به گزارش خبرنگار مهر، دکتر رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم، عصر امروز در همایش «میشل فوکو: آنان که می اندیشند» که به همت بسیج دانشجویی و کانون اندیشه ورزان جوان در تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد، گفت: آنچه فوکو راجع به ایران نوشته است چندان عمیق نیست.
دکتر داوری با اشاره به اینکه حرف زدن در مورد برخی متفکران مساله دار است گفت: من به عنوان استاد فلسفه باید توضیح دهم که چرا به فوکو یا به فلان فیلسوف فرانسوی یا آلمانی یا آمریکایی می پردازم، یعنی باید به فهم خودم از آنها اشاره کنم و این فهم را روشن کنم زیرا می دانم که تفکر چگونه مطلبی را زنده می کند و چگونه مطلبی را می کشد و نابود می کند و بنابراین نمیتوانم به فهم فیلسوفان بیاعتنا باشم و بگویم که این حرفها گفته شده و تمام شده است. بنابراین وقتی از من می پرسند که به نیچه، برگسن، کانت، دریدا، دلوز چه نیازی هست باید بتوانم به این پرسش پاسخ دهم.
این استاد فلسفه دانشگاه تهران در ادامه گفت: فلسفه در اصل خود سخت و تلخ است و نوازش نمی کند، اما به این تلخی و سختی نیاز است، نه اینکه چون ما را آرامش می بخشد، البته این امر در مورد فیلسوفان در لحظه های خاصی ممکن است، اما آن حرف دیگری است. در کل فلسفه گفتن خوشایند نیست، اگرچه هیچ فیلسوفی نیست که در زمان خودش عنصر مطلوبی نبوده باشد. فلسفه ممکن است که فیلسوف را راحت کند، گرچه او را نیز به کل آرام نمی گذارد، اما بنیاد هستی را زیر و زبر می کند. تفکر، شعر، دین و هنر بنیاد هستی انسان را زیر و زبر می کند.
وی سپس متفکران و بخصوص فلاسفه معاصر را به دو دسته تقسیم کرد و گفت: برخی فلسفه ها هستند که به راحتی خوانده میشوند و آرامش می دهند و خیال ما را راحت می کنند و به احساسات ما یک خوشامدی می گویند و در کل ما را راضی میکنند، اما فلسفه هایی هم هستند که ما را به حیرت می اندازند و آسایش ما را بر هم می زنند و پندارهای داشته ما ما را بر ملا میسازند. به این معناست که سقراط خود را خرمگس آتن می خواند زیرا می خواهد به مردم آتن نشان دهد که در مسیر طوفان خوابیده اند. به همین معنا نیز نیچه وقتی می گوید که شما خدا را کشته اید، به مردم خطاب می کند که شما دروغ گویید، درویید، کتمان می کنید و در واقع هستی مردم را زیر و زبر می کند.
دکتر داوری فوکو را از دسته دوم این متفکران خواند و گفت: فوکو نمی خواهد و نمی تواند که همه مشکلات جهان را حل کند بلکه برای چیز دیگری آمده است و به راه دیگری آمده و به هدف دیگری نیز می رسد. فلسفه فوکو فلسفه خواب آور نیست، من فوکو را نمی خوانم که با آن مشکلات جامعه را با آن حل کنم. من فوکو را می خوانم که متذکر شوم که عالم امروز عالم اراده است و جهان امروز جهان کوچکی است که آنچه فوکو در مقام فیلسوف، در مورد جامعه فرانسه می گوید، راجع به جهان هم شنیدنی است.
وی سپس به سفر فوکو به ایران در ایام انقلاب اشاره کرد و گفت: البته آنچه فوکو راجع به ایران نوشته است چندان عمیق نیست زیرا به مطلبی اهمیت می دهد که نمی داند اهمیتش به دلیل چیست. به این جهت من به مضمون اندیشه فوکو کاری ندارم، بلکه لحنش در برابر مخالفان و تحمل و احترامش قابل توجه است و آدم را به حیرت می اندازد. او نقاد قرن 18 است و می خواهد ببیند آینده تاریخ غرب چه خواهد شد، و می خواهد بداند که انقلاب ایران از کجا سر بر آورد، چرا رخ داد، و حل مسئله کند. او گوش به زنگ بود که صدایی در جهان برخیزد و ببیند چه می شود و به عنوان فیلسوف به شرح حادثه و علل آن پرداخته است. وقتی من به امثال فوکو نگاه می کنم هیچ وقت فکر نمی کنم که با او موافقم یا مخالفم بلکه ب روشنی می پرسم آیا از آنچه او می گوید در فهم پرسش خودم بهره می جویم یا خیر. کتاب هایش را می خوانم که در خواب نمانم.
دکتر داوری در پایان سخنش به وضعیت علم در جامعه امروز ایران اشاره کرد و گفت: راهی که ما امروز برای علم کشور انتخاب کرده ایم، بیراهه است. من که از این راه نقد می کنم، در پناهگاه ساکت کسانی را که می خواهند علم را تولید کنند، سر و صدا کرده ام و به همین دلیل مورد انتقاد ایشان قرار می گیرم. علم را که نمی شود تولید کرد. در تلویزیون رسمی کشور می گویند که علم جدید باید به زبان انگلیسی نوشته شود، همانطورکه در زمان بوعلی سینا به زبان عربی می نوشتند. من برای این نیچه و فوکو می خوانم که باطن این مسائل را نشان می دهند. اگر چیزی داریم بنویسیم به هر زبانی که بنویسیم خوانده می شود و اگر چیزی برای گفتن نداشته باشیم، به هر زبانی که بنویسیم خوانده نمی شد. الحمدالله مولوی به فارسی نوشته شده است و امروزه در آمریکا میلیون ها خواننده دارد. من طرفدار حرف ساده ای هستم که از خواب بیدار کند، نه حرف قلمبه نوازشگر. فیلسوف تجربهگر تاریخ است و کسی هم که تبلیغات می کند، هر چند آراسته باشد، ارزش خواندن ندارد.
نظر شما