۹ اسفند ۱۴۰۱، ۸:۳۸

حجت الاسلام مظفر سالاری مطرح کرد؛

ناچاریم در نگارش داستان‌های تاریخی از تخیل استفاده کنیم

ناچاریم در نگارش داستان‌های تاریخی از تخیل استفاده کنیم

نویسنده کتاب «مرا با خودت ببر» می‌گوید وقتی سراغ تاریخ می‌رویم حفره‌هایی در دل تاریخ است و زمانی که می‌خواهیم داستانی را بنویسیم ناچاریم آن‌ها را از تخیل پر کنیم.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ فاطمه میرزاجعفری: کتاب «مرا باخودت ببر» نوشته مظفر سالاری توسط انتشارات به‌نشر به چاپ رسیده است. این کتاب رمانی پرحادثه است که در دوران امام جواد (ع) روایت می‌شود و داستانی عاشقانه دارد که درباره سه شخصیت بزرگ تشیع در دوره امام جواد (ع) است.

مظفر سالاری از سال ۶۷ اداره کتابخانه ادبی را برعهده داشته است و از سال ۷۱ با مجله سلام بچه‌ها به عنوان مسئول داستان همکاری داشته است. همچنین کتاب «نیمه شبی در حله» از این نویسنده نامزد کتاب سال جمهوری اسلامی بوده است و نخستین جلد از مجموعه پنج جلدی داستان نویسی قدم به قدم با نام «گشایش داستان» در سال ۸۳ از این نویسنده به چاپ رسیده است.

اما داستان کتاب «مرا با خودت ببر» قصه مرد جوانی به اسم ابراهیم است که عاشق دختری در دمشق شده است. ابراهیم با اعتبار پدر مرحومش کسب و کاری در شهر دمشق دارد، تمام فکر او درگیر دختری به‌نام «آمال» است و تمرکزش را به‌هم ریخته است، او حتی قصد دارد بهترین پیشنهاد کاری رفیق تجاری پدرش را رد کند. آمال در محله‌ای فقیر نشین زندگی می‌کند و پدر و مادرش را از دست داده و با عمویش که فردی رباخوار است زندگی می‌کند، او دست فروشی می‌کند و از این طریق خرج زندگی خود را تهیه می‌کند تا مجبور نباشد از عمویش پولی بگیرد.

داستان این کتاب در عصر امام جواد (ع) و سایه زندگی آن امام برای مخاطب جوان نوشته شده است. کتاب روایتی دقیق از وضعیت اجتماعی و اقتصادی آن زمان است.

کتاب «رؤیای نیمه شب»، «دعبل و زلفا» و «مرا با خودت ببر» سه گانه ای است که در بطن روایت یک ماجرای عاشقانه زندگی ائمه معصومین و تاریخ دینی زمان آنها را روایت می‌کند، به همین بهانه گفتگویی را با مظفر سالاری نویسنده این کتاب‌ها داشته‌ایم.

مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید:

* رمان‌های شما در ژانر تاریخی هستند و مرجع تاریخی مستند دارند اما برای انتخاب سوژه داستان‌ها و نگارش آنها تا چه اندازه به مستندات تاریخی تکیه می‌کنید؟

البته رمان‌های من فقط تاریخی نیستند و رمان‌های دیگری را کار کردم که به زمان معاصر اشاره دارند، مانند «شب صورتی» که داستان نوجوانانه است. در زمینه رمان‌های تاریخی و سه گانه ای که دارم یعن «رؤیای نیمه شب» و «دعبل و زلفا» و «مرا با خودت ببر» که به چاپ سی ام رسیده است؛ قراردادهایم را برای رمان‌های تاریخی به صورت یک ساله تنظیم می‌کنم و یک سال فرصت می‌گیرم که رمان را تحویل دهم که شش ماه را صرف پژوهش‌های تاریخی و شش ماه دیگر را صرف نگارش می‌کنم.

برای هرکدام از این رمان‌ها که پژوهش‌های تاریخی داشتم هر منبعی که باشد؛ اعم از کتاب و گفتگو با مورخان را مطالعه می‌کنم و مجموعه‌ای از پژوهش‌ها را در دفاتری یادداشت می‌کنم و برای شخصیت‌های رمان شناسنامه تهیه می‌کنم و ویژگی هرکدام را می‌نویسم و زمانی که احساس کردم آمادگی لازم را دارم به نگارش کتاب دست می زنم و البته در حین نگارش هم اگر نیاز به اطلاعات بیشتر باشد باز هم دوباره به مستندات مراجعه می‌کنم.

به دلیل اینکه رمان‌های ما رمان‌های تاریخی است و از آنجا که بنده طلبه هستم با تاریخ اسلام آشنایی دارم و در گوشه‌هایی از رمان به معصومین پرداختم و سعی کردم پژوهش بیشتری داشته باشم تا گفته‌ها مستند باشد و سعی می‌کنم آنجا که معصومین در رمان‌ها حضور دارند و سخنی را می‌گویند کاملاً براساس مستندات دقیق روایت شود.

* دغدغه شما برای نگارش کتاب‌ها روایت تاریخ گذشته بوده است یا تاریخ دینی؟

همانطور که گفتم من طلبه هستم؛ وظیفه من تبلیغ است. یعنی شناساندن دین البته ما قبل از این تحصیلات طلبگی داریم که اول خودمان معرفت را پیدا کنیم بنابراین کار من تبلیغی است و به نظرم کارهای من در دسته ادبیات تبلیغی و آموزشی قرار می‌گیرد. بنابراین وقتی می‌خواهم مطلبی را بنویسم اگر سوژه دینی_ تاریخی خوب داشته باشم به سراغ آن می‌روم و این سه کار هم نشان داد مخاطب این سبک را می پسند.

همین کتاب «مجموعه داستان‌ها» نشان داد نوجوانان و جوانان به رمان‌های تاریخی اقبال بیشتری دارند و به آنچه را که از زمان خودمان فاصله دارد می‌پسندند حتی در زمان معاصر اگر بخواهید یک داستان رئال یا فانتزی بنویسید نوجوانان به داستان فانتزی اقبال بیشتری دارند برای مثال مجموعه هری پاتر از آنجایی که یک جهان ماورا و تخیلی را نشان می‌دهد اقبال بسیار زیادی نسبت به آن وجود دارد.

در زمان معاصر اگر بخواهید یک داستان رئال یا فانتزی بنویسید نوجوانان به داستان فانتزی اقبال بیشتری دارند

بنابراین داستان‌های تاریخی اگر بر اساس مستندات باشد مخاطبان آن را بسیار دوست دارند و به نظرم می‌توان بسیاری از حرف‌ها درباره دین و یک دوره تاریخی و یا شخصیت‌های مختلف را از این راه مطرح کرد البته باید داستان را جذاب روایت کرد به شکلی که مخاطب آن را با علاقه مطالعه کند.

* همانطور که می‌دانید یکی از عناصر نگارش داستان تخیل است در سه گانه تاریخی شما چقدر تخیل جای داشته است؟

یکی از تفاوت‌های بین رمان و داستان تاریخی همین تخیل است. در تاریخ نگاری هیچ جایی در تخیل نداریم چراکه اگر مورخ از تخیل خود استفاده کند کارش از کیفیت مناسب برخوردار نیست. اما در رمان تاریخی شما به سراغ تاریخ رفتید اما از تخیل هم استفاده می‌کنید؛ مثلاً شخصیت‌های تاریخی که در رمان می‌آوریم و خانواده‌هایی که در نظر می‌گیریم معمولاً بر اساس تخیل است.

وقتی به سراغ تاریخ می‌رویم حفره‌هایی در دل تاریخ است که زمانی که می‌خواهیم داستان را بنویسیم و شخصیت‌ها را در کنار هم قرار دهیم ناچاریم که حفره‌های مفقوده را از تخیل پر کنیم؛ اما آنچه که مهم است این است که تخیل سمت و سوی مشخص دارد و براساس داده‌های تاریخ است و ما تخیلی را در داستان قرار نمی‌دهیم که با داده‌های تاریخی مطابقت نداشته باشد یعنی برای خواننده باید باور پذیر باشد.

برای مثال در داستان «رؤیای نیمه شب» که راجع به تشرفی به پیشگاه امام زمان است؛ و ماجرای تشرف ابوراجح حمامی در کتاب روایت می‌شود که اسناد و مدارک آن وجود دارد اما تمام این اسناد و مدارک دو صفحه است و من براساس آن یک رمان ۳۰۰ صفحه‌ای کار کردم، یعنی خانواده و بستگان ابوراجح با استفاده از عنصر تخیل در کتاب جای دادم. نکته این است که این تخیل مطابق با داده‌های تاریخی و طبق زندگی و زمانه مردم حله در آن تاریخ شکل گرفته است.

وقتی به سراغ تاریخ می‌رویم حفره‌هایی در دل تاریخ است که زمانی که می‌خواهیم داستان را بنویسیم و شخصیت‌ها را در کنار هم قرار دهیم ناچاریم که حفره‌های مفقوده را از تخیل پر کنیم؛ اما آنچه که مهم است این است که تخیل سمت و سوی مشخص دارد و براساس داده‌های تاریخ است و ما تخیلی را در داستان قرار نمی‌دهیم که با داده‌های تاریخی مطابقت نداشته باشد یعنی برای خواننده باید باور پذیر باشد

* دلیل شما برای پرداختن و روایت زندگی شخصیت‌های تاریخی در این سه گانه در کنار زندگی معصومین چه بود؟

دلیل مهم این مسئله این است که ما نمی‌توانیم مستقیماً به سراغ زندگی معصومین برویم. اولاً به دلیل اینکه معصوم هستند و خطایی ندارند و دوم اینکه در دین ما آنها مصدر مسائل دینی ما هستند و براساس گفته‌های آنها اخلاقیات ما شکل می‌گیرد. بنابراین در دین ملزم شدیم که مطلب نامربوطی را به آنان نسبت ندهیم، همچنین خلاهایی که گفته شد را نمی‌توان با ائمه پر کرد چرا که نمی‌توان حرف‌هایی را به نقل از این آنها برای داستان به کار ببریم در حالی که آن حرف‌ها را نزده باشند.

اگر در رمان مواردی را به ائمه نسبت دهیم نوجوانان و خوانندگان تصور می‌کنند مستند است بنابراین نمی‌توان این کار را کرد و برای حفظ دین از هرگونه تحریف پیامبر سفارش کردند که چنین کاری انجام نشود.

همچنین ما به دلیل عدم اطلاعات نمی‌توانیم وارد حریم خصوصی ائمه بشویم و از آنجایی که معصوم هستند و ممکن است نوشتن راجع به آنها به عنوان شخصیت اصلی برای مخاطب جذابیت نداشته باشد نمی‌توان مستقیماً به سراغ آنها رفت و یا آنها را راوی داستان قرار داد.

* راه حل چیست؟

راه این است که این افراد را به عنوان شخصیت‌های فرعی قرار دهیم و به شکلی که به عنوان نقطه عطف داستان باشند. مثلاً در کتاب «دعبل و زلفا»؛ دعبل خزایی به خدمت امام رضا می‌رسد و قصیده خود را می‌خواند و از امام رضا سله دریافت می‌کند. ما اینها را دقیقاً روایت می‌کنیم و مابقی آن تأثیرات غیر مستقیم ائمه هستند.

در رمان مرا با خودت ببر این مسئله بیشتر مشهود است و بسیاری از کرامات امام جواد (ع) مشهود است و بسیار هم بازخوردهای مثبت داشته است.

* رمان مرا با خودت ببر راجع به زندگی امام جواد (ع) است که در کنار آن یکی از ادیبان بزرگ شیعی را به نام ابن سکیت معرفی می‌کنید دلیل انتخاب این فرد چه بود؟

یکی از کارهایی که ما در رمان باید انجام دهیم این است که حالت واقعی آن باید حفظ شود و جزئیات برای این است که داستان برای خواننده باورپذیر باشد. زمانی که ما نمی‌توانیم به سراغ خود ائمه به صورت مستقیم برویم شخصیت‌های دیگری را به رمان وارد می‌کنیم.

در این رمان شخصیت‌هایی مانند ابراهیم و ابن خالد را داریم اما مخاطب آن‌ها را نمی‌شناسد ولی ابن سکیت شخصیت مشهوری است و از یاران امام است؛ ما با آوردن این فرد در داستان یادی از این ادیب بزرگ کردیم و خواننده‌ای که داستان را می‌خواند او را می‌شناسد و می‌تواند راجع به آن تحقیق کند و این سبب می‌شود داستان برای خواننده باورپذیر تر باشد.

* دشواری‌های نگارش چنین رمان‌های تاریخی چیست و برای نویسندگانی که می‌خواهند قدم در این راه بگذارند چه پیشنهادی دارید؟

نوشتن داستان به صورت کلی کار دشواری است که شما بتوانید سوژه خوبی پیدا کنید و ساختار خوبی به آن بدهید وداستان را به شکلی روایت کنید که برای خواننده جذاب باشد. اگر شما بخواهید داستان تاریخی بنویسید این سختی بسیار بیشتر است چراکه باید به سراغ داده‌های تاریخی بروید و داستان را براساس آن پیش ببرید، بنابراین باید در قدم اول اطلاعات تاریخی را پیدا کنیم.

از آنجا که افراد کوچه و بازار هم شاید جزئی از شخصیت‌های داستان باشند داستان باید ترسیم سازی رفتاری، پوششی و جغرافیایی نیز داشته باشد که همه اینها را باید از بطن تاریخ به دست آورد و نوشتن داستان تاریخی را نسبت به رمانی که در زمان حاضر است بسیار سخت می‌کند.

اما اگر بخواهید داستان شما رنگ و روی دینی داشته باشد و به پیامبر و ائمه نزدیک باشد تقریباً صد برابر سخت‌تر است و بسیاری از افراد بودند که در این راه آمده‌اند اما به دلیل سختی کار تجربه‌های موفقی را نداشتند. من از آنجایی که طلبه هستم و این مسائل را می‌شناسم و با احادیث تاریخ اسلام آشنا هستم توانستم کار را پیش ببرم اما بدون توسل به اهل بیت نمی‌توانستم از پس این کار برآیم.

* ما در این سه جلد کتاب با یک داستان عاشقانه رو به رو هستیم که روایت زندگی ائمه معصومین را در کنار خود دارند و به عنوان نویسنده چه کردید که خط سیر داستان حفظ شود و مخاطب با یک داستان عاشقانه معمولی رو به رو نباشد؟

چنین انتخابی بر لبه تیغ راه رفتن است. زمانی که می‌خواهیم داستانی را بنویسیم باید از عناصر جذاب استفاده کنیم؛ غربی‌ها انواع این چاشنی‌ها را دارند که آزادانه از آن استفاده می‌کنند مانند جذابیت‌های جنسیتی و یا ترس و غیره اما در اسلام بسیاری از این موارد نهی شده است، برای مثال ترساندن در اسلام کار شایسته ای نیست و ما با محدودیت‌هایی مواجهه هستیم برای مثال نمی‌توانیم از جذابیت‌های جنسیتی در داستان استفاده کنیم و تنها چاشنی طنز و عشق را داریم.

در ادبیات کهن و آثار شعرا این چاشنی به فراوانی استفاده شده است بنابراین اشکالی ندارد که از این چاشنی استفاده شود اما باید به مقدار مشخصی باشد که کار اثر سو پیدا نکند و آلوده به جذابیت‌های جنسیتی نشود؛ به بیان دیگر عشق عفیفانه ای باشد که امید ایجاد می‌کند و برای خوانندگان بسیار جذاب باشد حتی به نظر خودم یکی از چاشنی‌های داستان‌نویسی به شکل مدیریت شده باید عشق باشد چرا که معتقدم عشق منحصر به جذابیت‌های جنسیتی نیست.

بسیاری از نویسندگان هستند که مطالبی را می‌نویسند و برایشان مهم نیست که خواننده آن را دوست داشته باشد اما من معتقدم داستان باید از سطر اول برای مخاطب جذاب باشد و باید از این چاشنی‌های مجاز استفاده کنیم.

در شرایطی که در کشور ما خیلی از افراد به دلایل مختلف رغبتی به کتابخوانی ندارند عشق را باید به صورت درست به کار ببریم که مخاطب به سمت کتاب جذب شود یعنی اگر من بخواهم تبلیغ دینی داشته باشم در کتاب باید ابتدا کاری کنم که مخاطب داستان را بخواند و آن را رها نکند.

به نظر خودم یکی از چاشنی‌های داستان‌نویسی به شکل مدیریت شده باید عشق باشد چرا که معتقدم عشق منحصر به جذابیت‌های جنسیتی نیست

* به نظر شما زندگی و زمانه شخصیتی مانند ابن سکیت چه ویژگی‌هایی دارد که شما در این کتاب به این شخصیت پرداختید؟

بعد از زمان پیامبر آنچه که اتفاق افتاده است برای یارانشان عجیب است و به دلیل اینکه حکومت‌ها غصبی بودند جو بسیار سختی برای شیعیان حاک بوده است و به هیچ وجه این افراد را در حکومت و مناسبات آن قرار نمی‌دادند و در صورت تذکر آنها را حذف می‌کردند یکی از کسانی که همین مسائل برایش اتفاق افتاد ابن سکیت بود.

این فرد از یاران بسیار نزدیک امام رضا، امام جواد و هادی (علیهم‌السلام) بوده است و بسیار ادیب برجسته ای بوده و جز مصداق اولیه افرادی است که در زمینه شعر و ادب کار می کرده است اما به دلیل شرایط مذهب خودش را نمی گفته و در حالت تقیه زندگی می کرده اما در زمانی احساس کرد که اگر دو فرزند متوکل را تربیت کند و مقداری نظرشان را نسبت به شیعه تعدیل کند بسیار بهتر است و جز اولین کسانی است که به دربار دعوت شد. در تاریخ هم به عنوان یک انسان از جان گذشته در راه دین خود ثبت شده است.

* آقای سالاری اثر جدیدی برای نگارش دارید؟

امیدوارم توفیق داشته باشم که درباره امام هادی کاری را داشته باشم چراکه به نظرم از تمام ائمه مظلوم تر هستند. در حال حاضر می‌خواهم در باره همسر پیامبر (ص) حضرت خدیجه کاری را انجام بدهم و یک رمان درباره تاریخ اول انقلاب را در دست نگارش دارم که از نیمه گذشته است. همچنین جلد سوم قصه‌های من و ننه آغا را کار می‌کنم و یک دانشنامه قرآنی برای نوجوانان در ۱۴ جلد در دست نگارش دارم که شامل ۱۴۰۰ مدخل قرآنی است و سه جلد آن بیرون آمده است، نوجوانان و بزرگسال می‌توانند به صورت الفبایی هر مدخلی را که دوست دارند پیدا کرده و از آن استفاده کنند و یک مرجع تاریخی و قرآنی است.

کد خبر 5720834

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • رهگذر IR ۱۰:۴۳ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۹
      1 0
      مشکل تخیل در جزئیات داستان نیست، مشکل تخیل در اصل داستان است.