پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۲۴ مهر ۱۳۸۶، ۱۱:۳۳

انسجام اسلامی در جهانی متکثر

انسجام اسلامی در جهانی متکثر

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: با پیام نوروزی مقام معظم رهبری که سال جدید را سال وحدت ملی و انسجام اسلامی نام نهادند ادبیاتی در این زمینه شکل گرفت و صاحب‌نظران گوناگون از مناظر متفاوت این دو مفهوم را به بحث گذاشته‌اند. این مقال در صدد است در چندین بند نکاتی را در باب مفهوم انسجام اسلامی توضیح دهد و نسبت آن را با تکثر دینی به بحث بگذارد.

 انسجام به هیچ عنوان به معنای نادیده گرفتن تنوع موجود در جهان اسلام نیست. این اغماض نه مقدور است و نه مطلوب. یعنی هم‌اکنون در جهان اسلام شاهد تنوعی – از همۀ انواع از سیاسی و فرهنگی گرفته تا اجتماعی و اقتصادی و حتی تاریخی – هستیم که این تنوع قابل تحویل به یک رویه و شیوۀ خاص نیست. از سوی دیگر نفس این تنوع ممدوح است. اگر نگاهی به تاریخ پرافتخار تمدن اسلامی بیندازیم در می‌یابیم یکی از دلایلی که سبب شد این تمدن قرنها در اوج عظمت بدرخشد و فرهنگ بشری را از خود متأثر کند همین تنوع موجود در آن بود. تمدن اسلامی از اسپانیا و شمال افریقا گرفته تا عراق و سوریه و از ایران گرفته تا آسیای مرکزی و شبه‌قاره هند را شامل می‌شد و تأمل بر دلایل اوج این تمدن بدون توجه به این تکثر و تنوع امکان پذیر نیست. پس در اولین گام باید پذیرفت که انسجام اسلامی به معنای یکدست کردن تمدن اسلامی قلمداد نمی‌شود.

نقش گفتگوی دینی و فرهنگی در ترویج انسجام اسلامی انکارناپذیر است. گفتگو امری است که از سویی از تشتت و تفرق جلوگیری می‌کند و از سوی دیگر در برابر یکدستی از تنوع و تکثر حمایت می‌نماید. اگر متفکران و پژوهشگران از چیزی به نام اعجاز گفتگو سخن می‌گویند در بخشی به همین کارکرد میانه و اعتدال گفتگو بر می‌گردد. دو فرهنگ و تمدن که تفاوتی با هم ندارند به گفتگو مبادرت نمی‌کنند و از سوی دیگر دو فرهنگ کاملاً متنافر امکان گفتگو را سلب می‌نمایند. اما می‌توان با راهکارهایی فضایی را فراهم کرد که این دو حالت افراط و تفریط به موقعیت میانه تنوع مبدل شوند. این البته تنها از عهدۀ گفتگو برمی‌آید. به نظر ما اگر شاهد تفرقۀ جهان اسلام در موقعیت فعلی هستیم و مشاهده می‌کنیم که گونه‌ای سوء تفاهم و بدبینی میان گروهها و کشورهای اسلامی موجودند در جایی  این نقیصه به فقدان گفتگوی جدی میان آنها برمی‌گردد. در این میان نباید فراموش کرد که گفتگو علاوه بر آنکه به دیدی باز و گشوده نیاز دارد به جسارت و شهامت و همچنین جهادی در معرفت و اندیشه محتاج است. متأسفانه جهان اسلام تا رسیدن به این ویژگیها راهی طولانی را در پیش دارد.

 نمی‌توان از انسجام اسلامی سخن گفت و هجمه‌ای را که از سوی پاره‌ای رسانه‌ها برای خراب کردن تصویر دین حنیف اسلام به وجود آمده نادیده گرفت. این هجمه سبب شده که انسجام مسلمانان و جهان اسلام نیز مورد چالش قرار گیرد. همانطور که پاره‌ای از پژوهشگران توضیح داده‌اند اهمیت واقعۀ 11 سپامبر برای جهان سیاست و فرهنگ به اندازه‌ای است که گویی با این پدیده فازی جدید در مرحلۀ تاریخ فرهنگی و سیاسی آغاز می‌شود. همین اهمیت و نسبت دادن این واقعه به مسلمانان باعث شد که تبلیغاتی وسیع در راستای متهم کردن مسلمانان و کشورهای اسلامی به خشونت در مغرب‌زمین رواج یابد.

در این میان این رسانه‌ها کمتر تلاش کردند میان جریان معقول و موجه اسلامی و پاره ای اقلیتهای خشونت‌گرا تمایزی ایجاد کنند. حق آن است که همانطور که باید غرب را به غرب روز و شب، غرب معرفت و غرب عشرت و غرب اخلاق و غرب بی‌بند وباری تقسیم کرد در باب جهان اسلام نیز باید همین تقسیم بندی را صورت داد. کسی در جهان اسلام نیست که وجود پاره‌ای جریانهای افراطی اسلامی را که تعابیر و مفاهیم اسلامی را بد متوجه شده‌اند نادیده بگیرد اما نسبت دادن خشونت به تمدنی که زمانی سمبل و نماد خردوری و معرفت‌ورزی بوده با هیچ معیاری قابل توجیه نیست. بخشی از انسجامی که در جهان اسلام باید وجود داشته باشد بناگزیر معطوف این خواهد بود که این انسجام را از طریق رسانه‌ای نشان دهد. نشان دادن این انجسام هم البته تنها از طریق ارائۀ آموزه‌های اصیل اسلامی که انسانی نیز هستند مقدور و میسور خواهد بود.

در بعد نظری و فلسفی هیچ انسجام و وحدتی بدون معرفت ممکن نیست. واقعیت آن است که بسیاری از تفرقه‌ها و تشتتها در جهان اسلام ناشی از فقدان آگاهی هستند. این آگاهی هم آگاهی از خود و هم آگاهی از دیگری را شامل می‌شود. بسیاری از گروههای مسلمان کمتر از مبادی اعتقادی خودآگاهی دارند و این عدم خودآگاهی باعث می‌شود که دیگر فرقه‌ها و گروههای اسلامی را نیز بدرستی نشناسند. این در حالی است که تمدن اسلامی بر پایۀ پاره‌ای از اصیل‌ترین اصول که توحید و نبوت و معاد از جمله آنها هستند استوار است. راهی برای مسلمانان برای رسدین به وحدت جز این نیست که خود و دیگری را بخوبی بشناسند و تعاملی سازنده را سامان دهند. تعارضی که هم اکنون میان فرهنگهای مختلف در جهان شاهد هستیم در جایی به همین فقدان شناخت بر می‌گردد. مطمن هستیم اگر مسلمانان در درون تمدن خود بتوانند به تعاملات و گفتگوهایی جدی دست زنند و انسجام خود را بدین طریق فراچنگ آورند آنگاه می‌توانند در مقیاسی بزرگتر با تمدنهای عمدۀ جهان معاصر و از جمله آنها تمدن غرب نیز مکالمه‌ای درخور را به وجود آورند.

کد خبر 569157

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha