پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۱۶ مهر ۱۳۸۶، ۸:۳۹

/مناجات خواجه عبدالله انصاری/

من کیستم که بر درگاه تو زارم

من کیستم که بر درگاه تو زارم

خداوندا من قدر و شأن تو را ندارم و سزای تو را ناتوانم و در بیچارگی خود سرگردانم و روز به روز بر زیانم.

الهی دریافتی خود یاری و یادگاری، معنی دعوی صادقانی، فروزنده نفسهای دوستانی، آرام دل غریبانی چون در میان جانی، از بیدلی می گویم که کجا جان را زندگی می باید. تو آنی به خود و از خود ترجمانی. به حق تو بر خودت که ما را در سایه غرور ننشانی و به عز وصال خود رسانی.

چشم همی بخواهد دیدارت                             گوشم همی بخواهد گفتارت
همت بلند کردند این هر دو                            هر چند نیستند سزاوارت

الهی به عنایت ازلی تخم هدایت کاشتی، به رسالت پیامبران آب دادی و به یاری توفیق رویانیدی و به نظر و احسان خود به بر آوردی از لطف تو می خواهم که زهرهای خشم از آن باز داری و نسیم داد بر او بجهانی و کاشته عنایت ازلی را به رعایت ابدی مدد کنی.

الهی وقت را به درد مینازم و زیادتی را می سازم به امید آنکه چون در این درد بگذارم در دو راحت هر دو براندازم .

الهی دوستان تو سران و سرهنگانند و بی گنج و خواسته تو نگرانند و به نام درویشانند و به حقیقت توانگران جهان ایشانند، دردها دارند و از گفتن آن بی زبانند.

الهی هرچند از بد سزای خویش به دردم لیکن از مفلس نوازی تو شادم... خدایا من کیستم که بر درگاه تو زارم یا قصه درد خود به تو پردازم.

کد خبر 558238

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha