند و تدبر دارند از این رو شناخت مکتب حسینی لازم و ضروری است.

ارکان مکتب امام حسین (ع)

وی افزود: مکتب امام حسین دارای پنج رکن مهم از جمله دانش، بینش، نگرش، منش و کنش حسینی است بر همین اساس اگر کسی تنها یکی از این رکن‌ها را داشته باشد مکتب حسینی او ناقص خواهد بود. به طور مثال حاج قاسم سلیمانی دقیقاً در این پنج رکن حسینی بود. دانش حسینی غیر از باور حسینی است برخی دانش و بینش حسینی دارند اما نگرش حسینی ندارند و نگرششان با مکتب امام حسین زاویه دارد. برای مثال در احوالات شهید حاج قاسم این کاملاً مشهود است، آن هم حاج قاسمی که سپاه عظیم بین‌المللی را مدیریت می‌کرد و سرلشکر و فرمانده ارشد نظامی جمهوری اسلامی ایران که یک ژنرال بین‌المللی محسوب می‌شد به گونه‌ای که ابر قدرت‌های دنیا از آن حساب می‌بردند، بارها و بارها تمام نهادهای امنیتی جلسه تشکیل دادند که این مرد را شهید کنند تا حتی رئیس جمهور ابرقدرت دنیا می‌نشیند و با چند نهاد امنیتی دنیا برنامه‌ریزی می‌کند تا از طرق مختلف چون پهبادها، هلیکوپترها و قوی‌ترین امکانات نظامی و امنیتی این مرد را شهید کنند، چنین نقل و دیده شده که این مردم بزرگ از بالا به مردم نگاه نکرد، با کودکان شهدا می‌نشست و با آنها بازی می‌کرد. نمی‌گفت من فرمانده ارشد نظامی دنیا هستم که خانواده شهدا را فراموش کند بلکه با همان نگرش حسینی که توحیدی بود به خانواده و فرزندان شهدا توجه داشت حتی به دختر و پسری که ظاهر مذهبی نداشتند محبت می‌کرد. این نگرش توحیدی به همان اندازه برای حاج قاسم ارزشمند است که آن نگرش را در میدان نبرد داشت. تا جایی که حفاظت از جان مسیحی، سنی، شیعه و دیگر ادیان برایش یکسان بود چرا که انسان برایش حرمت داشت و این نتیجه همان نگاه توحیدی است. دلیل اینکه سردار سلیمانی وارد میدان می‌شد و دشمن از او بیمناک و هراسناک می‌شد به خاطر وجود همین نگاه توحیدی بود که برگرفته از نگرش حسینی است.

حاج قاسم با همان نگرش حسینی که توحیدی بود به خانواده و فرزندان شهدا توجه داشت حتی به دختر و پسری که ظاهر مذهبی نداشتند محبت می‌کرد، این نگرش توحیدی به همان اندازه برای حاج قاسم ارزشمند است که آن نگرش نظامی را در میدان نبرد داشت

استاد حوزه و دانشگاه مقصود از منش حسینی را اخلاق عنوان و تصریح کرد: ملکات نفسانی و داشتن فضائل و دور بودن از رذائل اخلاقی بیانگر وجود منش حسینی است. برای مثال گاهی اوقات انسان نسبت به دیگران تواضع می‌کند اما در جانش تکبر و حسادت موج می‌زند این حالت نشان می‌دهد که منش فرد ایراد دارد. گاهی اوقات انسان به زبان می‌گوید من ولایتمدار هستم اما در قلب و جانش ولایت مدار نیست؛ این حالت از منش آدمی خبر می‌دهد. افراد کمی نبودند که برای امام حسین نامه نوشتند که کوفه بیایند و صدها تن از سران قبایل نامه‌ها را امضا کردند اما با آمدن ابن زیاد به کوفه از موضع خود عقب نشینی کردند. چطور می‌شود سران قبایل که هر کدام بیش از صد تن جنگاور گردشان بود به یکباره از موضع خود عقب نشینی می‌کنند. قصه ترسیدن از ابن زیاد نیست بلکه قصه مربوط به منش آنان می‌شود. ولایتمداری در وجود آنان نفوذ نکرده بود و با زبان خود را ولایتمدار معرفی می‌کردند اما در عمل به گونه‌ای دیگر رفتار داشتند در حالی که وهب زبانی و قلبی ولایتمدار نبود و بعد از ملاقات حضرت قلبا ولایتمدار شد.

وی ادامه داد: منش جُون، غلام امام حسین با حضرت علی اکبر و همچنین منش حبیب بن مظاهر با وهب حسینی بود. شعار حسینی سر دادن خوب و ارزشمند است اما این شعار به خاطر آن است که در قلب نفوذ کند از این رو منش یک امر قلبی و درونی است و همه انسان‌ها می‌دانند که تا چه مقدار منش حسینی دارند.

خسروپناه دیگر رکن را اختصاص به کنش حسینی دانست و ادامه داد: مراد از کنش حسینی آن است که انسان هر کاری انجام می‌دهد توحیدی باشد. امام حسین بعد از شهادت برادر در طول آن ۱۰ سال که معاویه زنده بود هیچ قیامی نداشت و قعود داشت و این قعود توحیدی بود اما امام حسن مدتی به قیام و برهه‌ای از زمان هم قعود داشتند. این قعود و قیام امام حسن و امام حسین هر دو توحیدی بود. امام حسین اگر به فکر دنیای خود بود هرگز کوفه نمی‌رفت.

استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: لازم است انسان این پنج رکن را با زندگی فردی و اجتماعی خود تطبیق دهد تا مشخص شود افراد تا چه میزان حسینی هستند. حسینی بودن و حسینی ماندن این است که کل مکتب امام حسین را فرا بگیریم اینکه بخشی از مکتب فرا گرفته شود و بخش دیگر در جان انسان تعبیه نشود این حسینی بودن و حسینی ماندن نیست.

امام (ع) دقیق‌ترین نکته‌های علمی، گفتمان سازی و نظامی را به کار بردند

وی با تاکید بر اینکه در مکتب حسینی باید دانش حسینی داشت گفت: امام حسین علم به شهادت داشتند و می‌دانستند که شهید می‌شوند اما به این مهم نیز علم داشت که نجات شریعت محمدی جز با شهادت خویش محقق نمی‌شود اما همین امام حسین و یارانش که می‌دانستند مسیر، مسیر شهادت است. آیا بدون تعقل و فکر گام در این مسیر برداشتند؟ خیر. حضرت دقیق‌ترین نکته‌های علمی، گفتمان سازی و نظامی را به کار بردند و برخلاف انتقادات و هشدارها، اهل بیت خود را با خویش همراه ساختند حتی ایشان خانواده را از مسیرهای اصلی بردند تا با این اقدام فرهنگ سازی، گفتمان سازی و پیام رسانی داشته باشند. بعد از شهادت ایشان و یارانش همان منتقدان و هشدار دهندگان فهمیدند که اگر امام حسین اهل بیت خویش را همراه خود نمی‌بردند حادثه کربلا در کربلا دفن می‌شد امام حسین با این اقدام دانش گفتمان سازی و نظامی را به نمایش گذاشتند.

خسروپناه افزود: همچنین در روز تاسوعای حسینی عمر سعد از ابن زیاد نامه دریافت می‌کند که در آن دستور داده شده بود همان روز حمله آغاز شود. امام حسین نیز به وسیله حضرت عباس از دشمن یک شب مهلت خواست تا آن شب را خود و یارانش به عبادت بپردازند. همه می‌دانیم که حضرت آن شب به عبادت پرداختند و با اصحاب صحبت داشتند اما یک کار نظامی دیگری نیز انجام دادند ابتدا دستور داد خیمه‌ها را به هم نزدیک و به یکدیگر متصل کنند که اگر دشمنان یکی از خیمه‌ها را آتش زدند اهل بیت بتوانند از سوی دیگر فرار کنند از طرف دیگر حضرت در پشت خیمه‌ها خندق حفر و درون آن را پر از هیزم کرد برای همین وقتی شمر در روز عاشورا از پشت خیمه‌ها حمله کرد و با خندق پر از آتش مواجه شد نتوانست پیش برود و بازگشت.

استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: نبرد روز عاشورا از چندین ساعت طول کشید در حالی که تعداد اصحاب امام حسین به قدری کم بود که دشمنان می‌توانستند جنگ و ماجرای کربلا را در یک ساعت به اتمام برسانند اما امام حسین با دانش نظامی که داشتند باعث شد این مبارزه زمان بر باشد و سخنانی را نیز ایراد فرمودند. بنابراین همه مسائل نظامی، اجتماعی، امنیتی و… نیازمند دانش است.

وی با استناد به روایتی از امام حسین تصریح کرد: امام حسین می‌فرمایند علم سرالله نزد ما اهل بیت است ما محرم سر الهی هستیم. مهمترین رکن اهل بیت دانش و علم آنان است از این رو حضرت می‌فرمایند قبل از اینکه حضرت آدم خلق شود نور ما اهل بیت در عرش الهی وجود داشت و به ملائکه تسبیح می‌آموختیم.

دانش و دانش ورزی در مکتب حسینی جایگاه ویژه ای دارد

خسروپناه ادامه داد: دانش و دانش ورزی در مکتب حسینی جایگاه ویژه‌ای دارد ما نمی‌توانیم بگوییم پیرو مکتب امام حسین هستیم اما دانش نظامی، حکمرانی، امنیتی، بهداشتی و… را نمی‌دانیم. داشتن دانش به تنهایی کافی نیست بلکه در کنار دانش باید بینش و باور حسینی نیز باشد. دانش پیوند ذهنی و معرفتی بوده و بینش یک پیوند قلبی است که نشان از باور انسان دارد.

استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: علم مهم است، در یک روایتی امام حسین می‌فرماید عقل خود را با تبعیت از حق کامل کنید؛ ‏‬عقل و علم مهم است اما باید این علم با باور و یقین تقویت شود. مکتب حسینی نیازمند دانش، نگرش و بینش است. نگرش همان نیت است. برخی افراد باور و دانش خوبی دارند اما نمی‌توانند لحظه به لحظه نیت خود را توحیدی کنند. همه کارهای انسان باید برای خدا باشد این نگرش توحیدی است انسانی که در همه عرصه‌ها نگرش توحیدی ندارد ایمانش کامل نیست اینکه امام می‌فرماید خدا خرمشهر را آزاد کرد می‌داند که همه امور در دست خداست. اگر نگاه توحیدی باشد جامعه می‌داند که امور دست خداست و در اوج تحریم می‌تواند مقتدرانه عمل کند.

وی در پایان خاطرنشان کرد: مراد از منش حسینی دوری از رذائل و کسب فضائل اخلاقی است زمانی که گفته می‌شود منش یک امر درونی بوده و شاکله انسان را تشکیل می‌دهد از این رو رذائل و فضائل امری درونی است، برای مثال ابلیس تکبر ورزید برای همین از محضر خداوند رانده شد اما این تکبر یک شبه ظهور نکرد بلکه در درون او یک حسادت و تکبری وجود داشت که هنگام خلق انسان آن تکبر ظاهر شد. در دنیای امروز شاهد جنگ اخلاق و بی اخلاقی هستیم. امروز در فضای مجازی فیلم‌هایی ساخته و منتشر می‌شود که بیشتر مروج بدزبانی، بدخلقی، بی وجدانی، بی حرمتی به والدین و… است. حسن خلق حقیقت دین است و انسان باید به کسب فضائل اخلاقی همت داشته باشد. امام حسین خوش خلق، مهربان، متواضع، شجاع بخشنده و… بود صفاتی که دوست و دشمن آن را نقل می‌کردند.

کد خبر 5556829

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha