پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۲۰ بهمن ۱۳۸۲، ۱۵:۱۵

يادداشتي بر روايت سه گانه ، ساخته بني اعتماد ، برزيده و شيخ طادي

دريافت راويان " روايت سه گانه " از جنگ قابل مقايسه نيست

دريافت  راويان " روايت سه گانه " از جنگ قابل مقايسه نيست

دومين فيلمي كه در نهمين روز از جشنواره بين المللي فيلم فجر در سينماي استقلال به نمايش درآمد، فيلم سه اپيزودي « روايت سه گانه » بود كه هر كدام از اين بخش ها به وسيله رخشان بني اعتماد، عبدالحسين برزيده و پرويز شيخ طادي كارگرداني شده است.

وقتي « روايت سه گانه » به روي پرده رفت، مخاطب انتظار تماشاي سه فيلم متفاوت در ژانر دفاع مقدس را داشت كه هر كدام از آنها قابليت تبديل شدن به يك فيلم مستقل را داشته باشد، اما درعمل اين گونه نبود و فيلم هاي « شوخي هاي خدا » به كارگراني عبدالحسين برزيده و « ننه گيلانه » ساخته رخشان بني اعتماد، نه تنها از جهت درونمايه فاصله عميق و زيادي با هم داشتند، بلكه به جهت كيفيت ساخت هم اين دو اثر با هم قابل مقايسه نبودند.
فيلم « شوخي هاي خدا » درباره دو جوان رزمنده است كه يكي از آنها نسبت به عمق مبارزه خود با دشمن سهل انگاري مي كند و به جاي توكل صرف به خداوند، عوامل مادي را به طور مستقيم در كارش دخيل مي كند. در ادامه دزدي از خانه آنها كه در منطقه جنگي قرار دارد، باعث اقدام بسيار تند و غيرمعقول يكي از برادرها مي شود. اين برادر كه به يكي از هم محلي هاي خود مشكوك است، يك تله انفجاري در حياط خانه درست مي كند. اما دزد با آنكه موفق مي شود از اين تله انفجاري بگريزد، به خاطر اصابت يك خمپاره دشمن جان مي دهد.
در اين داستان گره هايي وجود دارد كه هيچ گاه باز نمي شود و بيننده را بدون دست يافتن به پاسخ مناسبي در پايان فيلم رها مي كند. قتل بدون انگيزه ناخدا و مساله ديده باني يكي از جوان ها كه در حاشيه به آن پرداخته شد، مي توانست به هر شكل ديگري در قصه بيايد يا حتي از آن حذف شود. چون در عمل به كار فيلم نيامد.
اين فيلم به طور مستقيم و شعار گونه اي به سراغ مساله فهم روح دفاع مقدس مي رود ، بي آنكه توجه چنداني به شرايط امروز جامعه بكند. آنچه را كه در ذهن دارد، به ترتيبي بيان مي كند كه  مخاطب در همان ابتداي داستان، فيلم را پس مي زند. زيرا فيلم هر آنچه را كه مي خواهد بگويد، آماده و هضم شده در اختيار بيننده اش قرار مي دهد.  بدون اينكه بخواهد مخاطبش دچار چالش ذهني شود و درباره آنچه كه در داستان روي مي دهد، به خود سختي فكر كردن را بدهد!
استفاده از دو بازيگر جوان عرصه طنز ( داود نژاد و صادقي ) ديگر مزيد بر علت است. براي اينكه  چهره و نوع شخصيت اين دو بازيگر نسبت به كارهاي گذشتشان تغيير كرده است در لحن و نوع رفتار آنها تغيير جدي وجود ندارد و مخاطب هر لحظه انتظار يك شوخي يا موقعيت خنده آور را از آنها دارد.
« ننه گيلانه » عنوان قسمت ديگري از « روايت سه گانه » بود كه با قصه اي ساده اما بسيار تاثير گذار توانست ذهن مخاطب خود را تسخير كند و او را با ذهنيتي مثبت از اين سه گانه به خارج سالن راهنمايي كند.
اين اثر درباره پيرزني به نام گيلانه است كه از پسر جانباز خود كه از نظر حركتي  مشكل دارد، با سختي زيادي مراقبت و نگهداري مي كند. در اين ميان او انتظار آمدن دكتر جوان خود را مي كشد و بي صبرانه براي آمدن دختري به نام عاطفه لحظه شماري مي كند كه هر سال نزديك عيد به خانه آنها مي آيد و پيرزن تصور مي كند كه اين دختر قرار است با پسر جانبازش ازدواج كند.
فهم كارگردان اين اثر نسبت به مساله دفاع مقدس چنان بالا است كه به نظر مي رسد با روح و گوشت و خونش اين مساله را درك كرده است و اكنون از سر درد به تصوير زندگي يكي از رزمندگان ايثارگر مي پردازد كه بي كس و تنها در نقطه اي دور افتاده با مادر پير و ناتوانش رها شده است.
بني اعتماد در صحنه اي از فيلم بر اين مساله تاكيد زيادي مي كند. آنجا كه عده اي جوان براي خريد سيگار به دكه پيرزن مي آيند و در ديالوگي دور و به نسبت محو آنها به شوخي درباره جنگ سخن مي گويند و از دوست خود مي خواهند تا اگر ميان آمريكا و ايران جنگ شد به جبهه برود و به خاطر شهادت يا مجروح شدن وي آنها به طور رايگان از دولت ماشين بگيرند يا بتوانند از سهميه ورود به دانشگاه استفاده كنند. اين جملات با توجه به شرايط بسيار بدي كه بيننده از ننه گيلانه و فرزندش تا آن لحظه مشاهده كرده، چنان دردآور و تكان دهنده است كه ذهن هر مخاطب ناآگاه و غير منصفي را هم متوجه عمق مساله مي كند.

کد خبر 58248

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha