به گزارش خبرنگار مهر، کزازی در ابتدای سخنانش با اشاره به دو گونه کارکرد زیباشناختی و اسطوره ای یک مفهوم نزد مولانا، گفت: گاهی کارکردهای زیباشناختی با کارکردهای اسطوره ای درهم می آمیزند که این امر در پاره ای اوقات دانشجویان و حتی ادبا را دچار مشکل کرده است. کارکردهای زیباشناختی آفریده های پندار سخنور است و مانند هر ترفند دیگری در سروده راه می جوید.
وی افزود: اما بن مایه ها و کارکردهای اسطوره ای و نمادین هماره یکسان اند و تحت آفریده پندار سخنور نیستند حتی اگر سخنور آنها را به شیوه ای زیباشناختی و هنرورزانه مطرح کند.
کزازی سپس با تاکید بر لایه های مختلف معانی در مثنوی معنوی مولانا، اضافه کرد: مثنوی بر پایه گونه ای همخوانی آزادی اندیشه ها و تداعی غول آسا پدید آمده است؛ مولوی همیشه داستانی را آغاز می کند و در گیرودار آن زمینه های گوناگون را می کاود و در پایان به آغاز داستان باز می گردد که از این لحاظ مثنوی بی همتاست.
این استاد ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی تاکید کرد: درواقع مثنوی هرگز طرحی از پیش اندیشیده نبوده و مولانا برای سرودن آن طرحی در ذهن نداشته است مانند برخی که با یادداشت برداری در نوشتن بخش های گوناگون کتابشان از آن بهره می برند.
وی سپس با خواندن بخش هایی از قصه ای از مثنوی که در آن "مردی در زمستانی سرد به شکار اژدهایی فسرده و یخ زده می رود غافل از اینکه اژدها زنده است"، گفت: پیشینه داستان اژدهای نفس که نمادی است از ادب اسطوره ای و در عین حال پهلوانی، بعدها به مثنوی و ادب نهان گرایانه ما راه جسته است. در نمادشناسی ایرانی، اژدها نماد اهریمن است و مرگ انگیز، نه پاره ای از فرهنگ.
میرجلال الدین کزازی سپس به ریخت شناسی عدد هفت در ادبیات پهلوانی و نیز زیباشناختی پرداخت و افزود: یکی از بنیادهای پرآوازه در آئین درویشی، هفت پایگاه و رده و شهر عشق است که عبارتند از طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فنا که مولانا نیز مانند دیگر سخنوران درویش کیش بارها از آنها یاد کرده است. می توان گفت هفت شهرعشق در پیوند با هفت دستبرد در معنای کهن آن است.
این مولوی پژوه ادامه داد: در ادبیات پهلوانی نیز هفت خوان رستم بارها مورد تاکید قرار گرفته است که عبارتند از کشتن شیر، چیرگی بر تشنگی، کشتن اژدها، کشتن زن جادو، چیرگی بر اولاد، کشتن ارژنگ دیو و کشتن دیو سپید.
وی در پایان با جمع بندی موضوع سخنرانی اش گفت: هفت خوان پهلوانان آئینی و هفت شهر عشق هر دو از هفت زمینه ای برآمده اند که مهرپرستان می بایست از آنها می گذشته اند که این مراحل نیز عبارتند از سرباز، شیر، کلاغ، شیر شاهین، پارسی، خورشید و پدر. درواقع می توان گفت ادب صوفیانه دنباله ای است بر ادب حماسی و فرهنگ پهلوانی و کسی که به دروازه خدایان می رسد و ارژنگ دیو را از پا در می آورد، به شگفتی و حیرت و در واقع دیوانگی به معنای فراتر رفتن از عقل می رسد که این حیرت مغز آگاهی است.
نظر شما