پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۲ دی ۱۳۸۶، ۱۵:۲۳

/ مرور یک کتاب /

"دیوانگی در بروکلین" دری به روی دنیایی بهتر

"دیوانگی در بروکلین" دری به روی دنیایی بهتر

خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: پل استر با رمان "دیوانگی در بروکلین" دنیای تازه ای را پیش چشم مخاطبانش تصویر کرده است، آن قدر که انگار می خواهد به مخاطبان و منتقدانش ثابت کند که چندان هم قابل پیش بینی نیست.

نیویورک تایمز، نشریه پرطرفدار اولین جایی بود که چند پاراگراف اول این رمان را رونمایی کرد و درست از همان موقع منتقدان ادبی پیش بینی کردند که این بار سر و کارشان با کاری متفاوت است.

مجله معتبر نیویورکر درباره این رمان نوشت: "دیوانگی در بروکلین" دری است به روی دنیایی بهتر، مکانی که بیش از یک فضای داستانی ارزش دارد، جایی برای رجوع و رسیدن به یک آغاز برای ادامه زندگی. اما جایی برای زندگی کردن در رویاها. استر از دنیایی حرف می زند که پیشتر هرگز به این شکل فلسفی پیش روی مخاطبانش تصویر نکرده بود. او با نگاهی پر از امید که در رمانهای پیشینش هرگز این قدر پر رنگ نبود می نویسد: "مهم نیست زندگی تان تا چه اندازه حقیر و کودکانه است، مهم این است که بدانید هر آنچه برایتان اتفاق می افتد برای دیگری هم رخ می دهد."

استر پیشتر هم در گفتگوهایش گفته بود که بیش از هر چیز به دنبال مفاهیمی چون هستی، تنهایی، مرگ و زندگی اجتماعی است و با نوشتن "دیوانگی در بروکلین" تا حدودی پاسخ این سئوالات را می دهد. او در این رمان هم دوباره به محله ای می رود که گره ذهنی عجیبی با آن دارد. به بروکلین، محله ای که بستر اغلب داستانهای اوست. استر دوباره داستان را در همان سیر جنون آمیز پی می گیرد. او در دیوانگی در بروکلین با روایتی ساده، داستانی را در دل داستان دیگر روایت می کند.

دیوانگی در بروکلین ماجرای مرد 60 ساله ای است که به دلیل بیماری سرطان، تحت شیمی درمانی است. از همسرش جدا شده و تنها دخترش نیز او را ترک کرده است. او بهترین جا برای مردن را همان جایی می داند که به دنیا آمده؛ بروکلین. و مثل سگ زخمی همین کار را می کند. اما وقتی با دیگران ارتباط برقرار می کند و روزهایش را با آنها سپری می کند، به روشنی نشانه های زندگی را در رفتارش می بینیم. گلاس تصمیم گرفته بود تنها باشد اما از خودش بیرون می آید. گلاس برای مردن آمده بود اما با بیرون آمدن از خود، زندگی را بر می گزیند. زندگی در شهری که 56 سال پیش برای آخرین بار با پدر و مادرش از آن بیرون آمده است. ناتان گلاس از جمله شخصیتهایی است که طی سالها داستان نویسی تبدیل به یکی از شاخصه های اصلی داستانهای پل استر شده است و در خط به خط داستانهای او جان گرفته است و درست تر اینکه تبدیل به یک شخصیت محوری شده است. ناتان در کمال ناامیدی امیدوار است. او امیدوار است که مکان مناسبی برای مردن پیدا کند و به همین خاطر به بروکلین اسباب کشی می کند.

بر حسب تصادف خواهرزاده اش را پیدا می کند و تام تبدیل به رفیق یاروغار دایی اش می شود. درست در این نقطه تلاقی است که مضمون اصلی داستان شکل می گیرد و استر از این برخورد به عنوان محور اصلی دیوانگی در بروکلین استفاده می کند. سپس آن دو با آدمی آشنا می شوند که کلاه بردار است و ماجرا در مسیر دیگری می افتد، تام همه چیز را درباره رئیس عیاش خود به ناتان می گوید.

طرح پیچیده داستان که با زبان روان مخصوص استر روایت می شود، به نویسنده این امکان را داده است که در میان رشته های فلسفه مرگ و زندگی پیچ و تاب خورده و به راحتی داستانش را تبدیل به یک مرجع جامع شناختی از زندگی اجتماعی امروز کند. با ورود هر شخصیت با روحیه، خیلی زود امید و زندگی در داستانش جان می گیرد و این درست نکته ای است که باعث می شود خواننده به راحتی با داستان پیش برود و در عین حال امیدی هم که در داستان گنجانده شده واهی نیست.

دنیای "دیوانگی در بروکلین" استر این بار روایتی است از روزمرگی و در نگاه اول هیچ ربطی به ساختار کاملا فلسفی داستانهای پیشین او ندارد. او در این فضای روزمره و ساده، داستانی را در دل داستانی دیگر می بافد، قرار بود اول کار خواننده با تنهایی های مردی که خودش را برای مرگ آماده می کند مواجه شود اما یک دفعه سر و کله تام پیدا می شود و ماجراهای بعدی حس دیگری به داستان می بخشد.

نویسنده این بار از منظر این دو نفر، بروکلینی را که درنظر دارد خلق می کند. خطر، غم و اندوه در فضای بروکلین موج می زند. در اصل باید گفت که این بروکلین همان جایی است که نویسندگانی چون فاکنر و ویلیام کندی برای خودشان خلق کرده اند و این محله بروکلین استر است. او به راحتی از عهده ساختن جهانی که می خواست برآمده. در واقع دنیای کوچکی که گلاس برحسب تجربیاتش ساخته است در دنیای بزرگ تری غوطه ور است. او برای عینیت بخشیدن به فضا، بروکلین را در روزهای جنجالی رقابت میان جرج بوش و ال گور در انتخابات سال 2000 به تصویر کشیده است.

"دیوانگی در بروکلین" سراسر شگفتی است؛ انگار نمی خواهد با آشکار کردن پایان خوش، رمان را خراب کند. ساعت هشت بامداد، درست چهل و شش دقیقه پیش از برخورد اولین هواپیما به مرکز تجارت جهانی در سپتامبر 2001 داستان او تمام می شود.

این رمان به تازگی با ترجمه خجسته کیهان توسط نشر افق منتشر شده است.

---------------

امیلی امرایی

کد خبر 609562

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha