به گزارش خبرنگار مهر، سایه اقتصادی نیا - محقق و منتقد ادبی و از دیگر حاضران در نشست نقد کتاب "زنده میری" بهاءالدین خرمشاهی گفت: فهرست بندی این کتاب نظمی به ذهن مخاطب داده و روند شاعری و افت و خیزهای شاعر را نشان می دهد . ضمن اینکه قوالب شعری خرمشاهی از تنوع برخوردار است و یکی از مهم ترین بخش های آن نیز اخوانیات است؛ زیرا یک جور احیای سنت ادبی بوده است. می توان گفت خرمشاهی یک رسم کهن ادبی را که رو به فراموشی بوده در قالب نیمایی زنده کرده است. ضمنا زبانی هم که شاعر در اخوانیات به کار گرفته در قیاس با دیگر دفترها معاصرتر به نظر می آید.
وی با مثال آوردن از برخی اشعار کتاب، تصریح کرد: گاهی اوقات شعرهای خرمشاهی در این دفتر، صبغه توصیفی می یابد و توضیح بیش از حد شاعر مانع درک لذت ها و زیبایی های شعر برای مخاطب می شود. شاعر در جاهایی دریافت هایی شاعرانه به مخاطب ارائه می دهد اما در سطور بعد با آوردن توضیحات بیشتر لذت مخاطب را مخدوش می کند.
این منتقد ادبی افزود: درباره شعرهای طنز او هم باید گفت که بعضی از اشعار بین طنز و غیرطنز سرگردان است. در مقاطعی نیز انگار شاعر از اول قصد نداشته شعر طنز بگوید و به همین دلیل اشعار طنزمایه خود را در بخش اشعار دهه های 70 و 80گنجانده است؛ درحالی که شعرها نه به کلی طنزند و نه جدی بلکه رگه هایی از طنز با خود دارند. این مساله شعر را از لحاظ ماهیت دچار دوگانگی کرده است. عمران صلاحی هم شعر طنز و غیر طنز دارد اما با جایگاه مستقل و مجزا.
سپس بهاءالدین خرمشاهی درباره ویژگی های توصیفی شعر خود گفت: شاعر خودش متوجه نمی شود که کجای شعر اضافه است. شاملو، اخوان و بزرگانی نظیر آنها گفته اند که یکی از خصلت های شعر قدیم این بوده که شاعر یک مصرع را با مفهومی کامل می آورده و مصرع دوم برای جمع و جور کردن مصرع اول ذکر می شده است. من هم ممکن است در شعر خود توضیح زیادی داده و خود متوجه نشده باشم. مصرع "توانا بود هرکه دانا بود" شعری تمام است و باقی آن یعنی "ز دانش دل پیر برنا بود" نوعی قافیه جور کردن است.
اقتصادی نیا نیز در این باره خاطرنشان کرد: گرچه زبان و قافیه پردازی مساله اصلی شاعر نبوده و فقط گفتن حرف دل مسئله او بوده است اما این گفتن تا به شعر برسد فاصله لازم را طی می کند. خرمشاهی در مقدمه کتاب موسوی گرمارودی گفته است که با این نظر مخالف بوده که "شعر اتفاقی است که در زبان می افتد". شما گفته اید شعر در درون شاعر اتفاق می افتد. اما من فکر می کنم از درون شاعر تا صفحه کاغذ باز هم فاصله ای وجود دارد. هرچند در این اثر شاعر درگیری اش زبان نبوده و به افاده معنی پرداخته ولی شگردهایی هم به کار گرفته است. یکی از این شگردها جابجایی نقش عبارات است. مثل "حماسه پیری همان پیری حماسه" است یا... که شاعر مصرانه از تکنیک مثل کاریکلماتور بهره می برد. استفاده از روش ها و صنایع ادبی پسندیده است ولی وقتی دائم از ظرفیت های یک فن استفاده شود خواننده را متوجه تکرار و اصرار شاعر می کند.
خرمشاهی در پاسخ به این انتقاد گفت: شعر گذشته ما سرشار از آرایه های بدیعی است نه آرایه های معنوی. واقعا وقتی سعدی، حافظ یا مولانا را می بینیم که از این آرایه ها عبور نمی کنند با خود می اندیشیم مگر این آرایه ها چه چیز با خود دارند که این بزرگان از آنها نمی گذرند! به هرحال هر شاعری از یک آرایه بهره می گیرد. مثلا حافظ از ایهام، شاعری دیگر از جناس و من هم در نثر چند جمله معروف دارم که اینها جزء شگردهای من شده است. اما شعر "حماسه پیری همان پیری حماسه اس" فقط بازی نیست. از این شعر معنا می چکد. ضمن این که عقیده دارم شعرهای من حسن و عیب را با هم دارد. (ادامه دارد)
نظر شما