پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۲۹ آبان ۱۳۸۶، ۸:۴۲

استدلال کردن افزودن داده‌ای بر معلومات بشری است

استدلال کردن افزودن داده‌ای بر معلومات بشری است

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: اولین بار در تفکر غرب لایب‌نیتس بود که میان گزاره‌های تحلیلی و ترکیبی تمایز قایل شد. این تمایز در فلسفه اسلامی هم موجود است هرچند که اصطلاحات دیگری برای این مفاهیم در فلسفه اسلامی معرف این رویکرد هستند. این مقال در صدد است نسبت این تمایز را با مغالطه منطقی "مصادره به مطلوب کردن" بررسی کند.

تفکر انتقادی تفکری است که برای رسیدن به نتایج درست مبتنی بر فرضهایی که ما اتخاذ می کنیم اهمیت زیادی قایل است. در این میان باید میان نتایج و مقدمات استقلال منطقی وجود داشته باشد به این معنا که نمی‌توان مدعایی را ثابت کرد که در مقدمه وجود دارد. به تعبیر دیگر نمی توان مصادر به مطلوب نمود.

 استدلال کردن یک فرایند و مسیر است و ما با این کار باید چیزی بر داده ها و معلومات خود و دیگران اضافه کنیم و نه آنکه برای اثبات مدعایی از همان مدعا در پیش فرضهای خود استفاده نماییم.  فردی را مجسم کنید که معتقد است بشقاب پرنده وجود دارد. طبیعی است که اگر بخواهیم ادعای این فرد را ثابت شده فرض کنیم این فرد باید استدلالهایی برای مدعای خود بیاورد. حال اگر این فرد تصریح کند که تجربه بشقاب پرنده یا یوفو در ذهن و درون من وجود دارد و این تجربه را می توان دلیلی بر وجود این موجود عجیب دانست ما نمی توانیم مدعای وی را موجه بدانیم.

فردی دیگر را مجسم کنیم که می خواهد درست بودن یک شیوه خاص از زندگی را به ما گوشزد کند. اگر این فرد از اصطلاحاتی چون خوشاید بودن این زندگی استفاده کند و بگوید این زندگی خوشایند و یا لذت بخش است پس شیوه درستی برای زندگی است مشی ای درست را برای استدلال اتخاذ نکرده چرا که مفاهیمی چون درست بودن و خوشایند بودن در این نظام استقلال تام منطقی ندارند. به تعبیر منطقدانان این فرد گزاره ای همانگویانه را به کار برده است.

گزاره‌های همانگویانه گزاه های منطقی هستند به این معنا که شما با گفتن آنها چیزی به معلومات بشری اضافه نمی کنید. می‌گویید فردی خوب است که مشی و رفتار وی مبتنی برخیر باشد. مفاهیم خیر و خوبی چنان و چندان از هم استقلال ندارند که با گفتن این گزاره ما دریابیم چیزی بر اطلاعات و معارفمان اضافه شده است. به همین جهت این متخصصان به ما گوشزد کرده اند که هرچند گزاره ها و احکام تحلیلی برای ما ضرورت دارند اما بجا و و منطقی است که ما بر گزاره های ترکیبی نیز دست بگذاریم.

گزاره‌های ترکیبی گزاره‌هایی هستند که موضوع و محمول در آنها استقلال منطقی از هم دارند. مصادره کردن به مطلوب با تمایز نگذاشتن میان گزاره های ترکیبی و تحلیل نیز به وجود می آید. در اجتماع، سیاست و اقتضاد و فرهنگ بسی گزاره ها را می توان یافت که فرد مدعی است گزاره ای ترکیبی است یعنی می خواهد مدعایی را به اثبات برساند اما وی بیش از یک گزاره همانگویانه نگفته است.

کد خبر 589678

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha