مشاغل بسیاری وجود دارند که اعتقادات شخصی افراد فعال در آن بخش، تأثیر چندانی بر آن ندارند اما اهل رسانه نمی توانند بدون داشتن باور عمیق دینی به انتقال و گسترش آن بپردازند و حتی اگر چنین کنند، کارشان بر مخاطب اثر نگذاشته و او را جذب نمی کند.
در برخی موارد به نظر می رسد فعالان رسانه ای، به ویژه رسانه فراگیر تلویزیون که در راستای تولید برنامه های دینی به صورت ترکیبی، مستند و یا نمایشی کار می کنند آشنایی چندانی با معارف دینی نداشته و بیشتر با در نظر گرفتن امور سطحی به مباحث و مواردی می پردازند که اغلب تکراری بوده و اطلاعات تازه ای را در اختیار مخاطبان میلیونی رسانه قرار نمی دهند .
همین پرداخت سطحی و بی توجهی به میزان آگاهیهای مخاطب است که موجب می شود فعالیتهای اندکی نیز که انجام می شود تأثیرچندانی در فکر و ذهن مخاطبان و استفاده کنندگان از برنامه های رسانه ای نداشته باشد .
شک نیست در چنین شرایطی تبلیغ نکردن و عدم اطلاع رسانی بهتر از تبلیغ و اطلاع رسانی ضعیف و بد است، چرا که گاهی تبلیغ ضعیف امور، مبانی و مباحث دینی، موجب دور شدن مردم از دین است .
مخاطب شناسی ضرورتی انکارناپذیر برای فعالیت رسانه ای در هر حوزه ای است، هر مطلب و موضوعی می بایست با در نظر گرفتن شرایط سنی، روحی مخاطبان خاصی که برای آنها فعالیت می شود، ارائه گردد، در حوزه دین نیز که از حساسیت و ظرافت خاصی برخوردار است فعالان رسانه ای باید بدانند اطلاعات را برای چه گروهی با چه میزان اطلاعات جمع آوری و ارائه می کنند، در چنین شرایطی مطالبی مؤثر و سازنده تهیه و در اختیار مخاطبان قرار می گیرد که ارزشمند بوده و در تعالی فکری و معنوی استفاده کنندگان نیز تأثیرگذار خواهد بود .
البته شک نیست در این میان میزان درک مخاطب نیز می بایست به درستی مورد توجه قرار گیرد، در این صورت است که محتوای فعالیتهای رسانه ای به درستی مورد بهره برداری مخاطبان قرار می گیرد .
استفاده از جذابیتهای لازم برای جذب مخاطب، ارائه به شیوه هایی روان و سلیس به منظور بهره گیری هر چه بهتر و بیشتر مخاطبان نیز از دیگر دستاوردهای شناخت مخاطبان متنوع و متعدد رسانه های مکتوب و تصویری است .
نظر شما