به گزارش خبرنگار مهر، عادل تئودور خوری که به فعالیتهای بین ادیان خود در زمینه اسلام و مسیحیت شهرت دارد طی سخنرانی خود درباره عدالت و بی عدالتی اظهار داشت: امروز روز مهمی تلقی می شود چرا که قصد داریم همراه یکدیگر درباره مسئله ای صحبت کنیم که مسئله اساسی همه ما را ترتیب داده است. قرآن می فرماید ما آمده ایم یکدیگر را دوست بداریم و عدالت را گسترش دهیم.
وی افزود: مسئله مورد اشاره امروز عدالت و نقطه مقابل آن یعنی بی عدالتی یا ناحقی است. مفهوم عدالت را به سادگی می توان تعریف کرد اما درک و فهم آن همواره مشکل ساز تلقی می شود. می توان عدالت را چنین تعریف کرد که عدالت یعنی چیزی که به کسی تعلق داشته یا مستحق دریافت آن بوده به وی داده شود و همچنین بی عدالتی این است که کسی را از حق یا چیزی که به او تعلق داشته محروم کنیم.
خوری که مترجم قرآن و تفسیر قرآن محسوب می شود یادآور شد: معمولا دو نوع ناحقی و بی عدالتی داریم. یکی از آنها خشن بوده که به عنوان مثال می توان به بی عدالتی اشاره کرد که به وسیله سوء استفاده از نیرو و قدرت صورت می گیرد و دوم عدم رعایت حقوق دیگران به ویژه رعایت حقوق بنیادین بشر و حیوانات و طبیعیت و خلق تلقی می شود. نوع لطیفتر از بی عدالتی نوعی برنامه است که در سبکها و عرصه های مختلف خلاف حق و حقیقت وجود دارد. اما پیچیدگی مفهوم عدالت زمانی مشخص می شود که به این پرسشها توجه کنیم. موضوع بی عدالتی چیست؟ چه کسی مرتکب بی عدالتی می شود و سوم این که ابعاد این بی عدالتی چگونه خواهد بود. این عرصه ها را باید به طور فهرست وار مورد اشاره قرار داد. عدم عدالت در اندیشیدن، عدم عدالت در گفتار و عدم عدالت در رفتار.
دکتر خوری گفت: عدم عدالت در اندیشه یعنی وقتی راه حلی را پیدا می کنیم با عدم همراهی فرد مقابل رو به رو شویم. اگر برای درک اندیشه من زمینه ای فراهم نشود در حق من بی عدالتی صورت گرفته است. عدم به وجود آمدن زمینه تفکر و بیان اندیشه و اصرار در پیش داوری و عدم اجازه برای پرسش درباره این پیش داوری ها بی عدالتی در اندیشه محسوب می شود. نشان دادن انزجار و نفرت و عدم یافتن راهی برای بیرون رفتن از این بن بست و عدم یافتن راهی برای احساس محبت نسبت به انسانها و همراه کردن آنها نیز از ابعاد بی عدالتی در اندیشه تلقی می شود.
وی ادامه داد: دومین بعد بی عدالتی در گفتار است. اگر من عدم تفاهم خود را به کنار نگذاشته و شما را درک نکرده و در بیان مسئله ای دقت لازم را نداشته باشیم و پیش از داوری آن را بیان کرده در گفتار بی عدالتی کرده ام. سومین بعد بی عدالتی در کردار است و زمانی شکل می گیرد که در روابط خود با دیگران به اندیشه آنها احترام نگذارشته به حفظ رابطه توجهی نداشته ، به هویت فرهنگی او احترام نمی گذارم و دعوا را به صلح ترجیح می دهم و در تقسیم امکانات مادی و معنوی ترازی به وجود نمی آورم و طرف مقابل را از تساهل لازم محروم می دارم و تلاش می کنم تساهل اقلیت به اکثریت و برعکس را مورد بی توجهی قرار می دهم.
عادل تئودور خوری تصریح کرد: در صورت عدم رعایت این موارد باید به پولس قدیس حق دارد که گفت گویی کسی در این جهان نیست که کار خیری انجام بدهد. در صورتی که ما به این جهان آمده ایم تا کار خیری انجام دهیم. کار خیر موجب نزدیک شدن ما به یکدیگر می شود. پس ازبه وجود آمدن این وضع ناهنجار باید به متخصصین و صاحبنظران مراجعه کنیم و من به عنوان عالم علوم دینی تنها چیزی که می توانم در این جا ارائه دهیم درخواستی الهام آمیز است و آن این است که مسائل دینی را با نقدی سازنده مورد توجه قرار دهیم تا هم خود را بهتر بشناسیم، شرایط شناخت بهتر دین خود را فراهم کنیم و نشان دهیم که چگونه می توانیم با یکدیگر کنار آمده و فراموش نکنیم که پروردگار بالاترین مرجع قضاوت است.
خوری با اشاره راهکار از بین بردن عدالت یا دست کم تعدیل آن اظهار داشت: برای اینکه عدم عدالت را از بین برده یا دست کم قدری آن را تعدیل کنیم باید در مقابل عدم عدالت مفهوم عدالت را قرار دهیم. بالاترین موضع و مرجع عدالت پروردگار است و خوشبختانه از آنجا که میان اسلام و مسیحیت مواضع مشترک بسیاری وجود دارد و تنها در نوع رفتار بایکدیگر تفاوت داریم میتوانیم به یک هدف برسیم. مشترکات ما در عرصه های نظری و کلامی زیاد است. از این جهت من پیشنهاد می کنم که حرفی را مطرح کنیم که از هر گونه اختلاف نظری دور باشد تا بتوان عدالت را گسترش داد. از این من طرحی را پیشنهاد می کنم که آن عدالت برابرانه یا اخوت است.
این متفکر و متأله کاتولیک یادآور شد: طرح این موضوع مبتنی بر نظریات اسلام و مسیحی است. زمینه این طرح سه مرحله است. مرحله نخست این که مسیحیت بزرگترین آرمان خود را عشق و محبت می داند. دوم اینکه اسلام دین و آئین رحمت است و سوم آین که باید مفهوم عدالت از این دو منظر بایکدیگر ترکیب کنیم. این یک رویای ساده لوحانه نیست بلکه بهترین پاسخ انسان امروز در تنگنای معاصر است. در انجیل به مردمی اشاره شده که آرزومند وتشنه عدالت هستند در قرآن آمده است: شما عنایت داشته باشید به سمت خدا آیید و سعی کنید که عدالت را رعایت کنید.
وی افزود: این طرح برای برقراری آرامش فعلی مطرح نشده است بلکه وظیفه دینی من است. من به عنوان یک مومن باید سعی کنم و توضیح دهم که انسانها به یکدیگر تعلق داشته و برادر و خواهر یکدیگر بوده ، هم درد بوده و بایک خانواده تشکیل داده که برای هم باشند نه ضد هم . ما در دوست داشتن یکدیگر مشترک بوده تا بتوانیم به هویت و واقعیت خود دست یابیم. وظیفه مسلمان و مسیحی است که سعی کند مسئولیت های فردی را کنار گذاشته، برآن فائق آید تا این افقها را به روی سایرین باز کنند. این افقها به منظور نزدیکی به یکدیگر و تشکیل امت باز می شود؛ امتی که بتواند در شادی یکدیگر سهیم شده بایکدیگر باشند و اخوت اصلی را زنده کرده و نگاه دارند.
نه تنها اعتقاد به پرردگار و این که ما آفریده وی هستیم بلکه باید بدانیم که همه دارای حق هستیم که متولد شده ایم این احساس و درخواست من ممکن است به نظر برخی مسئله ناکجا آبادی و رویایی به نظر برسد باید بدانیم که در آموزش تربیت و ساختن شخصیت دیگری سهیم بوده و باید وظیفه خود را نسبت به آن انجام دهیم
خوری به عنوان نویسنده مقالات و کتب متعددی در زمینه اسلام و مسیحیت تصریح کرد: باید بدانیم که همه در یک امت مشترک بوده بنابراین درک، زندگی و سعادت مشترک داریم باید بدانیم که می توانیم برای بدست آوردن عدالت متکی بر اخوت می توانیم با مهر علاقه و اخوت به یکدگیر زندگی کنیم و یکدیگر را دریابیم.
وی عدالت متکی بر اخوت امری ضروری و واجب دانست و استدلال کرد: این نوع عدالت شباهت زیادی به عدالت پروردگاری داشته و متکی بر رحمانیت است و این رحمانیت همان است که در مسیحیت به نام عدالت بر پایه محبت وجود دارد. عامل رحمانیت به علاوه عامل محبت می تواند زمینه ای فراهم آورد که حتی در تحصیل عادلانه منابع زیرزمینی و ثروتهای جهان بین مردم عادلانه عمل کرد و شکاف میان فقیر و غنی از بین می رود.
دکتر عبدالمجید میردامادی رئیس مرکز گفتگوی ادیان سازمان فرهنگ نیز در ادامه بحث عادل خوری یادآور شد: طی سالهای گفتگوی اسلام و مسیحیت اغلب متفکران مسیحی راغب بودند عدالت در این گفتگوها گنجانده شود و همواره به صلح بی قید و شرط اشاره می کردند اما اصرار بر هرکدام پیامدهای مثبت و منفی را در پی داشت. به طور کلی می توان گفت که صلح را نمیتوان با هر پیش شرطی پذیرفت اما عدالت فی نفسه امری خیر محسوب می شود. عدالت مادر صلح است و اگر عدالت وجود نداشته باشد صلحی در میان نیست. نظریه خوری مبنی بر ایجاد عدالت برابرانه امری تازه است که من آن را به نتایج گفتگوهای اسلام و مسیحیت نسبت می دهم.
دکتر خوری در واکنش به این اظهارات گفت: عدالت متکی بر اخوت بر پایه مشترکات اسلام و مسیحیت مطرح شده و من به عنوان متفکر مسیحی این طرح را ارائه داده ام که بی تردید از نفوذ دیدگاه های مسیحی من مصون نماده است اما مشکل اصلی اینجاست که چگونه می توان این نظریه را از دنیا تئوری وارد دنیای عمل کرد و ارزشها را به صورت قانون در آورد.
دکتر جرجس خوام از روحانیون مسیحی که در این نشست شرکت کرده بود در ادامه بحث یادآور شد درالهیات مسیحی دیدگاه خاصی درباره رابطه انسان با جامعه و انسان با ماوراء وجود دارد و این رابطه برگرفته از آن بخش اناجیل است که حاوی رسائل پاپ بوده و به رفتار انسان پرداخته است. آنچه دکتر خوری در باره عدالت مطرح کرد حائز اهمیت است چرا که به جمع محبت و رحمانیت و مشترکات اسلام و مسیحیت توجه داشته است اما من باید در این میان 2 نکته را اضافه کنم.
وی افزود: هر انسانی محق است که از دیدگاه خود صحبت کند، اما مسیح برخلاف آنچه که امروز می خواهند نشان دهند و او را به عنوان انسانی منزوی توصیف کنند، پیامبری بوده که به امورسیاست نیز وارد شده بود. به طوری که درباب اشغالگران رومی نیز وارد می شد. از سوی دیگر نکته کلیدی درباره تعالیم مسیح این است که وی وجود را به عدم وجود ترجیح داده است و قتل، کشتار و ایجاد شر بین انسانها را نمی پزیرد بنابراین مسیح وجود انسان را شایسته احترام می دانست. این نکات را حتی می تواندر رویکرد مسیح به قدرت مورد توجه قرار داشت زمانی که نظامیان در باب زیتون خواستند مسیح را دستگیر کنند پطرس شمشیر کشید اما مسیح او را از این کار باز داشت.
وی تأکید کرد: اشاره اناجیل به این که زمان ظهور مجدد مسیح سرزمینهای غیر آرامی نیز مسیحی می شوند می توان به عنوان رویکردهای سیاسی مسیح نسبت به دنیای اطراف خود را داشته است. مسیح همچنین بر پذیرفتن افرادی که فرهنگ متفاوتی داشته تأکید می کنند.
جرجس خوام همچنین به موضعگیری پاپ فقید و بندیکت شانزدهم درباره مسائل مختلف سیاسی جهان اشاره کرد و گفت: این موضع گیری های شخصی نبوده و سیاسی تلقی می شوند.
این درشرایطی است که دکتر خوری در پاسخ به این اظهارات یادآور شد که کلیساها نهادهای دینی بوده و به خود اجازه دخالت در مسائل سیاسی را به خود نمی دهند. عرصه سیاست دست دولتمردان است و عرصه دینی مودر توجه کلیسا است. چرا که دولت قدرت اجرایی ندارد و نمی تواند موضع خود را اجرایی کند. کلیسا مبشر ارزشهای اخلاقی و هنجارهای انسانها نسبت به یکدیگر را مورد بررسی قرار می دهد.
خوری همچنین در پاسخ به پرسشهایی که درباره عملی کردن این تئوری مطرح شد گفت: مشکل ما نیز عملی کردن این تئوری ها بوده و دغدغه روزانه ما محسوب می شود. مسئله ای که مطرح کردم مسئله ای کلامی بوده و از دیدگاه تئوری انسان موجودی است که به رحمت و محبت خداوند وابسته است و این امر بین اسلام و مسیحیت وابسته است. از آنجا که ما در کلیسا قدرت اجرایی ناریم نمی توانیم در مسائل روز دخالت کنیم و از آنجا که ناحقی در جهان وجود دارد باید برای برقراری عدالت فریاد بزنیم.
وی همچنین ارسال نامه 138 نفر از علمای مسلمان را به رهبران مسیحی دنیا که مورد حمایت آیت الله تسیخیری و آیت الله محقق داماد نیز قرار گرفته اشاره کرد و گفت که مقاله ای مفصل دریکی از روزنامه های آلمانی زبان در این رابطه نوشته و تأکید کرده است که مسلمانان و مسیحیان باید برپایه محبت مسائل خود را حل کرده تا به صلح برسند.
وی همچنین ابراز امیدواری کرد که این نامه بتواند نهادهایی را به وجود آورد که برنامه های اجرایی و عملی در این رابطه داشته باشند.
نظر شما