به گزارش خبرنگار مهر، دکتر نصرالله پورجوادی استاد فلسفه دانشگاه تهران عصر امروز در نشست حکمت و فلسفه کنگره بینالمللی مولانا به مقایسه اندیشههای مولوی و فلسفه پرداخت و گفت: به نظر میرسد مولانا که هیچ گاه به طور منظم فلسفه نخوانده است تصور محدودی نسبت به فلاسفه دارد و تصور مولانا از فلسفه بسیار محدود است.
دکتر پورجوادی در ابتدا با اشاره به بدبینی مولانا نسبت به فلسفه گفت: به طور کلی خصومت میان صوفیه و فلاسفه سابقهای کهن دارد و صوفیه گاهی حتی به فلاسفه ناسزا میگفتند. من تحقیق کردم که از چه تاریخی این مسئله شروع است.
وی افزود: تا جایی که من تحقیق کردهام در قرن سوم و حتی قرن چهارم چنین امری مشاهده نمی شده است بلکه حتی صوفیه نظر مساعدی نسبت به فلاسفه داشته اند و عرفایی چون: جنید بغدادی و حلاج تحت تاثیر اندیشه های فلسفه بوده اند. فلاسفه نیز با احترام از عرفا و صوفیه یاد می کردند و این امر از داستانهایی چون ملاقات ابنسینا و ابوالسعید ابوالخیر برداشت میشود.
دکتر پورجوادی سپس به نخستین نشانههای این تفکیک و خصومت در اواسط قرن پنجم هجری اشاره کرد و گفت: از این دوره است که کسانی چون ناصرخسرو و سپس غزالی با جدا کردن حکمت یونانی و حکمت مبنی بر قرآن به این خصومت دامن میزنند. ضمن آنکه منظور صوفیه بیشتر فلاسفه مشایی بوده است و زیاد با اخوان الصفا خصومت نداشتند. در میان شعرایی نیز که در مولوی بسیار تاثیرگذار بوده اند کسانی چون: عطار ، سنایی ، خاقانی و بالاخره در اواخر قرن ششم شهاب الدین عمر سهرودی شدیدا به فلاسفه انتقاد کردهاند.
وی با اشاره به تأثیر این افراد و اندیشهها بر مولانا گفت: مولانا در "فیه ما فیه" و در "مثنوی معنوی" شدیدا به نقد فلاسفه میپردازد.
این امر در مثنوی معنوی مولوی با اشاره به داستان ستون حنانه و پیامبر و نالیدن ستون صورت می گیرد. زیرا معتزله و عقلیون به قول مولانا سعی میکنند با تأویل و توضیح این داستان منکر معجزه بودن آن شوند. همچنین مولوی در "فیه مافیه" تعابیر بسیار تندی درباره فلاسفه دارد.
پورجوادی در پایان گفت: آنچه برشمردیم تمام مواردی است که مولانا صریحات از فلاسفه یاد کرده است و صرف نظر از صحت و سقم ادعای او نشانگر آن است که تصور مولانا از فلسفه بسیار محدود بوده است و هیچ نشانه ای از اینکه کتب فلسفی چون "اشارات و تنبیهات" ابنسینا یا "مقاصد الفلاسفه" غزالی را خوانده باشد یافت نمیشود اگر چه در بسیاری از موارد چون مسئله عشق کیهانی و عقل کلی به صورت ناخودآگاه متاثر از فلاسفه بوده است.
نظر شما