پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۱۷ مهر ۱۳۸۶، ۱۱:۵۳

پرویز خائفی در گفتگو با مهر:

حافظ یک تنه به جدال با خباثت ها برمی خیزد

حافظ یک تنه به جدال با خباثت ها برمی خیزد

حافظ شاعری است که مبارزه با ریا و تظاهر به دین از عناصر اصلی سخن اوست. او یک تنه به جدال با همه پستی ها، خباثت ها و ریاورزی ها برمی خیزد و از آن جهت که بر کلام تسلط کامل دارد شعرش جنبه انحصاری پیدا می کند.

پرویز خائفی در گفتگو با خبرنگار مهر، با بیان این مطلب افزود: غزل حافظ در تاریخ ادب پارسی ماندگار خواهد بود از آن جهت که هم از نظر تفکر انسانی عظمت و تعالی دارد و هم از نظر نوع بیان و استخدام واژگان در سطح بسیار بالایی در میان دیگران قرار دارد. نگرش حافظ نسبت به انسان اصلی ترین و بنیانی ترین محور فکری اوست و خمیرمایه قراردادن عرفان نیز در اشعارش اصلی ترین ویژگی شعر او به شمار می رود؛ به این معنی که حافظ برخلاف شعرای پیشین و معاصر خود به ظواهر محدود زندگی دنیایی توجه زیادی نمی کند و سرنوشت انسان را در معیارهای جهانی و ابعاد گسترده فکری و روحی مطرح می کند.

مدرس مرکز حافظ شناسی ادامه داد: حافظ عرفان، شعر و غزل را به مرحله ای می برد که در غزل، پیش و پس از او کسی یارای همگامی با او را نداشته باشد. ضمن اینکه حافظ خود عارف و صوفی است، با صوفی و عارف مبارزه می کند. سخن عرفانی حافظ با همه شعرای عارف و صوفی متفاوت است کما اینکه خود، عارف کاملی است و مراحل عرفان و تصوف را در حد عالی طی کرده است. او می گوید: صوفی نهاد دام و سرحقه باز کرد / بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد. این به نوبه خود نشانگر تفاوت نگرش او و دیدگاه دیگران در عرفان فارسی است.

این شاعر شیرازی اضافه کرد: حافظ از سعدی غزلسرای صد سال پیشتر از خود، بهترین سودها را برده است. باید گفت اگر سعدی نبود شاید حافظ پیدا نمی شد؛ از آن جهت که سعدی مانند پلکان و مرحله ای است که حافظ بر آن قدم گذاشته و آن را طی کرده تا به این تجربه کامل رسیده است. حافظ از بیشتر غزلهای سعدی استقبال کرده و حتی بعضی از آنها را آنچنان رساتر ساخته و پرداخته که در آنها معنی را تمام کرده است.

این مدرس ادبیات خاطرنشان کرد: حافظ سخن محدود سعدی را به یک عرصه گسترده مفهومی بدل نموده است. برای مثال سعدی می گوید: بگذار تا مقابل روی تو بگذریم / دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم. اما حافظ همین وزن و قافیه را این گونه مطرح می کند: بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم / کز بهر جرعه ای همه محتاج آن دریم. منظورم این است که سخن تغزلی و غنایی سعدی را به یک کلام انسانی و عرفانی و در گستره ای وسیع تر بدل نموده است.

وی در خصوص رویکرد گسترده مردم به شعر حافظ نیز گفت: توجه خاص مردم به سخن حافظ و حتی تفال زدن به دیوان او بدین جهت است که حافظ از شادی ها و سرخوشی ها و دردها و مسائل انسانی به صورت های مختلف سخن گفته و مردم وقتی به سخن او مراجعه می کنند شرح غم و اندوه و شادی و نشاط و خوشی را در کنار او می یابند. گستردگی این سخنان و مفاهیم نهفته در دل آن به حدی است که خواننده بی مزد باز نمی گردد و به هر صورت که شده بهره ای از مفاهیم در ظاهر متضاد سخن او می گیرد و این بدان جهت است که همه دردهای بشری و شادی های انسانی در یک یک واژگان حافظ موج می زند.

پرویز خائفی تصریح کرد: قرن حافظ قرن پرآشوب و آشفته ای بوده است؛ به خصوص ریا کاری و تظاهر به دین داری یکی از مسائل مهم آن روزها بوده است. حافظ که به عمق دین توجه داشته است از این ریاکاری و دستاویز قرار دادن دین آزرده می شود و یک تنه و با ابزار کلام به مصاف با این گونه اعمال زشت می پردازد.

کد خبر 565563

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha