خبرگزاری مهر - گروه استانها: این روزها حال شهرمان، بجنورد خیلی خوب است. دیارمان عطر بهشت گرفته. کوچه خیابان، مسجد، میدان، مدرسه، هر کجا میروی بوی گل به مشامت میرسد.
ما چه خوشبختیم که میهمانانی همچون شما داریم. تا باشد از این میزبانیها.
در هیاهوی روزمرگیهای زندگی دلمان گرم بود به پارچهسیاهی که پدرانمان از سر در خانه آویزان میکردند. دلمان گرم بود به شلهزردی که مادرانمان رویش را با دارچین مزین میکردند به نام بیبی دوعالم، حضرت صدیقه طاهره (س)؛ دلمان گرم بود به شبنشینی در مساجد و حسینیهها که حالا مامنی بودند برای درد دلهایمان.
شاید خیلی از ما هیأت رفتن را فقط در ماه محرم خلاصه کنیم اما ایام فاطمیه نیز هر ساله مردم را به هیأتها میکشاند تا فارغ از کارهای روزمره، کمی با خود خلوت کنند. حضرت مادر حواسش به همه فرزندانش هست؛ مخصوصاً آنهایی که آغوشی میخواهند برای گریه.
بانوانی که برای شهید گمنام خواهری کردند
به گمانم این که شما همزمان با ایام فاطمیه بیایید هم از برنامهریزیهای خود حضرت بوده. اینکه بیایید حال شهر که نه بلکه حال کل کشور را خوب کنید. به برکت حضور شما آسمان هم باران ارزانی ما کرد.
امروز اما آسمان فقط، بغض داشت. شاید هم به ابرهایش سپرده بود امروز را نبارند و هوای عزادارانتان را داشته باشند که خیس نشوند.
مردم شریف بجنورد دیروز در میدان آزادگان به استقبال پیکرهای مطهر شهدا رفتند و امروز در مسجد انقلاب برای تشییع آنها دور هم جمع شده بودند. حال و هوای مسجد یادآور سالهای جنگ بود که همه در تلاش بودند لباس گرم و نان و… برای رزمندگان تهیه شود.
غلغلهای در مسجد به پا بود. یکی یکی تابوتها وارد جمعیت شدند و روی دستان مردم به حرکت درآمدند. خیابانها هم دست کمی از مسجد نداشتند. تابوتی را سپرده بودند به بانوان. از دختران جوان گرفته تا خانمهای مسن زیر تابوت شهید را گرفته بودند. احتمالاً در آن لحظات از خدا میخواستند تا همیشه زیر سایه شهدا زندگی کنند و حیات و مماتشان در راه حق باشد.
شاید هم از شهید درخواست شفاعت در روز قیامت را داشتند. شاید هم داشتند با شهید عهدی میبستند که باید بین خودشان میماند؛ خدا نکند در آن میان مادری چشمانتظار فرزندش بوده باشد؛ امان از دل مادران شهدا.
باد پرچمهایی که دست بچهها بود را به رقص درآورده بود و سه رنگ سرخ و سفید و سبز خوشرنگتر از همیشه نشان داده میشدند. مارش نظامی گاهی آمیخته میشد به نوای سلام ای یاوران اسلام، سلام ای شهیدان گمنام و گاهی به ذکر یا زهرا یا زهرا و گاهی هم به احترام روضه اباعبدالله خاموش میشد.
پتروشیمی میزبان یک شهید گمنام شد
از جالبترین صحنههای امروز، یونیفرم آبیرنگ کارکنان شرکت پتروشیمی کنار تابوتهای پرچم پوشیده شهدا بود. درواقع میزبان اصلی و دائمی یکی از شهدا، این عزیزان بودند. حالا شرکت پتروشیمی افتخار این را دارد که قطعهای از بهشت را در خود جای دهد؛ مزاری به نام شهید گمنام.
تابوت را که زمین گذاشتند، مردم و تعدادی از مسئولین نشستند و فاتحه خواندند.
بعد از تدفین، پرچم قرمزرنگی که «یا رقیه» نوشتهشده بر روی آن چشم را نوازش میکرد، روی مزار کشیده شد. ابتدا تعدادی از آقایان نشستند و مزار و پرچم را بوسهباران کردند. سپس نوبت بانوان بود. برخی چادرهایشان را جلوتر کشیدند تا راحتتر گریه کنند. گلایلها و رزهای قرمز هم از دست بچهها رها میشدند و روی پرچم یا رقیه جای میگرفتند.
مداح بعد از اتمام روضه امام حسین (ع، شروع کرد به دعا کردن: امید است این توسلات مورد قبول درگاه حق واقع شود. انشاالله؛ همانطور که مداح دعا کرد و بقیه آمین گفتند، عزاداری ما مورد عنایت خداوند قرار بگیرد و این شهدا هم روز قیامت شافع ما باشند.
نظر شما