بحث تعلیم و تربیت یکی از مسائل اساسی است که هم در جوامع روایی ما و کتب آسمانی بر آن تأکید شده و هم دانشمندان تعلیم و تربیت بر آن تأکید دارند .
بی تردید در این بعد از آموزش نیز چنانچه توجه لازم صورت گرفته و به شکل اصولی به آن پرداخته شود، نسلهای آینده از اعتقادات استوار و پاینده ای برخوردار خواهند بود که علاوه بر سعادت و کمال فردی، در سازندگی خانواده و اجتماع نیز مؤثر عمل خواهند کرد .
آنچه در آموزش مبانی دینی اهمیت ویژه ای داشته و دقت نظر خانواده ها و مسئولان را می طلبد، توجه به "عدم دلزدگی " کودکان است، در واقع آموزش ها در دوران کودکی باید به گونه ای طراحی و اجرا شوند که هیچگونه دلزدگی و خستگی را در کودکان ایجاد نکنند .
به طور قطع آموزش در سنین کودکی از تأثیر و ماندگاری مناسبی برخوردار است و به همین جهت نیز باید به این مقوله در همین دوران، با در نظر گرفتن ظرافتها و حساسیتهای لازم و برنامه ریزیهای دقیق و کارشناسی شده، توجه شود .
اگر چه در دوران نوجوانی و جوانی ، آموزش گیرندگان از استدلال قوی و نگاه دقیق تری به مسائل برخوردار هستند، اما ماندگاری آموزشها در این دوره کوتاه و گذرا بوده ، کمتر در عمق و جان افراد نفوذ می کند .
برای فعالیت مؤثر و مناسب در راستای ارائه و تبیین مباحث دینی می بایست تحقیقات کارشناسی دقیقی صورت گرفته و مبانی آموزشی بر اساس نتایج تحقیقات فوق و به طور دقیق مطابق با شرایط سنی و روحی کودکان طراحی و اجرا شود .
شک نیست پرهیز از کارها و روشهای سخت و همچنین اعمال سخت گیری از دیگر ضرورتهای آموزش مبانی دینی برای کودکان است، سخت گیریهای این سن ، جز دلزدگی و گریز از مبانی دینی در کودکان، نتیجه دیگری در پی نخواهد داشت .
با در نظر گرفتن دستاوردها و نتایج بسیار مثبت و ارزنده ارائه آموزش های دینی از سنین کودکی است، که تعلیم و تربیت در این راستا از رسالتهای مهم برای خانواده ها و مسئولان آموزشی محسوب می شود .
برهمین اساس ، خانواده ها در منزل و مسئولان آموزشی نیز از همان سالهای آغاز تعلیم و تربیت، باید به امر آموزش عمیق مبانی دینی توجه کرده و آن را از اولویتهای ضروری قرار دهند .
حضرت علی (ع) فرموده اند : "به درستی که قلب نوجوان مانند زمین حاصلخیزی است که هر چه در آن قرار گیرد مورد پذیرش واقع شده و دارای نتیجه است"، این گفته به خوبی بیانگر ارزشهای ماندگار و زندگی ساز آموزش و تعلیم و تربیت در سنین کودکی و نوجوانی است .
توجه به این مقوله از زندگی، تربیت نسلی پارسا و معتقد را در پی داشته و نتیجه آن داشتن جامعه ای سالم و بی دغدغه است .
همانگونه که والدین تلاش بسیاری برای بهداشت و سلامت جسم فرزندان خود دارند، می بایست نسبت به دیگر مسائل نیز حساس بوده و در راستای تربیت بعد روحی نیز با حساسیت و توجه ویژه برخورد کنند .
هر دو بعد وجودی انسان نیاز به پرورش ، تربیت و تأمین نیازمندی های خاص دارند ، این اهمیت به قدری است که خداوند متعال انبیاء و اولیاء را برای تربیت انسان مبعوث کرده است .
فطرت انسانها پاک است، همچنان که آب از سرچشمه پاک و زلال است و در مسیری که طی می کند امکان آلودگی آن وجود دارد، فطرت انسان نیز در بدو تولد پاک است و در طول زندگی، امکان آلودگی آن وجود دارد که باید با توجه ویژه و تربیت قوی، از این آلودگیها جلوگیری کرد .
دانشمندان تعلیم و تربیت نیز اعتقاد دارند، کودکان از بدو تولد شروع به یادگیری می کنند و آنچه که کودکان در 5 سال اول می آموزند، مبنای یادگیری آینده آنها خواهد بود .
با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، بسیار ضروری است مسئولین با برنامه ریزی های دقیق و کارشناسی شده در راستای تربیت در سنین کودکی اقدامات لازم را اجرایی کنند تا نسل خوبی برای خدمت رسانی به جامعه تربیت شود .
متأسفانه شواهد امروز حاکی است اطلاعاتی که در دوران تحصیل برای کودکان و نوجوانان ارائه می شود، عمیق نبوده و تأثیرگذاری چندانی نداشته است .
از آنجا که همواره آموزشهای غیر مستقیم از تأثیرگذاری بهتر و بیشتری برخودار هستند باید تلاش شود در ارائه مبانی دینی نیز به طور مستقیم عمل کرد تا نتایج مثبت لازم و مطلوب حاصل شود .
آموزش در سنین کودکی همواره در یاد فرد خواهد بود و از آنجا که با پوست و گوشت و استخوان وی عجین شده است ، آثار و مظاهر آن را در اعمال و رفتار فرد نیز به خوبی می بینیم .
در شرایطی که اعمال، رفتار و گفتار تک تک افراد جامعه مطابق با ارزشهای اخلاقی ، دینی و مذهبی شکل گیرد، جامعه متشکل از این افراد نیز سرشار از ارزشهای اخلاقی و معنوی خواهد بود .
نظر شما