پیام‌نما

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ * * * و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می‌افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی‌تردید عذابم سخت است. * * * گر سپاس خدا كنيد اكنون / نعمت خويش را كنيم افزون

۱۷ دی ۱۳۸۶، ۱۲:۵۷

تشییع پیکر حمید عاملی /

هرگز از یاد من آن قصه شیرین نرود

هرگز از یاد من آن قصه شیرین نرود

رادیو تهران و میدان ارک تنها به فاصله یک هفته پس از میزبانی از مراسم بزرگداشت حمید عاملی، امروز دوشنبه 17 دی میزبان پیکر بیجان او شد تا بابای قصه‌گو که می‌خواست سرطان را در دستان خود مچاله کند، برای همیشه از میان دوستان و دوستدارانش برود.

به گزارش خبرنگار مهر، بابا عاملی که دیگر توان قصه گفتن نداشت، صبح یک روز سرد و برفی آرام چشم‌هایش را بست. او رفت چون دیگر توان غزل سرودن نداشت. یادش بخیر آن زمان که خنده روی لبانش می‌رقصید و می‌گفت: زیر این سقف کبود، گوشه‌ای از دل این شهر شلوغ ...

ترانه لالایی گفتن‌های او هنوز هم گوشم را نوازش می‌دهد، اما امروز من باید قصه مرگ بابا عاملی را بنویسم. همیشه با شنیدن قصه‌های او آرام می‌خوابیدم، اما حالا او آرام خوابیده و من باید قصه مرگ بابا عاملی را بنویسم و چه سخت است این نوشتن، هم باید عزادار باشم و هم باید قلم در دست بگیرم.

امروز فقط دل من و بقیه آدم‌ها نگرفته. می‌توانم اشک چشم نگاه درختان محوطه رادیو تهران را حس کنم که عمری را با بابا عاملی سر کردند. همه یکرنگ هستیم. همه از فاصله‌ها رنگ شده‌ایم. با قدم‌هایی سست در محوطه رادیو تهران می‌ایستم. دستانم می‌لرزد و چشمانم پر از اشک است، اما باید بنویسم.

اسفندیار رحیم مشایی معاون رئیس جمهور، حسن خجسته معاون صدا، امیررضا خادم نماینده مجلس، شهرام گیل‌آبادی مدیر رادیو جوان، علیرضا نوری مدیر رادیو ایران، سکینه احمدی مدیر رادیو تهران، مرتضی طلایی مشاور فرهنگی شهردار تهران، مجید شریف‌خدایی رئیس پیشین مرکز هنرهای نمایشی و هنرمندانی چون بهزاد فراهانی، مریم نشیبا، امیر نوری، ایرج برخورداری، هوشنگ سارنگ، اصغر بیچاره، بیوک میرزایی، مهوش وقاری، ملیکا زارعی، عذرا وکیلی و ... با لباس سیاه وارد می‌شوند.

ساعت متوقف شده عمر بابا عاملی فضای رادیو تهران را در سیطره خود درآورده و تنها نوای تلاوت قرآن شنیده می‌شود. شبنم‌ها ناخودآگاه از گوشه چشم حاضران می‌چکد. هر یک از این شبنم‌ها دنبال روزنه‌ای در چشم دیگری می‌گردد که شاید چشمی با کلید نگاهش قفل شود و تسکینی برای درد خود پیدا کند. هوا پر از عطر غربت است.

بعد از تلاوت قرآن صدای بابا عاملی فضا را می‌شکند: "من با رادیو زندگی کردم. دوست دارم دوباره به رادیو برگردم. به من می‌گن بابا عاملی. کلمه بابا کم چیزی نیست و من رایگان آن را به دست نیاوردم. من به مردم بدهکارم" و بعد لالایی او پخش می‌شود. همه دور پیکرش جمع شده‌اند. راهی نیست تا من جلو بروم و از او خداحافظی کنم، اما به برف‌هایی که روی درختان نشسته‌اند حسودی‌ می‌کنم، چرا که باد آنها را روی پیکر عاملی می‌فرستد.

در ادامه مراسم پیام‌های تسلیت محمدحسین صفار هرندی وزیر ارشاد و عزت‌الله ضرغامی رئیس رسانه ملی که روز گذشته به خبرگزاری‌ها ارسال شده خوانده می‌شود و چقدر جای این مسئولان در مراسم تشییع پیکر قصه‌گوی پیر رادیو خالی است. بعد پیام تسلیت حسن خجسته معاون صدا قرائت می‌شود.

در بخشی از پیام او آمده: خانواده بزرگ رادیو در آستانه 68 سالگی پرسابقه‌ترین عضو خود را که عمری تقریباً برابر با رادیو داشت از دست داد. او در همه عمر هنری خود زمزمه‌گر اصیل‌ترین سرودهای صمیمیت و یگانگی و نجابت در گوش نوباوگان وطن خود ماند. او همه عمر خود را نثار تحکیم پیمان رادیو با مردم و تعمیق پیوند مردم با فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی کرد."

بعد از قرائت پیام خجسته، صدای لالایی‌های عاملی فضا را عطرآگین می‌کند و مردم با گفتن یا علی پیکر او را بلند می‌کنند تا برای آخرین بار در حیاط رادیو تهران بچرخانند. صدایش را می‌شنوم که می‌گوید: "دیگر بابا عاملی نیست که "هزار و یکشب" را از او بگیرید. دیگر نمی‌توانید بگویید پیر شده‌ام و قصه جایگاهی در رادیو ندارد، قصه زنده است و هرگز از دل بچه‌ها بیرون نمی‌رود...

کد خبر 617264

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha