پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۱۵ آبان ۱۳۸۶، ۱۲:۱۸

دکتر شجاعی زند:

افراط در احیاگری به عرفی‌شدن دین می‌انجامد

افراط در  احیاگری به عرفی‌شدن دین می‌انجامد

استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تربیت مدرس طی نشستی ضمن تبیین مسیرهای محتمل عرفی‌شدن دین در ایران گفت: فرایندهای اصلاح یا احیا، گرچه هر دو با تأکید بر خود دین و به منظور بهبود شرایط آن آغاز به کار می‌کنند، اما افراط در هر یک به آسیبهایی منجر می‌شوند.

به گزارش خبرنگار مهر، عصر دیروز در نشست بررسی احتمالات عرفی شدن که در سالن انجمن جامعه شناسی ایران دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد، دکتر علی رضا شجاعی زند پس از بیان اینکه ادبیات مربوط به بحث عرفی‌شدن عمدتا از طریق ژورنالیسم و رسانه ها به محافل علمی راه یافته است و امروز این بحث در محافل آکادمیک موضوعیت یافته است، به اهمیت این بحث اشاره کرد و گفت: اولا این موضوع فی نفسه در مباحث جامعه شناسی دین اهمیتی والا دارد و ثانیا متفکران عدیده ای در رشته های مختلف دانش علمی با این بحث مرتبط هستند. مثلا کسانی که در مباحث آینده پژوهی فعالیت می کنند، یا کسانی که حوزه علاقه شان بحث سنت و مدرنیته است و یا متخصصان بحث توسعه به نحو عام یا کسانی که مباحث جهانی شدن را دنبال می کنند هر یک به گونه ای به این مباحث مرتبطند.

استاد دانشگاه تربیت مدرس در ادامه نظریه های کلاسیک عرفی شدن را در پنج دسته خلاصه کرد و آنها را چنین بر شمرد: نخست قوی ترین تئوری عرفی شدن است که مدرنیته را عامل این پدیده می‌داند، دومین دسته از نظریه های توسعه در معنای عام آن را دلیل عرفی شدن می‌خوانند. سومین دسته از نظریه ها تمایزیابی ساختی را دلیل عرفی شدن می خوانند، در این دسته از نظریه‌ها دین هر چه بیشتر نهادینه شود، اولا به نهادی همتراز و ثانیا به نهادی حاشیه ای تبدیل می شود و در نهایت نیز ویژگی نهادی خود را از دست می دهد و امری کاملا فانتزی تبدیل می شود، نظریه های تمایزیابی ساختی قوی ترین دسته از نظریات هستند که دو دسته نخست را به نحوی شامل می شوند.

وی گفت: چهارمین دسته از نظریه‌ها جهانی شدن را دلیل عرفی شدن می خوانند و در نهایت دسته پنجم نظریات که بیشتر ناظر به ایران هستند و البته استناداتی به تجربه مسیحیت در اواخر قرون وسطی می کنند.

دکتر شجاعی زند در نقد این نظریات گفت: اولا در نظریات دسته نخست باید میان مدرنیته و نو شدن تفکیک قائل شد و اگرچه مدرنیته قوی ترین و جدی ترین تجربه نو شدن بوده است، اما باید در نظر داشت که طرق دیگری نیز برای نو شدن هست که الزاما با عرفی شدن همراه نیستند، ثانیا این تمایزیافتگی ساختی نیست که موجب عرفی شدن می‌شود، بلکه آن چیزی که موجب عرفی شدن می شود، تمایز یافتگی وجودی است، یعنی برای مثال تعارضات ناشی از هویتهای چندگانه انسانهاست که دلیل عرفی‌شدن است. ثالثا اگر توسعه غربی را تنها طریق توسعه یافتگی ندانیم و الگوهای دیگری برای توسعه فرض کنیم، نمی‌توانیم توسعه را عامل عرفی شدن بخوانیم. در زمینه حکومت دینی نیز باید کارایی و ساخت حکومت دینی را عامل عرفی شدن خواند.

این جامعه‌شناس دین چهار دسته عوامل عرفی شدن را در سطوح کلان، میانه، خرد و خود دین دسته بندی کرد و گفت: عرفی‌شدن در سطح کلان در دو سطح رخ می‌دهد، اول ناکارآمدیهای نظامی که بر جامعه حاکم است. سطح دومی که در دسته کلان احتمال عرفی شدن را افزایش می دهد، در ارائه الگوی نامناسب توسعه رخ می دهد.در سطح دوم یعنی سطح میانه عملکرد دو جریان تاثیر گذار بر فرایند عرفی شدن باید بررسی شوند، اول روشنفکران و دوم روحانیت. البته در برشمردن این عوامل باید بر وجه پدیدارشناسانه این عوامل تاکید داشت و تلقی مردم از زندگی روحانیت و عملکرد روشنفکران را در نظر گرفت.

دکتر شجاعی زند عوامل عرفی‌شدن در سطح فرد را نیز چنین بر شمرد: اولا تغییر ارزشها نزد افراد، بدین معنا که فرد در خانواده، مدرسه، دانشگاه، بازار و خیابان هویت های چندگانه می یابد و این امر به انفکاک ارزشها می انجامد؛ ثانیا جابجایی در اولویت ارزشها عامل موثری در سطح فرد در فرایند عرفی شدن است. همچنین تباین نقشها و شخصیتهای متفاوت امر مهم دیگری در فرایند عرفی شدن است.

وی در پایان سخن خود به عوامل عرفی شدن در سطح خود دین(چهارمین) پرداخت و گفت: فرایندهای اصلاح یا احیا گرچه هر دو با تاکید بر خود دین و به منظور بهبود شرایط آن آغاز به کار می کنند، اما هر یک در صورت افراطی خود به آسیبهایی منجر می شوند، در زمینه فرایندهای اصلاحی، بدعت گرایی آسیبی است که به عرفی شدن دین می انجامد و در زمینه جریانهای احیاگرانه، تبدیل شدن به جریانات افراطی سلفی و تحجرگرایی موجب آسیب‌زایی می شوند.

دکتر شجاعی زند با تمایز گذاشتن میان تبیین کارکردی و توجیهات کارکردی، تبیین کارکردی را کار ناظر خواند که چندان خللی در امر دین ایجاد نمی کند، اما توجیه کارکردی یعنی اصرار بر بیان اغراض عملی و پراگماتیک در مورد دین را آسیب‌زا تلقی کرد و گفت: این توجیهات مثل تأکید بر روزه گرفتن به خاطر فواید عملی و پزشکی آن گرچه تا حدودی قابل قبول است، اما انحصار در این توجیهات موجب می‌شود که با یافته شدن بدیلهای امر، دستورات دینی بی‌فایده تلقی شوند و این امر به عرفی‌شدن دین دامن می‌زند. نهادینه شدن دین را نیز می‌توان عامل دیگری در عرفی شدن از جانب خود دین طرح کرد که نزد دکتر شریعتی با عنوان تبدیل شدن نهضت به نظام شاهد آن بودیم و در پایان نیز می توان به عامل روزمرگی اشاره کرد.

کد خبر 581638

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha