"مارمولك" نياز مخاطب امروز را برآورده مي كند

دزدي بريده ازخدا وروزگاردرآخرين لحظه نااميدي به لباس يك روحاني ملبس مي شود واين لباس شرايط ، جايگاه وامكانات تازه اي پيدا مي كند . اين سرقت درحالي صورت مي گيرد كه صاحب لباس با دعاهاي خيراوراهمراهي مي كند.
" رضا مارمولك " توانايي دراماتيكي دارد . اومي تواند مانند يك مارمولك از ديوارهاي بدون دستگيربالا برود.اين ويژگي درجاي جاي داستان بكارمي آيد. رضا مارمولك گاهي ازديوارهاي واقعي بالا مي رود وگاهي مثل يك آدم مارمولك از موانع در مسيرش عبورمي كند.
حضورآقاي مجاوررييس زندان كه از اين توانايي رضا مارمولك باخبراست ، تبديل شدن رضا به پيش نماز مسجد ،  بدل گشتن او به معتمد محل و لورفتن اوزماني كه بهترين موقعيت اجتماعي را دارد در يك نگاه ما را به ياد داستان بينوايان اثرماندگار "ويكتورهوگو" مي اندازد . بالا رفتن رضا مارمولك ازديوارخانه وناكاركردن قلدر محل در انتهاي فيلم مانند فداكاري ژان وارژان  باعث شهرت بيش از پيش او شده در نهايت به  چنگ مجاور گرفتار مي شود.
همين روند داستان كافي است تا يك فيلم را جذاب كند اما نويسنده به اين اكتفا نكرده است . ملبس شدن دزد به لباس روحاني هم چاشني اين كاراست . اما نويسنده به اين هم بسنده نكرده است و غير از موقعيت هاي طنز بوجود آمده از حضوريك لومپن در لباس آخوند دايم در پس زمينه فيلم شوخي هاي اجتماعي ظريفي دارد. توجه كنيد به صحنه اي كه سرهنگ نيروي انتظامي به رضا مارمولك مي گويد ماشينشان را پنچر كرده اند و خبر از برخورد غير دوستانه با نيروي انتظامي مي دهد ، يا آنجايي كه هيچكس حاضر نمي شود يك آخوند را به مقصد برساند مگر براي عبور از خط ويژه !  يا حتي در شهري غريب يكي از كساني كه رضا با لباس آخوند از او نشاني مي پرسد با تندي وي را از خود مي راند ولي در ظاهر همه به حاج آقا سلام مي دهند. شوخي ظريف با مردي كه نامزد انتخابات است نيز خالي از لطف نيست. فيلم در تمام لحظات خود شوخي هاي ناب دارد. فيلمساز اهميتي نمي دهد همه ريزه كاري هاي فيلمش را همه ببينند . او براي ريزبين ترين بينندگان هم در لايه هاي مختلف طنز و شوخي گذاشته است . همه چيز به اينجا ختنم نمي شود فيلم عناصر جدي را هم درخود جاي داده است. دو شاهد كه اعمال رضا مارمولك را زير نظر دارند . پرنده سفيدي  كه از سيم خاردارهاي زندان آنرا مي بينيم و تا انتهاي فيلم با رضا درنقاط مختلف همراه است و گاهي مشكلات او را حل مي كند . مثلا زماني كه پليس براي دستگيري زن جاعل و آدم پران به منزل او مي رود  پلاك دو، با شيرين كاري اين پرنده به بيست تبديل شده و همين فرصت كوتاه موجبات فراررضا را فراهم مي كند. همچنين كودكي كه تنها به رضا نگاه مي كند و همه جا حضور دارد. نان و خرما و قرآني كه باعث توبه زن جاعل مي شود سخنراني رضا مارمولك در زندان كه تا پيش از اين جملات تكراري طوطي واررا استفاده مي كرد اين بار اززبان خود او با نتيجه گيري هايي گفته مي شود كه حالا ديگر رضا به آنها اعتقاد دارد.
مي توان گفت: كمال تبريزي يك شعار بزرگ را آنقدر شيرين به خورد تماشاچي مي دهد كه باعث آزار نمي شود. فيلم هم براي كساني كه فقط به منظور سرگرمي به سينما بروند جذاب است و هم براي كساني كه منتظرند پيامي دريافت كننداما در شرايط نوشتن يك يادداشت كوتاه قطعا قابل پرداخت نيست . انتخاب  بازيگران فيلم به اندازه انتخاب سوژه با ذكاوت خاصي انجام شده است.
همچنين انتخاب بازيگران فيلم به اندازه انتخاب سوژه با ذكاوت خاصي انجام شده است. شخصيت رييس زندان كه صدايي گيرا دارد . شخصيت معتمد محل كه متولي  مسجد است نيز ويژگي هاي خاص اين نوع افراد را دارد. گنده لات و نوچه هايش ، زن جاعل كه قهوه خانه اي را اداره مي كند و بالاخره خود رضا مارمولك . پرويز پرستويي با آن شكم گنده دقيقا مثل يك مارمولك از ديوارها بالا مي رود ما فقط سه بار بالا رفتن او را در فيلم مي بينيم اما او دايم از ديوارهاي نامرئي سرراه فرارش  هم، مارمولك وار بالا مي رود. 
اگر روحانيون جامعه به جاي گفتن حرفهاي دور از دسترس امروزي تر صحبت كنند و بتوانند مشكلات مردم را حل كنند قطعا نتيجه بهتري خواهد گرفت.
پرويز پرستويي خيلي خوب بازي مي كند بازي او حتي كمبود هاي بازي ديگران را جبران مي كند . بدون آنكه نقش و شخصيت ديگران را حذف كند، خلاء آنها را پر مي كند.
كمال تبريزي با ساخت فيلم "مارمولك" نشان داد كه هميشه رو به رشد بوده و خود را تكرار نمي كند.بطور كلي فيلم "مارمول" با توجه به نيازهاي روز جامعه مخاطب و طرح دغدغه هاي جدي و سو تفاهم  برانگيز مي تواند  علاوه بر رفع نياز مخاطب رضايت او را فراهم كند.

                                        عباس عبدالعلي زاده