۲۳ آبان ۱۴۰۱، ۱۵:۰۷

مردی که ۱۸ سال در فرودگاه زندگی کرده بود فوت کرد؛

ساکنان فرودگاه / روایتی از کسانی که در فرودگاه زندگی‌ کرده‌اند

ساکنان فرودگاه / روایتی از کسانی که در فرودگاه زندگی‌ کرده‌اند

به بهانه فوت مهران کریمی ناصری، به بازخوانی گزارشی از روزنامه جام جم پرداخته‌ایم که زندگی کسانی که در فرودگاه زندگی کرده‌اند را روایت کرده است.

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: چند هفته پیش، مهران کریمی ناصری پس از سال‌ها دوباره به فرودگاه «شارل دوگل» پاریس برگشت و محلی که ۱۸ سال در آن زندگی کرده بود را وارسی و تجدید خاطره کرد. چند هفته بعد از آن، دو روز پیش، در ۱۲ نوامبر برای همیشه چشم از جهان فروبست.

مهران کریمی ناصری که سوژه فیلم «ترمینال» اسپیلبرگ هم است، یک شهروند ایرانی بود که در دهه پنجاه شمسی به قصد تحصیل به اروپا رفت و سپس وقتی برای گرفتن پناهندگی انگلیس، مدارک شناسایی‌اش را از بین برد و از مبدأ بلژیک راهی این کشور شد، دچار مشکلاتی شد که نهایتاً سر از فرودگاه پاریس درآورد و مجبور شد که ۱۸ سال در این فرودگاه زندگی کند. ماجرا از این قرار بود که در ابتدا، وقتی مهران کریمی به خاطر نداشتن مدارک از انگلیس به بلژیک برگردانده شد و از بلژیک نیز به همین دلیل دوباره به انگلیس برگشت، در این رفت و برگشت‌ها سر از فرودگاه «شارل دوگل» درآورد اما طبق قوانین فرانسه، به خاطر نداشتن مدارک دیگر نتوانست از آن فرودگاه به جای دیگری برود. در دهه ۹۰ میلادی یک وکیل فرانسوی بالاخره توانست مدارکی برای پناهندگی او دست و پا کند اما مهران کریمی از امضای آن مدارک سر باز زد و گفت: «من مهران کریمی ناصری نیستم. من سر آلفرد مهران هستم و ایرانی هم نیستم!» و این شد که سوژه فیلم «ترمینال» هجده سال تمام در فرودگاه زندگی کرد. البته در اواخر عمرش، با پولی که از سمت فیلم پربیننده اسپیلبرگ به او رسیده بود، نسبتاً زندگی خوبی را تجربه کرد.

ویژه‌نامه هفتگ جام جم روزنامه جام جم در شهریور ۱۴۰۰، در گزارشی که در پرونده «فرودگاه» منتشر شده، به چند شخصیت مختلف پرداخته است که دورانی از زندگی‌شان را در فرودگاه گذرانده‌اند:

«هرروز صدها پرواز می‌پرند و می‌نشینند و فرودگاه‌ها خالی و پر می‌شود. انسان‌هایی دلتنگ عزیزی می‌شوند و انسان‌هایی به دیدار عزیزشان می‌رسند و این پروازها هستند که اشک‌ها و لبخندها را جابه‌جا می‌کنند. درمیان این رفت‌وآمدها تقدیر برای بعضی‌ها نصفه و نیمه رقم می‌خورد. گویی پایی به رفتن دارند و مسیری بی‌مقصد. از آب می‌گذرند و به خشکی نمی‌رسند. افرادی که تقدیرشان سالنی با شیشه‌های قدی است که پر و خالی می‌شود و تنهایی این مسافران بی‌مقصد است که در جغرافیا جابه‌جا می‌شود و هیچ‌وقت به مقصد نمی‌رسند. شلوغی فرودگاه‌ها برایشان آرزو می‌شود تا شاید در میان مسافران، مسافر همزبانی پیدا شود و برای دقایقی غربت را از دل‌شان ببرد. حتماً شنیده‌اید از مسافرانی که از کشورشان می‌برند و جلای وطن می‌کنند ولی گرفتار سالن انتظار فرودگاه کشوری دیگر می‌شوند. از «نوهارا» ی ژاپنی که نمی‌خواهد کسی رازش را بداند تا «فنگ ژنگ‌هو» ی چینی که از بازگشت به کشورش بازمی‌ماند تا «مهران کریمی ناصری» که ایرانی است و بدون گذرنامه کشورش را ترک کرده است. زندگی هر یک از این افراد شاید داستانی است که برای شرحش یک بغل کتاب هم کم باشد ولی به‌صورت مختصر نقلی از زندگی‌شان را شاید بشود نوشت.

هیچ‌کس نفهمید چرا
هیروشی نوهارای ژاپنی نیز قبل از اقامت چهارماهه‌اش در فرودگاه بینوتو خوارز مکزیک، یک مستخدم ساختمان‌های اداری بوده است. در طول اقامت در فرودگاه با غذاهایی که فست فودهای فرودگاه به او می‌دادند، ایام را سپری می‌کرد.
پس از آن کنجکاوی مردم باعث شد برایش پتو و لباس‌های مختلف بیاورند تا تنها برای حتی چند کلام با وی هم‌صحبت شوند. این کنجکاوی به رسانه‌ها هم رسید و رسانه‌ها برای تهیه خبر گهگاهی به او سر می‌زدند. همین امر او را به یک بیلبورد برای برندها و رستوران‌های مختلف تبدیل کرد. مصاحبه‌های مکررش با رسانه‌ها جایی بود برای آن‌که کسب‌وکارها بتوانند به‌صورت رایگان در رسانه‌ها تبلیغ کنند. او هرگز حاضر نشد از راز این اقامت طولانی پرده بردارد.
من سر آلفرد مهران هستم!
در صدر این فهرست باید به مهران کریمی ناصری اشاره کرد. او بیشترین اقامت را در فرودگاه در میان هم تقدیرهای خود داشته است. بیش از ۱۷ سال زندگی در یک فرودگاه!
او که فرزند پزشکی ایرانی و پرستاری اسکاتلندی است پس از تحصیل در انگلستان و بازگشت به ایران (سال ۱۹۷۷) توسط رژیم پهلوی دستگیر می‌شود و درنهایت از ایران فرار می‌کند. اروپا را برای پناهندگی زیر و رو می‌کند و سرانجام کشور بلژیک به او تابعیت سیاسی می‌دهد. عشق یافتن پدر و مادرش او را وامی‌دارد تا به انگلستان سفر کند. در آنجا تصمیم می‌گیرد برای دریافت پناهندگی از انگلستان، مدارکش را نابود کند.
نابود کردن مدارک باعث می‌شود انگلیسی‌ها او را به بلژیک برگردانند. بلژیکی‌ها نیز دوباره او را به انگلستان برمی‌گردانند و در همین رفت‌وآمدها سرانجام درآگوست ۱۹۸۸ از فرودگاه شارل دوگل پاریس سر درمی‌آورد اما این بار فرانسوی‌ها به علت نداشتن مدارک نمی‌توانند او را به کشوری که از آن آمده، برگردانند. مهران کریمی ناصری از سال ۱۹۸۸ تا آگوست ۲۰۰۶ یعنی ۱۸ سال ساکن فرودگاه شارل دوگل پاریس بود. در سال ۱۹۹۹ یک وکیل فرانسوی موفق می‌شود برای او اجازه اقامت بگیرد اما وی با استدلال این‌که من مهران کریمی ناصری نیستم بلکه «سر آلفرد مهران هستم» از امضای مدارک سر باز می‌زند. پس از آن به علت ابتلا به یک بیماری که هرگز اعلام نشد به بیمارستانی نامعلوم منتقل می‌شود و این پایان مرد ترمینال است.
یک تاجر آواره
فنگ ژنگ هو، تاجری چینی بود که مدتی برای تحصیل به ژاپن رفت و بعد از مدتی به چین برگشت. در سال ۲۰۰۱ به علت فعالیت‌های اقتصادی غیرمجاز در چین دستگیر و زندانی شد و پس از مدتی آزاد شد. او همچنین فعالیت‌هایی سیاسی علیه دولت چین انجام می‌داد که باعث شده بود دولت چین روی وی متمرکز شود. در آوریل ۲۰۰۹ فنگ بی‌دلیل ۴۱ روز بازداشت شد ولی طولی نکشید که چین را برای درمان به مقصد ژاپن ترک کرد اما در راه برگشت از ژاپن از ورودش به چین جلوگیری شد.
ماجرا این بود که یک‌بار از سوارشدن او به هواپیما جلوگیری می‌شود و در چهار مورد هم موفق شد سوار هواپیما شود و در آخر مقامات چینی وی را از شانگهای برمی‌گردانند. یکی از مقامات ژاپنی در مصاحبه‌ای اشاره می‌کند فنگ در ۴نوامبر با گذرنامه معتبر چینی و ویزای ژاپن از شانگهای وارد فرودگاه ژاپن شده اما از ورود به ژاپن امتناع کرده و در عوض خواهان بازگشت به چین شده است.
فنگ وقت خود را روی نیمکتی که در نزدیکی یکی از اتاق‌های عبور مهاجران در فرودگاه بود، می‌گذراند. در سال ۲۰۰۹ مقامات فرودگاه ژاپن با ارسال نامه‌هایی از آقای فنگ درخواست می‌کند فرودگاه را ترک و در ژاپن ساکن شود. سرانجام پس از چند سفر دیپلماتیک مقام‌های چینی، فنگ در ۲فوریه ۲۰۱۰ اعلام می‌کند که قرار است در روزهای آتی وارد ژاپن شود و انتظار دارد اواسط فوریه اجازه بازگشت به شانگهای را پیدا کند. درنهایت وی ۱۲ فوریه ۲۰۱۰ دو روز قبل از سال نوی چینی به چین برمی‌گردد اما به‌محض بازگشت در ساختمان محل زندگی‌اش زندانی می‌شود. در آخرین گزارش‌های گاردین در ژوئن ۲۰۱۰ فنگ کماکان در حصر بوده است.
عاشقی در فرودگاه
هاینتس مولر، دوچرخه‌سوار آلمانی در شبکه‌های اجتماعی با دختری قرار می‌گذارد و برای دیدن وی و آشنایی بیشتر به ریودوژانیرو سفر می‌کند اما از بد روزگار دختر سر قرار حاضر نمی‌شود و این انتظار باعث می‌شود کم‌کم پول‌های مولر به اتمام برسد. این موضوع باعث می‌شود وی از کامپیناس (شهری در سائوپائولو برزیل) سر دربیاورد.
مولر از ۱۶ تا ۲۹ اکتبر در فرودگاه ویراکوپوس کامپیناس برزیل می‌ماند و درنهایت برای بررسی سلامت روان به بیمارستان منتقل می‌شود.»

کد خبر 5631958

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha