۲۹ مرداد ۱۴۰۱، ۱۳:۳۲

چیزی که آمریکا درباره ایران اشتباه می‌فهمد: نسخه اصلی

چیزی که آمریکا درباره ایران اشتباه می‌فهمد: نسخه اصلی

یک روزنامه آمریکایی در مقاله‌ای به قلم یک ایرانی-آمریکایی به سیاست واشنگتن طی چهار دهه اخیر درباره جمهوری اسلامی ایران پرداخته و به کاخ سفید توصیه کرده است راهبرد نهایی باید براندازی باشد.

به گزارش خبرگزاری مهر، یک روزنامه آمریکایی در مقاله‌ای به قلم یک ایرانی-آمریکایی به سیاست واشنگتن طی چهار دهه اخیر درباره جمهوری اسلامی ایران پرداخته و به کاخ سفید توصیه کرده است راهبرد نهایی باید براندازی باشد. روزنامه «تهران تایمز» در مطلبی، به نیویورک تایمز پاسخ داده که متن آن به شرح زیر است.

نیویورک تایمز در مقاله‌ای که در ۱۲ اوت منتشر شد، ایران را به حکومتی متهم کرد که به دنبال «انزوا» است.

این مقاله کینه توزانه به درستی احساسات ایالات متحده را نسبت به ایران منعکس می‌کند. همه ما می‌دانیم که آمریکا از ایران عصبانی است، اما چرا؟

دلیلش ساده است. ایران فلسفه انقلابی خود را رها نکرده است. فراموش نکنیم که این ایدئولوژی انقلابی بود که ایالات متحده را وادار کرد تا تلاش‌های خود برای سرنگونی نظام و به قدرت رساندن کسی که به دست نشانده خودش تبدیل شود را افزایش دهد. ایران از پیروی از قلدر بزرگ جهان، ایالات متحده، تحت دکترین انقلابی خود سرباز زده است.

مبارزه با استکبار یکی از ویژگی‌های انقلاب اسلامی است. ایران به دو شرط می‌تواند با آمریکا به توافق برسد: آمریکا باید رفتار متکبرانه خود را تغییر دهد و ایران آرمان‌های خود را بازنگری کند. هیچیک از این دو سناریو محتمل به نظر نمی‌رسد. در نتیجه، آمریکا از ماهیت انقلابی ایران خشمگین شده است.

نیویورک تایمز می‌گوید: «چندین دولت ایالات متحده تلاش کرده‌اند ایران را وادار یا متقاعد کنند تا در اخلاق انقلابی خود تجدید نظر کند، اما شکست خورده‌اند. دلیل ساده است: عادی‌سازی روابط ایران و ایالات متحده می‌تواند برای یک دولت تئوکراتیک که اصل سازماندهی آن بر مبارزه با امپریالیسم آمریکایی استوار است، عمیقاً بی‌ثبات‌کننده باشد.»

قسمت اول پاراگراف قبل صحیح است. این یک اعتراف صادقانه از یک موسسه رسانه‌ای معتبر آمریکایی در مورد شکست‌های دولت‌های گذشته ایالات متحده است. از طرف دیگر، بخش دوم، مغالطه محض است.

مقاله همچنین در مورد اینکه ایران چگونه «مقدار درست انزوا» را می‌خواهد صحبت میکندد، اما متوجه نمی‌شود که «نظام جهانی»، خلاف آن چیزی که در مقاله به آن اشاره می‌شود، محدود به ایالات متحده و تعداد کمی از کشورهای اروپایی نیست. برعکس، ایران ارتباطات دیپلماتیک گسترده‌ای با کشورهای سراسر جهان از آفریقا گرفته تا آمریکای لاتین دارد.

بعداً، مقاله به این نکته اشاره می‌کند که یک یا دو توافق بین تهران و واشنگتن نمی‌تواند یک مشکل ریشه‌دار را حل کند. باز هم، این جمله یک اعتراف صادقانه از سوی ایالات متحده است.

در این مقاله آمده است: «یک سیاست درست ایالات متحده باید اهداف کوتاه مدت مقابله با جاه طلبی‌های هسته‌ای و منطقه‌ای ایران را بدون مختل کردن اهداف بلندمدت یک دولت نماینده ایران که به جای ایدئولوژی انقلابی حاکمانش بر اساس منافع ملی مردمش هدایت می‌شوند را منطبق کند.»

با این حال، می‌گوید که به استثنای جورج بوش پسر، همه روسای جمهور ایالات متحده در ۴۳ سال گذشته تلاش کرده‌اند روابط خود را با ایران ترمیم کنند. این تصور کاملاً نادرست است، زیرا ایالات متحده در زمان حکومت جیمی کارتر تلاش کرد از طریق طبس نیروهای نظامی خود را وارد ایران کند، اما شکست خورد. در طول جنگ تحمیلی از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۸، آمریکا با دادن تسلیحات مدرن و ارائه تصاویر ماهواره‌ای از نیروهای ایرانی در میدان نبرد، پیوسته از صدام حسین حمایت کرد.

دولت‌های بعدی ایالات متحده از اعمال تحریم‌های شدید و قهری علیه تهران برای به زانو درآوردن این کشور دریغ نکردند. آنها به طور مداوم از گروه‌های مخالف مسلح مانند گروهک منافقین و همچنین جنبش‌های تجزیه طلب در استان‌های ایران مانند کردستان، خوزستان و آذربایجان حمایت کرده‌اند.

آنها آشکارا از میرحسین موسوی، کاندیدای ریاست جمهوری که بعداً به رهبر مخالفان تبدیل شد و هدف اصلی آن سرنگونی نظام در سال ۸۸ بود، حمایت کردند. آنها سپهبد قاسم سلیمانی، رهبر نظامی شجاعی را که به قدرت داعش در سوریه و عراق پایان داد، شهید کردند.

سردار سلیمانی نفوذ داعش را به عملیات‌های گاه و بیگاه محدود کرد و فراموش نکنیم که اگر او زنده بود، داعش را به طور کامل نابود می‌کرد. ایالات متحده همچنین به بهترین دوست خود، رژیم اسرائیل، در ترور دانشمندان ارشد هسته‌ای ایران در روز روشن کمک کرد و هرگز از این جنایات در هیچ نهاد بین المللی انتقاد نکرد.

چگونه یک رژیم امپریالیستی با چنین سوابق وحشتناکی به دنبال اصلاح روابط با ایران است، سوالی است که تنها نیویورک تایمز می‌تواند به آن پاسخ دهد.

نویسنده مقاله در نیویورک تایمز می‌گوید: «رابرت کوپر، دیپلمات برجسته اروپایی که با ایران مذاکره کرد، خواهان صبر استراتژیک است. او به من گفت: «قدرت های انقلابی آن طور که دیگران فکر می‌کنند، فکر نمی‌کنند. آنها جای متفاوتی در جهان نمی‌خواهند. آنها دنیای متفاوتی می‌خواهند فکر کردن به اینکه بتوانید آنها را تغییر دهید خوب نیست، اما ممکن است لحظه‌ای فرا برسد که آنها شروع به شک کنند یا بر انقلاب خود غلبه کنند … آنگاه می‌توانید کاری را شروع کنید.»

با شنیدن این جملات، تنها دو تصور به ذهن خطور می‌کند. یکی اینکه قدرت‌های انقلابی در دنیای دیگری زندگی نمی‌کنند. دیدگاه آنها نسبت به جهان بسیار گسترده‌تر از دیدگاه کوپر است.

علاوه بر این، این جملات نشان دهنده میزان نارضایتی و عصبانیت ایالات متحده از ایران است، با توجه به اینکه مشکل اساسی با ایران این است که تهران یک دولت انقلابی است که از قوانین تعیین شده توسط واشنگتن پیروی نمی‌کند.

در نهایت نیویورک تایمز رهبر انقلاب اسلامی را مورد هدف قرار داده است. این به احتمال زیاد از درک درست آنها از این موضوع که رهبری ناخدای کشتی انقلاب است سرچشمه می‌گیرد. رهبری ناخدایی با آگاهی دقیق و عمیق از ماهیت ایالات متحده است. او تاکنون نقشه‌ها و توطئه‌های فراوان دشمن را خنثی کرده است و عجیب نیست که ایالات متحده به شدت از او عصبانی باشد.

کد خبر 5567737

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha