پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۴ دی ۱۳۸۶، ۸:۴۵

سنت از عقلانیت بی‌بهره نیست

سنت از عقلانیت بی‌بهره نیست

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: تصوری خاص در قرون هجدهم و نوزدهم در مورد عقلانیت شکل گرفت که تصدیق می‌کرد هرچه عقلانی است سنتی نیست و هرچه سنتی است عقلانی نیست. این مقال در صدد است خللهای منطقی این آموزه را پررنگ کند.

نت به مجموعه باورها، معارف، ارزشها و پیشفرضهای یک فرهنگ اطلاق می شود. این مجموعه البته حاوی چندین  ویژگی است: اول آنکه منسجم و هماهنگ است و میان اجزای مجموعه ، گونه ای یکدستی و انسجام مشاهده می شود. دوم آنکه  اجزای آن به مرور زمان همنشینی ها  ترکیبهای گوناگونی به دست آورده اند . سوم آنکه مجموعه سنت را می توان به دو شق کلان عقل و رسم تقسیم کرد.

شکی نیست که سنت از صبغه عقلانیت خالی نیست و در پایه ترین مبانی، بسیاری از تعالیم و ارزشهای سنت با عقلانیت خاصی گره می خورند. هر سنت دیدگاهی در باب انسان و جهان عرضه می کند که در این دیدگاه بوضوح و بوفور نقش عقل پیداست . از سوی دیگر هنجارها و رسوماتی وجود دارند که لایه بیرونی سنتند و سنت در قالب آنها نمود می یابد. آداب و مراسم، طرز پوشش ، نوع بناها ، نوع حکومت و شیوه روابط انسان همه نمود این لایه  سنت به شمار می آیند.

پاره ای از افراد بر این نظرند که سنت از صبغه عقلانیت خالی است و هنگامی که از سنت پرسش می شود ما از سنت خارج می‌شویم و با ابزار عقل، سنت را زیر سوال می بریم. به معنای دیگر نظر این عده بر این است که در داخل سنت نمی توان از چیستی آن پرسید. اما واقعیت آن است که این ادعا صائب به نظر نمی رسد. ممکن است در داخل سنت گونه خاصی از عقلانیت که پرسیدن خاصی از سنت را سبب می شود موجود نباشد اما در دل سنت مجموعه ای از استدلالها و مدعیات معرفتی موجودند که خالی دیدن آنها از عقلانیت،  مدعایی بس بزرگ به حساب می آید.

همان طور که السدیر مکینتایر فیلسوف اخلاق اذعان دارد هر سنتی با عقلانیت ویژه ای پیوند می خورد که ممکن است با عقلانیتهای دیگر متفاوت باشند اما اگر عقلانیت را " نظامی از مدعیات و دلایل " به حساب آوریم در دل هر فرهنگ روحی از عقلانیت موجود است. مهم اما آن است که با تصویر خاصی به سراغ عقلانیت نرویم و مفهوم عقل را بسی فراتر از عقل هر یک از فرهنگها و تمدنهای بشری به حساب آوریم.

چند قرنی است که عقلانیت خاصی در فرهنگ غرب روییده که از جهاتی با عقلانیتهای دیگر متفاوت است. اما اگر بتوان در یک جا بزرگترین و مهمترین اختلاف عقلانیت غرب را با دیگر عقلانیتها مشخص کرد در مقوله نقادی است. با غرب، عقلانیتی رشد و نمو می کند که نه تنها کمیت نقادی آن با دیگر عقلاانیتها متفاوت است بلکه کیفیت نقد آن هم تفاوتهای آشکاری را داراست. با این همه در فرهنگهای دیگر هم گونه هایی از نقادی موجودند که نمی توان از آنها به سادگی گذشت.

یکی  از بزرگترین پرسشهایی که پیش روی بسیاری از اندیشه ورزان معاصر قرار دارد نسبت عقلاینت جدید و سنت است. عقلانیت جدید در ابتدا داعیه های بزرگی در سر داشت . قصد این کرده بود که حوزه ای بس مستقل به نام عقل معرفی کند که همه چیز و همه کس با معیارهای آن مشخص شوند. با این حساب عقل جدید در ابتدا بسی سنت گریز و سنت ستیز بود. هر امری باید رنگ و انگ عقل می خورد تا مشروعیت یابد و بسیاری از مولفه های سنت ، بتهای ذهنی ( به تعبیر بیکن) لقب گرفتند . تنها پس از چالشها و بحرانهای جدی و جدیدی که عقلانیت مدرن به خود دید ، متوجه شد که به هیچ عنوان نمی توان از نقش و اثر سنت در تفکر غافل شد و پژواک سنت در هر صورت و به هر طریق بر چهره اندیشه و عقل بارز است.

اینگونه می توان گفت که سنت و عقلانیت در رابطه دیالکتیکی و دوطرفه شرکت می کنند، بسیار بر هم تاثیر می گذارند و از هم تآثیر می گیرند. اگر خواسته باشیم با مفاهیم و واژه های تاماس کوون در کتاب معروف ساختار انقلابهای علمی سخن بگوییم می توانیم بگوییم که " هر عقلانیتی در ذیل  یک  پارادایم  ( الگو سرمشق) قرار دارد و بدون سرمشق، اندیشیدن و تفکر مقدور نیست.

کد خبر 610603

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha