پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۴ مهر ۱۳۸۶، ۱۴:۱۶

/نگاهی به سینمای دفاع مقدس ـ6/

تابوشکنی در سینمای دفاع مقدس

تابوشکنی در سینمای دفاع مقدس

فیلم "لیلی با من است" ساخته کمال تبریزی عبور از خطوط قرمز سینمای دفاع مقدس را به گونه‌ای هنرمندانه انجام می‌دهد و در انتها با حفظ حرمت‌ها زاویه دید مخاطب گسترش می‌یابد.

به گزارش خبرنگار مهر، کمال تبریزی با ساخت فیلم "لیلی با من است" در کارنامه خود حتی اگر بازگشتی دوباره به سینمای دفاع مقدس نداشته باشد، به عنوان فیلمسازی تأثیرگذار در این حیطه محسوب می شود.

هر چند او برای ساخت این فیلم از موقعیت خود به عنوان یک فرد خودی و مورد اطمینان استفاده کرد، اما کم فروشی نکرد و تلاش کرد به صرف تابوشکنی و عبور از خطوط قرمز، سهل نگری را شیوه کار قرار ندهد. از همین روست که او با همکاری مشترک یک فیلمنامه نویس اسکلت کار را شکل می دهد و موقعیت را برای یک فیلم کاملاً حرفه ای با وسواس و ظرافت های خاص فراهم می کند.

به همین دلیل است که "لیلی با من است" فقط به جهت عبور از خطوط قرمز مورد توجه قرار نگرفت و امروز به عنوان اولین کمدی موفق و قوی در حیطه سینمای دفاع مقدس از آن یاد می شود. فیلمی که توانست از موقعیت و فضای کلیشه شده جنگ و جبهه و رزمندگان کلیشه زدایی کند و نگاهی واقعگرا به رویکرد آدمها در این مقطع تاریخی کشورمان داشته باشد.

صادق مشکینی کارمند سازمان صدا و سیما برای رساندن خرج و دخلش به هم، با همراهی همسرش از مجالس عروسی فیلم می گیرد و وقتی از طرف سازمان پیشنهاد مأموریت می گیرد با تکیه بر همین وجه اقتصادی که در او پرداخته شده، می پذیرد. بدون آنکه بداند مأموریت برای رفتن به خط مقدم و فیلمبرداری از منطقه است. در چنین موقعیتی است که با ترس صادق از جبهه و  شرایطی که او را گام به گام به قلب خطر نزدیک می کند، تضاد جذابی رقم می خورد.

کمدی و طنز از همین تضاد است که وارد بطن فیلم می شود و به نوعی خشونت حاکم بر فضا و خطرناک بودن موقعیت صادق را متعادل و پذیرفتنی می کند. در واقع کمدی با تکیه بر این تضاد از طراحی موقعیت تا دیالوگ نویسی و روند پیشرفت فیلمنامه لحاظ شده و بیش از هر تمهید و مولفه دیگری می تواند بازخوانی واقعگرایی از موقعیت صادق در چنین موقعیت خطیری ارائه دهد.

فیلم با تکیه بر ایده جذابی که تبریزی در آثار قبل و بعد خود محور قرار داده، شکل گرفته است. ایده تغییر و تحول یک شخصیت بر اثر قرار گرفتن در یک موقعیت متضاد. آنچه صادق را از یک رزمنده ترسو که با بدشانسی از خط مقدم سردرآورده به یک سرباز وطن بدل کرده که در خود جرأت به دوش گرفتن خمپاره انداز را پیدا کرده و به سوی تانک دشمن شلیک می کند، تغییری است که محیط جدید در او ایجاد کرده است.

همان مولفه ای که رضا مارمولک فیلم "مارمولک" را به یک روحانی مردم دار و خیرخواه بدل می کند. در واقع این موقعیت و شرایط است که می تواند بن مایه های مستعد هر انسانی را آشکار و وجوه جدیدی را در افراد مختلف بازشناسایی کند. به این ترتیب الگوی آشنای قرار گرفتن شخصیت در موقعیت متضاد و جدید است که اسکلت اصلی فیلم "لیلی با من است" را می سازد.

فیلم به جهت رویکردی جدید به جنگ و مردانش هم واجد امتیازاتی است که عبور از خطوط قرمز را بدل به روشنگری و دید  منصفانه به جنگ و طرح دیدگاه گروههای مختلف مردم به جنگ می کند. تا آن زمان حمایت از جنگ و جهاد و دفاع از وطن ایجاب می کرد همه مردم از فرمانده و رزمنده و عابر و بقال عشق رفتن به جبهه و شهادت داشته باشند و به گونه ای عجیب کسی پیدا نمی شد که بر اساس تعاریف شخصیتی و هزاران اگر و امای دیگر با نفس جنگ، خونریزی، خشونت و مرگ مشکلی داشته یا از آن بترسد چون دفاع مقدس باید تقدیس می شد.

ولی تبریزی توانست با طمأنینه این زاویه دید محدود را گسترش دهد و از مردمانی حرف بزند که به مصلحت جبهه می روند، ریش می گذارند، نماز می خوانند و حتی نقص مادرزادی پای خود را به حساب جانبازی و آسیب دیدگی در جبهه می گذارند. مگر افراد فرصت طلب همواره نبوده و نیستند؟ مگر قرار است با معرفی یک فرد، افراد یک قشر همه به یک چوب زده شود؟

جای خالی شخصیت های خاکستری، سایه روشن و حتی سیاه در این جمع همواره مثبت و آسمانی حس می شد و "لیلی با من است" توانست با هوشمندی بدون آنکه تحت تأثیر حساس بودن موقعیت قرار بگیرد، منصف باشد و از تضاد و تقابل به عنوان محملی برای نقدهای مغرضانه سود نبرد.

"لیلی با من است" توانست در عین کلیشه زدایی از آدم های دفاع مقدسی و رویکردی واقعگرا با چاشنی کمدی، به ملموس شدن فضای موجود برای کسانی که جنگ را تجربه نکرده اند کمک کند. حتی وارد شدن به مکان و موقعیت هایی چون سلمانی صلواتی و ... به گونه ای غیرشعاری جاری بودن زندگی در فضای جبهه را که قدم بعدی در این فضا می تواند به سوی مرگ باشد، برجسته می کند.

فیلم در عین حال موتیف های طنزی دارد که به رابطه صادق و خدایش و معامله ای که با هم دارند می پردازد. اشارات و درد و دل شخصی صادق با خدایی که می داند برایش بد نمی خواهد و با او معامله می کند که سالم نزد زنش بازگردد. این سکانس های تکراری در موقعیت های مختلف داستانی به نوعی تغییرات بطئی را که در صادق در حال شکل گیری است آشکار و آن را کدگذاری می کند.

"لیلی با من است" در عین حال مصداق سلیس و جذاب این بیت شعر است که "اگر با من نبودش هیچ میلی / چرا ظرف مرا بشکست لیلی". مسیری که خدای صادق برایش ترتیب می دهد تا سویه های جدیدی را در خود ببیند و حداقل نزد وجدانش بتواند سر خود را بالاتر بگیرد، به قدری جذاب و غیرنمایشی ترسیم شده که مخاطب را با هر سطح سلیقه راضی نگه می دارد.

کد خبر 559015

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha