به گزارش خبرگزاری مهر، "دوردست های مبهم" در 34 فصل به قلم نویسنده ای اهل نطنز ولی ساکن استکهلم سوئد به رشته تحریر درآمده است.
نکومنش داستانش را چنین آغاز می کند: "قطار محلی در ایستگاه مرکزی استکهلم توقف کرد. ساعت ایستگاه، پنج و چهل و هفت دقیقه را نشان می داد. مسعود روزنامه اش را جمع کرد و از روی نیمکت برخاست تا به طرف قطار حرکت کند. آرام آرام می رفت. می دانست که قطار دو سه دقیقه ای در این ایستگاه توقف خواهد کرد. عده زیادی منتظر قطار بودند ولی جمعیت آن قدر نبود که قطار کاملا پر شود. برای مسعود مهم نبود که جای نشستن داشته باشد. تمام روز را در محل کار خود نشسته بود و بدش نمی آمد پانزده دقیقه مسیر خود را در قطار بایستد... فرصت و حوصله بررسی تفکرات فلسفی خود را نداشت. در واقع حوصله هیچ کاری را نداشت. نمی دانست آیا به اعتقادات دینی پایبند است یا نه. به نظر می آمد در ناخودآگاه خود به مکافات عمل معتقد شده باشد. در ناکامی ها خود را با این استدلال که تاوان خطاهای گذشته اش را می پردازد، تسلی داده بود. اما به تازگی حس می کرد این گریزگاه هم برایش به بن بست رسیده بود.
در بخش دیگری از داستان آمده است: روزها از پی هم می رفتند. حدود یک ماه پس از حمله آمریکا به عراق، ارتش عراق تسلیم شد. نیروهای آمریکایی کشور عراق را با بمبهای خود شخم زدند. ویرانه ها را باقی گذاشتند و به پایگاه های خود در کناره های خلیج فارس برگشتند تا از آنجا شاهد و ناظر تحولات عراق باشند. خبرهای زیادی از کمبود مواد غذایی و سوء تغذیه در میان عراقیان می آمد اما جامعه جهانی چندان عکس العملی در برابر این اخبار نشان نمی داد. واکنش رسانه های گروهی به این خبرها چندان بیشتر از خبر مربوط به مردن یک فیل در باغ وحش لندن نبود.
این رمان در 1000 نسخه و 452 صفحه از سوی نشر قصیده سرا منتشر شده است.
نظر شما