در ابتدای این نشست موتمن درباره تاریخچه سینمای پلیسی گفت: سینمای ایران زمانی می تواند سینمای پلیسی داشته باشد که ادبیات آن نیز وجود داشته باشد. آثار نوشته شده در زمینه ادبیات پلیسی قبل و بعد از انقلاب انگشت شمارند و آثار مطرح نیز وجود ندارد. تلاش هایی که تاکنون برای تولید فیلم پلیسی انجام شده متاسفانه موفقیت آمیز نبوده است. لحن فیلم های ساخته شده در این زمینه به شدت در زمینه تبلیغ برای نیروی انتظامی بوده که به ندرت هم موفق بوده اند.
در ادامه جیرانی در این باره گفت: در دهه 30 در ایران فیلم های گانگستری تولید شده که پلیس قهرمان آن بوده است. سرآغاز این گونه فیلم ها "چهارراه حوادث" ساخته مرحوم ساموئل خاچیکیان در 1334 بود. در ادامه آن تا پایان دهه 30 فیلم های دیگری نیز ساخته شد. اما به نظر من مطرحترین فیلمی که می توان درباره پلیس در سینمای قبل از انقلاب مثال زد "سوداگران مرگ" به کارگردانی ناصر ملک مطیعی است که بسیار خوب ساخته شده و به اعتقاد من برداشتی از یک فیلم آمریکایی است.
وی ادامه داد: پرونده فیلم پلیسی ایران تا 1343 ادامه بیدا کرد و پس از آن سینمای گانگستری تحت تاثیر سینمای فردینی از بین رفت. در اواخر دهه 40 و اوایل دهه 50 روی سینمای خیابانی تاثیر گذاشت. معروفترین قهرمان آن دوره علی خوشدست در "تنگنا" بود. بعد از انقلاب هم فکر نمی کنم کاری صورت گرفته باشد. چند سالی است ناجی هنر تحت تاثیر فضای حاکم تلاش می کند درباره نیروی انتظامی فیلم بسازد، اما فیلم پلیسی خوش ساخت به خاطر نمی آورم.
میلانی با اشاره به ساخت مجموعه های تلویزیونی پلیسی افزود: به عقیده من تاکنون فیلم پلیسی جدی در سینما نداشتیم. البته اخیرا تلاش هایی در ساخت سریال های پلیسی می شود. اما وقتی فضای نقد وجود نداشته باشد چیزی رشد نمی کند. متاسفانه در سینمای ما باید تصویر مثبت از پلیس و نیروی انتظامی و اداره های دولتی نشان بدهیم. اگر این فضا را بشکافیم می توانیم صاحب یک سینمای پلیسی خوب شویم. اما تا زمانی که تصویر پلیس در فیلم ها استثنایی و بیگناه باشد و برای فیلمسازی فضای نقد وجود نداشته باشد، چنین سینمایی شکل نمی گیرد و در سطح یک فضای تبلیغاتی باقی می ماند.
فراستی در این ارتباط گفت: در غرب مارپل، پوارو، آگاتا کریستی و شرلوک هلمز وجود دارند که االبته مشخصه این شخصیت ها هوش آنهاست. اما پلیس در فیلم های ما نه ضعف دارد نه اقتدار، فاسد و مشکل دار هم نیست. از دیگر مشکلات این است که کارآگاه خصوصی نداریم، در نتیجه بخش مهمی از سینمای پلیسی خود به خود از بین می رود. بدمن های ما هم بی ریشه اند. به اعتقاد هیچکاک به اندازه بدمن ها فیلم شخصیت، قدرت و هیجان می گیرد. هر چقدر بدمن ها قویتر باشند، شخصیت های مثبت هم رشدیافته تر می شوند و امکان همذات پنداری و اثرگذاری آن هم بیشتر می شود.
میلانی اتفاق پلیسی را بسیار سطحی دانست و افزود: متاسفانه اتفاق های پلیسی فیلم ها بسیار سطحی هستند. مثلا شوخی هایی که بین پلیس ها رد و بدل می شود آنقدر نچسب و گاهی اوقات مسخره و لوده است که مخاطب را جذب نمی کند. مسئله دیگر حضور خانم هاست که بخشی به ممیزی برمی گردد. ما نمی توانیم تفاوت بین پوشش و ادبیات یک زن بزهکار و یک زن معمولی را نشان بدهیم. در حالی که تفاوت بسیاری بین این دو وجود دارد.
موتمن درباره موضوع های مطرح شده در فیلم های پلیسی گفت: "از نفس افتاده"، "ارتباط فرانسوی"، "سرپیکو" و "در کمال خونسردی" فیلم هایی هستند که اگر دقت کنیم همگی لحن به شدت اجتماعی دارند. این فیلم ها با وقایع تلخ جامعه سر و کار دارند و لزوما هیچکدام پایان خوش ندارند. سینمای پلیسی سینمایی نیست که پتانسیل تبلیغاتی داشته باشد. فیلم پلیسی معضلات و حقایق تلخ اجتماعی را بیان می کند. در همین حال به شدت سیاسی هم هست. نمی توانیم برای این سینما جشنواره بسازیم و 20 فیلم که اهداف تبلیغاتی نیروی انتظامی را تامین می کند نشان بدهیم. در این صورت صاحب سینمای پلیسی نخواهیم شد.
وی ادامه داد: نتیجه تبلیغ با فیلم پلیسی فیلم های سطحی و پیش پا افتاده می شود که در چند روز اخیر از شبکه دو نمایش داده می شود. باید هیئت های متخصص کارشناس در ارتباط با سینمای پلیسی تشکیل و به طور جدی سینمای پلیسی تولید شود. طبعا اگر سینمای پلیسی خوب نوشته و اجرا شود، گیشه هم خواهد داشت. اگر فیلم های پلیسی در سینما شکست خورده اند به دلیل لحن رسمی و احمقانه آنها بوده است.
نظر شما