سید عبدالمجید میردامادی عضو هیئت علمی مرکز پژوهش ادیان در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: قلمرو سیاست و اخلاق و نسبت این دو بایکدیگر گفتمان پیچیده ای است، بدان گونه که این دو در عالم نظر چنان با یکدیگر تنیدگی و هم آغوشی دارند که بنا به نظر بسیاری از حکمیان و دانشمندان، سیاست برآمده از دامن اخلاق است، اما گاه در عمل چنان از یکدیگر بیگانه و متفاوت می شوند که شخص سیاستمداربا اغواگری سیاسی خود فرسنگها از حوزه اخلاق بیگانه شده و عمل سیاسی او نه تنها گاه غیراخلاقی که بسیار ضداخلاقی می شود.
وی با اشاره به اینکه تجربه تاریخی به ویژه در عرصه عمل سیاسی سیاستمداران همواره ناخشنودی متخلفین به اخلاق اسلامی و الهی را به دلیل عدم پایبندی به اخلاق الهی و قدسی همراه داشته، افزود: شواهد و اسناد تاریخی به اندازه کافی برای اثبات این نظریه در نگاه اول وجود دارد و به ندرت می توان به پاره ای نظامهای سیاسی برخورد کرد که اخلاق پسندیده و الهی را محور سیاست و سیاست ورزی خود قرار دهند.
میردامادی گفت: بدیهی است رفتار و شیوه های سیاسی همگان تابع اخلاقیات سیاسی آنها یا به تعبیری سیاست ما تابع اخلاق ما است که گاه این اخلاق بنا بر تلقیات خاص منجر به تثبت و تحکیم سیاستی خاص، از نوع اخلاق و سیاست ماکیاولی و گاه تابع ارزشها و تعالیم آسمانی و قدسی و برگرفته از آموزه های انبیا است.
سید عبدالمجید میردامادی نمونه های بارز سیاست ورزی نشأت گرفته از اخلاق الهی و قدسی سیستم حکومتی اسلام در زمان پیامبر اسلام دانست که به رغم آنکه رهبر سیاسی جامعه اسلامی نیز بود اساس بعثت خود را اتمام مکارم و ارزشهای اخلاقی قلمداد می کرد و در حقیقت سیاست او تکمیل ارزشهای اخلاقی بود.
وی همچنین حکومت سراسر ارزشی و اخلاقی توأم با عدل و دادگستری حضرت امیر المومنین علی(ع) را در دوران حکومت پنج ساله او یادآور شد و اظهار داشت: اخلاق سیاسی و حکومت دینی امام علی(ع) در سخنان و رهنمودهای اخلاقی وی یافت می شود که به حوزه سیاست نیز تأکید خاصی داشته است .
عضو هیئت علمی مرکز پژوهش ادیان تأکید کرد: با این اوصاف می توان منشاء رفتار سیاسی را در تلقیات اولیه از اخلاق جستجو و تفسیر کرد آنچه اسلام در اندیشه سیاسی خود بیان می دارد طبعاً نمی تواند در تقابل با ارزشهای الهی و قدسی باشد که برای یک سیاستمدار می تواند همواره عالی ترین روش اخلاق سیاسی را ترسیم کند.
میردامادی تصریح کرد: بازی قدرت، انحصار و عدم توزیع عادلانه قدرت اغواگری سیاسی، دروغ و نیرنگ بازی سیاسی همواره با سیاست ورزی در حافظه تاریخی وجود داشته و همین امر باعث عدم ورود معنا به حوزه سیاست است ولی عنصر اخلاق پسندیده الهی، وجدان دینی و در نهایت قانون خداوندی همواره می تواند ضامن صلاح و سلامت رفتار و عمل سیاسی قرار گیرد، برخی تجربه های سیاسی دوران انقلاب اسلامی نوید این دیدگاه است.
نظر شما