پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۱۹ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۲۸

توسط انتشارات روایت فتح؛

«اسم تو مصطفاست» به چاپ بیستم رسید

«اسم تو مصطفاست» به چاپ بیستم رسید

چاپ بیستم کتاب «اسم تو مصطفاست» شامل روایت زندگی شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده توسط انتشارات روایت فتح منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، چاپ بیستم کتاب «اسم تو مصطفاست» روایت زندگی شهید مدافع حرم، مصطفی صدرزاده به روایت همسرش سمیه ابراهیم پور توسط انتشارات روایت فتح منتشر شده است.

اول آبان ۱۳۹۴، درست روز تاسوعای حسینی، مصطفی صدرزاده، در حلب سوریه به شهادت رسید.

راضیه تجار با قلم خود داستان زندگی این شهید را از زمانی که مصطفی و سمیه که یکی زاده شمال و دیگری زاده جنوب بود باهم در تهران آشنا شدند و پیمان عشق بستند تا زمانی که روح یکی آنقدر بزرگ شد تا دیگر در پوست خودش نگنجید و به معراج رفت، در ۲۰۸ صفحه نوشته است‌.

این کتاب یکی از کتاب‌های پویش «سفیرحسین ۳» در محرم امسال است و متقاضیان خرید آن می‌توانند کتاب را از هیأت‌های عزاداری سراسر کشور دریافت کنند.

در بخشی از این‌کتاب می‌خوانیم:

«اینجا بر لبه سنگ سرد نشسته‌ام و زیر چادر، تیک‌تیک می‌لرزم. آن گل آفتابی که در چشمان تو افتاده، یک ذره هم گرما به تن من نمی‌بخشد. انگار با موذی‌گری می‌خواهد دو خط ابروی تو را به هم نزدیک‌تر کند و دل مرا بیشتر بلرزاند. می‌دانی که همیشه در برابر اخمت پای دلم لرزیده. تا اینجا پای پیاده آمدم....»

کد خبر 5559799

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha