۱۸ دی ۱۳۸۶، ۱۷:۴۶

متن کامل مصاحبه با الحیات/

دانش هسته ای در مغز ایرانی هاست/ کج فهمی زیادی درباره ایران وجود دارد

دانش هسته ای در مغز ایرانی هاست/ کج فهمی زیادی درباره ایران وجود دارد

خبرگزاری مهر - گروه انرژی هسته ای : مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی در گفتگوی طولانی با یک روزنامه عرب زبان،بار دیگر بر صلح آمیز بودن فعالیتهای هسته ای ایران تاکید و خاطر نشان کرد جهان اسلام نباید اجازه دهد که در اروپا و آمریکا برای آنها تصمیم گیری شود.

به گزارش خبرگزاری مهر، خبرنگار الحیات با حضور در منزل محمد البرادعی در وین اتریش به گفتگو با وی درباره "نگرانی های هسته ای قدیم و جدید" پرداخته است.

محمد البرادعی  می گوید که می ترسد تروریستها با منفجر کردن مواد رادیواکتیو در یک پایتخت بزرگ، ما را غافلگیر کنند. وی ماموریت آسانی ندارد؛ برنامه هسته ای ایران، نگرانی از زرادخانه هسته ای پاکستان پس از تروربی نظیربوتوازجمله دلمشغولی های کنونی وی است.

مرد برنده جایزه صلح نوبل، همچنان از احتمال دست زدن آمریکا و رژیم صهیونیستی به یک حماقت بزرگ در برابر ایران(ماجراجویی نظامی) نگران است .

به گزارش مهر، متن کامل  مصاحبه الحیات با الرادعی به این شرح است :

- با آمدن سال جدید، آیا هنوز هم نگرانی هایی دارید؟

البرادعی : نگرانی های زیادی درباره جهان دارم، بسیار اندوهگین هستم که چرا یک گام در راه صلح خواه اگر به طور کلی به جهان نگاه کنیم یا به منطقه عربی که در آن متولد شدم و رشد یافتم و به جهان اسلامی، برنداشتیم.

اولویتهای جهان دچاراختلال شده است؛ دو میلیارد انسان یعنی یک سوم ساکنان کره زمین، روزانه کمتر از دو دلار درآمد دارند؛ یعنی هر روز 850 میلیون گرسنه به خواب می روند؛ یک درصد ساکنان زمین، 40 درصد منابع و درآمد آن را در اختیار دارند در حالی که نیمی از ساکنان زمین، تنها یک درصد این منابع را دراختیار دارند، بنابراین عدالت و برابری هم دچار اختلال کامل شده است.

اگربه نحوه حل اختلافاتمان نگاه کنیم، می بینیم که از ابزارهای قرون وسطی استفاده می شود یعنی هر کس چماق بزرگتری داشته باشد می تواند به وسیله آن رقیب و دشمن بزرگتر را بدون اینکه بداند او دیدگاه دیگری دارد، مغلوب کند یا اینکه راه حل دائمی تنها از راه گفتگو به عنوان حل عادلانه و دائمی و شرافتمندانه و برابر صورت می گیرد. آنچه در جهان امروز شاهدیم مناقشه هایی است که ریشه در دهه ها و قرون گذشته دارد.

 آیا عاقلانه است که تنها شش کشور(پنج عضو دائم شورای امنیت و آلمان) بخواهند به نمایندگی از جهانیان، موضوع هسته ای ایران را حل کنند، پس جایگاه کشورهای منطقه خاورمیانه کجاست؟

به عنوان مثال آنچه امروز درفلسطین، عراق و سومالی رخ می دهد متاسفانه بیشتر این اختلافات در منطقه عربی و اسلامی رخ می دهد که طبعا مرا ناراحت و نگران می کند، زیرا راه حلی در آینده نزدیک نمی بینم، ما همچنان ظاهر را حل و بررسی می کنم نه دلایل و ریشه ها را . این دولتها( دراشاره به آمریکا و قدرتهای هسته ای جهان) به کشورهای دیگر جهان می گویند که حق ندارید سلاح هسته ای داشته باشید، زیرا برایتان خطرناک است؛ این است نظام مبتنی بر "دارا و ندار" در نظام امنیت جهانی.

سازمانهای بین المللی به ویژه شورای امنیت به سبب نحوه عملکردشان، خیلی ها را ناامید و سرخورده کرده است، زیرا اگرچه در بسیاری از اوقات موفق می شوند، اما در بسیاری از اوقات شکست هم می خورند؛ وقتی به دارفور(در سودان) نگاه می کنیم؛ صرف نظراز اینکه چه کسی زیان دید و چه کسی اشتباه کرد؛ آنجا دویست هزار انسان، زندگیشان را در این جنگ از دست داده اند و حدود دو میلیون نفرهم آواره و بی خانمان شده اند،اما شورای امنیت و جامعه جهانی درمقابل، همچنان این مسئله را بررسی می کنند که چه نیرویی را به دارفور اعزام کنند، آیا آفریقایی باشند یا بین المللی؟ و در مقابل، روزانه جانهای انسانها گرفته می شود.

 از سال 1989 تا سال 2003، سه میلیون و 800 هزار نفر در جنگ دوم کنگو، کشته شدند؛ بسیاری در جهان حتی از وجود چنین جنگی اطلاع ندارند؛ ارزش زندگی انسانی در نگاه ما متفاوت است که این مسئله مرا به شدت نگران می کند. هنگامی که فرزندان و برادران ما( اعراب) در عراق می میرند؛ می گویند 40 یا 50 نفر در اینجا مردند، اما هنگامی که یک نظامی انگلیسی یا آمریکایی می میرند حتی تاریخ خانواده و همسر و فرزندانش را نیز می شنویم هنگامی که یک معدن بر سر کارگران درآمریکا ریزش می کند سه روز متوالی در شبکه های تلویزیونی، اخبار مربوط به آنها را پخش می کنند و البته همه ما ناراحت می شویم، اما وقتی نگاه واقع بینانه داشته باشد با متفاوت بودن مفهوم قداست زندگی انسانی در نگاه جامعه بین المللی روبرو می شویم. زندگی برخی از برخی دیگر ارزشمندتر است؛ تمام این مسائل را یادآوری می کنم تا بگویم که جامعه بین المللی که تمام این مسائل با احساس امروز ما و احساس تمام کشورها در شرق و غرب مبنی بر نبود امنیت ارتباط دارد؛ مشکلات توسعه درنهایت با مشکلات امنیتی ارتباط پیدا می کند.

  سازمانهای بین المللی به ویژه شورای امنیت به سبب نحوه عملکردشان، خیلی ها را ناامید و سرخورده کرده است
 

من مسئله سلاحهای کشتار جمعی را بررسی و حل و فصل می کنم و ماموریتم جلوگیری از گسترش سلاحهای هسته ای ودر نهایت نابودی آنها است؛ هنگامی که از جایگاه خود به نحوه انجام این کار نگاه می کنم، ناگزیر باید از فقر و شخصی شروع کنم که ارزشی برایش قائل نیستند یا احساس آزادی ندارد و از حکومتش رنج می برد؛ این وضعیت دردرجه اول بر جهان عربی و اسلامی و انسانی تطبیق می کند که می بیند جهان خارج، مسائلش را به حاشیه می برد؛ به مسئله فلسطین نگاه می کنم؛ وقتی خودم را جای یک فلسطینی قرار می دهم؛ نه فلسطینی، حتی عراقی و افغانی، می بینم که هیچ امیدی در زندگی اش ندارد؛ در جایگاه چنین شخصی(فلسطینی یا عراقی و افغانی) نمی توانم (خواسته های )خانواده ام را تامین کنم؛ احساس زیان و ظلم می کنم؛ در برابرم هیچ جایی برای فرار وجود ندارد؛ مگر اینکه بر واقعیت زندگی ام انقلاب کنم؛ انقلابهای زیادی را دیده ایم که به بهانه های مختلف رخ داده اند که در نهایت این انقلاب انسان است بر احساس ظلم یا زیانی که از آن رنج می بریم؛ انسان در ابتدا تروریست یا قدیس به دنیا نمی آید؛ آنچه تفاوت ایجاد می کند، فضایی است که در آن به دنیا می آید.

- هنگامی که خبر ترور بی نظیر بوتو نخست وزیر اسبق پاکستان را شنیدید، احساس نگرانی از زرادخانه هسته ای پاکستان به شما دست نداد؟

طبعا، نگرانی زیادی درباره زرادخانه هسته ای پاکستان احساس کردم؛ درباره پرونده هسته ای ایران نیز که از بیش از یک سال پیش، آن را پیگیری می کنم؛ همین احساس را دارم. بارها درباره استفاده از زور هشدار داده ام و پیوسته تاکید کرده ام که ما زمان طولانی برای حل دیپلماتیک این مسئله(برنامه هسته ای ایران) داریم و نباید به گزینه نظامی درباره مشکل مربوط به ایران یا هر مشکل دیگر پیش از استفاده از تمام راه حلهای دیپلماتیک، فکر کنیم و اینکه گزینه نظامی، آخرین گزینه باشد که ما درباره این مسئله از این گزینه دور هستیم.

درباره مسئله ایران بارها یادآوری کرده ام که نگران پیامدها و اثرات هرگونه جنگ جدید درمنطقه خاورمیانه و جهان اسلام، نه درباره ایران که جهان نگران است شاید ، 10 سال بعد سلاح هسته ای بسازد بلکه بیشتر از همه از تاثیر این جنگ در پاکستان می ترسم که یک کشور اسلامی است که از مشکلات داخلی زیادی رنج می برد؛ از این می ترسم که نظام هرج و مرج یا نظام افراطی دراین کشور شکل گیرد، زیرا این سلاح(هسته ای) اگر دراختیار دولت -خواه نظامش،مذهبی یا دموکراتیک باشد-نیازمند نوعی عقلانیت است، زیرا این دولت می داند اگر از سلاح هسته ای استفاده کند، همه چیز را به سبب بازدارندگی هسته ای نابود خواهد کرد، اما چنین مسئله ای (استفاده نکردن از سالح هسته ای) درباره گروه های افراطی صادق نیست، زیرا ایدئولوژی این گروه ها مبتنی بر نظام بازدارندگی یا ترس از زندگی نیست، زیرا آنها(گروههای افراطی) حاضرند در راه افکار و عقاید خود، زندگیشان را نابود کنند. 

 بارها درباره استفاده از زور هشدار داده ام و پیوسته تاکید کرده ام که ما زمان طولانی برای حل دیپلماتیک این مسئله(برنامه هسته ای ایران) داریم .

 - واقعا نگرانید که روزی القاعده را با سلاحهای هسته ای بینیم؟

بله، نگرانی من ازدستیابی گروه هایی مانند القاعده یا غیره به سلاح هسته ای، بیشتراز دستیابی کشور جدید به آن است.

- آیا احتمال اتفاق چنین مسئله وجود دارد؟
 آسان نیست، مگر اینکه سلاح هسته ای به سرقت رود، اما سرقت سلاح هسته ای دشوار است؛ اما آنچه احتمال بیشتری می رود؛ دستیابی به منابع رادیواکتیو است، زیرا هزاران منبع رادیواکتیو وجود دارد

وحشت البرادعی از یک کابوس احتمالی

آسان نیست، مگر اینکه سلاح هسته ای به سرقت رود، اما سرقت سلاح هسته ای دشوار است؛ اما آنچه احتمال بیشتری می رود؛ دستیابی به منابع رادیواکتیو است، زیرا هزاران منبع رادیواکتیو وجود دارد واگر این مواد در یک منطقه مسکونی یا پایتختی بزرگ منفجر شود؛ درآن صورت مواد رادیواکتیو همه جا پخش خواهد شد و سبب مرگ صدها یا هزاران نفر خواهد شد که طبعا پیامدهای اقتصادی طولانی خواهد داشت که گروه های افراطی درصدد انجام این اقدام تروریستی هستند؛ این احتمال بسیار بیشتر از دستیابی به سلاح هسته ای است که من صد درصد آن را بعید نمی دانم، بنابراین می گویم که باید از سلاحها و تاسیسات هسته ای حمایت کافی به عمل آید.

طبعا این ترور، نگرانی زیادی را نه در جامعه پاکستانی، بلکه درباره احتمال تشدید اوضاع و دستیابی گروه های افراطی به زرادخانه هسته ای پاکستان به وجود می آورد.

- آیا حادثه انفجار احتمالی مواد رادیواکتیو خطرناک تر از حملات 11 سپتامبرخواهد بود.

قطعا حادثه انفجارمواد رادیواکتیو به مراتب خطرناک تر از حملات 11 سپتامبر خواهد بود؛ اگر حادثه تخریب منبع رادیواکتیوی قوی را تصور کنید؛ به عنوان مثال، انفجار منابع رادیواکتیو بسیار قوی با وسائل سنتی در مرکز لندن یا قاهره  سبب پخش مواد رادیواکتیو خواهد شد که تاثیرات هولناکی از نظر تعداد قربانیان یا مبتلایان به تشعشعات رادیواکتیو، در مدت طولانی خواهد داشت که در نتیجه منطقه بسیار بزرگی از یک شهر باید تا زمان پاکسازی از تشعشعات رادیواکتیو، از سکنه خالی شود.

- آیا اطلاعاتی درباره تلاش گروههای تروریستی به منبع رادیواکتیو وجود دارد؟

پیوسته اطلاعاتی درباره تلاشها برای قاچاق مواد رادیواکتیو از طریق مرزها دریافت می کنیم ما عملیات تلاش قاچاق  مواد هسته ای و رادیواکتیو از تمام کشورها را ثبت کرده ایم؛این کشورها، به هنگام بازداشت شخصی که برای عبوراز مرزها یا فرودگاه ها با مواد رادیواکتیو تلاش می کند، ما را مطلع می کنند؛ هر سال 100 حادثه درباره تلاش افراد برای قاچاق مواد رادیواکتیو رخ می دهد؛ این حوادثی است که کشف شده است، آیا حوادث دیگری که کشف نشده است،وجود دارد؟ سئوال این است؛ آیا امکان قاچاق مقادیر بیشتری از مواد رادیواکتیو وجود دارد؟ این کابوسی است که هر روز با آن زندگی می کنیم.

موضوع برنامه هسته ای ایران

- سال جدید میلادی هم آغاز شد؛ پرونده هسته ای ایران اکنون درچه وضعیتی قرار دارد ؟

به گزارش خبرگزاری مهر البرادعی در مورد برنامه های هسته ای ایران هم به پرسش های الحیات پاسخ داد و گفت: کج فهمی های زیادی درباره پرونده هسته ای ایران در تمام جهان و به در جهان اسلام و عرب وجود دارد؛ پرونده هسته ای ایران در اواسط دهه هشتاد زمانی که این کشور هدف جنگ شیمیایی صدام(دیکتاتور سابق عراق) قرار گرفت، آغاز شد که در این جنگ یک یا دو میلیون از طرفین قربانی شدند؛ ایران از زمان شاه(مخلوع) برنامه استفاده از انرژی هسته ای داشته است. در آن زمان قراردادها به ارزش 10 میلیارد دلار در دوران شاه با غرب امضا شد. پس از انقلاب سال 1979(22 بهمن 1357)، غرب صادرات هرگونه منابع یا راکتورهای هسته ای را به ایران به سبب روابط بی اعتمادی با انقلاب ایران متوقف کرد.

 ایران سالها برای ساختن پلهای همکاری با غرب تلاش کرد اما نتیجه ای نداشت. بنابراین طرف ایرانی در سال 1985 به شیوه تجارت غیر قانونی از طریق شبکه خان(عبدالقدیر) در پاکستان متوسل شد؛ برنامه هسته ای ایران و آنچه به نام چرخه سوخت هسته ای نامیده می شود؛ از سال 1985 آغاز شد؛ ایران باید در آن موقع آژانس بین المللی انرژی اتمی را درجریان می گذاشت زیرا بر اساس معاهده منع گسترش سلاحهای هسته ای،باید اطلاع می داد که این مواد را وارد می کند و چنین تحقیقاتی را انجام می دهد؛ اما این کار را انجام نداد

 کج فهمی های زیادی درباره پرونده هسته ای ایران در تمام جهان و به در جهان اسلام و عرب وجود دارد.

در نتیجه به شیوه پنهانی روی آورد، زیرا نتوانست هیچ یک از فناوری های هسته ای را از راه های قانونی به دست آورد. همانگونه که یادآوری شد آژانس رادر آن زمان در جریان قرار نداد، زیرا عملیات واردات هم متوقف شده بود در نهایت، به سبب اینکه این برنامه با شیوه غیر شفاف وبدون اطلاع آژانس صورت گرفت، کاهشی در اعتماد به وجود آمد؛ در چهار پنج سال گذشته برای آگاه شدن خود از برنامه هسته ای ایران از سال 1985 تا کنون تلاش کردیم که تا حد زیادی موفق شدیم اما همچنان مسائل متعددی وجود دارد که ایران شایسته است درباره آن از راه همکاری شفاف و کامل با ما، توضیح دهد.

وی افزود: ماه آینده یا دو ماه آینده، در این زمینه حساس وسرنوشت ساز هستند زیرا ایران اخیرا تصمیم گرفت براساس طرح اقدام (مدالیته)مورد توافق، تمام این مسائل را توضیح دهد اگر بتوانیم این مسائل را در طی دو ماه آینده توضیح دهیم ، می توانیم بگوییم که برنامه ایران درگذشته و حال حاضر تحت نظارت آژانس و صرفا برای اهداف صلح آمیز قرار داشتهاست، این بخشی ازموضوع است اما بخش دیگری که جهان غرب وبسیاری از ناظران را نگران می کند نگرانی از این است که ایران در صورت دستیابی به  فناوری ویژه غنی سازی اورانیوم، در آینده طوری استفاده کند که از نظام منع گسترش خارج شده و سوی ساخت سلاح پیش رود و راهبرد تهاجمی را در منطقه خلیج(فارس) و خاورمیانه آغاز کند.

البرادعی اضافه نمود: می توانم مشکل ایران را به دوبخش تقسیم کنم : گذشته وحال که ما درآژانس در این زمینه فعالیت می کنیم ، آژانس دستگاهی مانند راداراست، می توام بگویم آنچه را دیروز وامروز دیدهایم، بگویم، ولی نمی توانم آنچه را فردا یا پس فردا رخ می دهد، اعلام کنم نه در ایران یا هر کشور دیگر؛ زیرا این مسئله طبعا به دولت و رویکرد آن در آینده بستگی دارد. بنابراین من پیوسته می گویم می توانم گذشته و حال را بررسی کنم اما نمی توانم آینده و آنچه را در آن رخ می دهد، بگویم؛ این مسئله مبتنی بر اعتماد سازی است؛ اعتماد میان ایران وکشورهای غربی به ویژه ایالات متحده از بین رفته است هنگامی که به طرف ایرانی گوش فرا می دهی، می گوید که غرب تحریمهای اقتصادی و محاصره تمام عیاری را علیه آن از زمان انقلاب(شکوهمند اسلامی) تحمیل کرده است که این کاملا درست است ؛بله جو بی اعتمادی وجود دارد که تنها راه به اعتقاد من برای اعتماد سازی در آینده، گفتگو است، زیرا شورای امنیت می تواند تحریمهایی را وضع کند، اما به تنهایی نمی تواند این مشکل را کاملا حل کند؛ همچنانکه می دانیم که در بسیاری از اوقات، تحریمها نه تنها مشکلات را حل نمی کند، بلکه ضررها و آسیبهای فراوانی به بیگناهان وارد می کند و هیچ زیانی به دولتها وارد نمی کند.

- گفته می شود که ایران سه سال یا پنج سال از ساخت بمب دور است؛ البرادعی چه نظری دارد؟

برای دستیابی به سلاح هسته ای، ناگزیر دو مسئله اساسی باید وجود داشته باشد؛ اولا مواد هسته ای که سلاح را می سازد و آن اورانیوم غنی شده با درصد بالا است، که معتقدیم ایران نمی تواند تا زمانی که تحت نظارت آژانس قرار دارد؛ به این مواد دست یابد. تا زمانی که ایران عضو از معاهده منع گسترش سلاحهای هسته ای است نمی تواند غنی سازی اورانیوم را تا بالاتر از پنج درصد انجام دهد زیرا برای ساخت سلاح هسته ای، نیاز به غنی سازی تا 90 درصد است. بنابراین دراین صورت(اگر بر اساس غربی ها بخواهد سلاح هسته ای بسازد) باید از تحت نظارت آژانس و نظام منع گسترش خارج شده و بازرسان آژانس را طرد کند مانند کاری که کره شمالی انجام داد و اگر این سناریو رخ دهد و از نظام منع گسترش خارج شود.

 ایران درحال حاضر سه هزار سانتریفیوژ به عنوان مثال در اختیار دارد؛ که برای ساخت مواد هسته ای لازم به منظور ساخت بمب اتمی، حداقل به یک تا 18 ماه زمان نیاز دارد که یک بخش کار است. مرحله بعدی شامل تبدیل این مواد به سلاح و ساخت دستگاههای انفجاری است که مرحله بسیار پیچیده ای است همچنین باید وسائل ارسال داشته باشد یعنی موشکی که بتواند این بمب را حمل کند؛ می توانم بگویم درباره مواد هسته ای داوری کنم، زیرا اختیاراتم مربوط به نظارت است و طبعا اختیاراتی ندارم و نمی دانم که ایران درعملیات ساخت یا موشکهای دوربرد چه اقدامی انجام می دهد آنچه را سازمان اطلاعات آمریکا در طول دو سال گذشته اعلام کرد،یادآوری می کنم. جان نگروپونته هنگامی که مدیر سازمان اطلاعات آمریکا بود، گفته بود ایران بین سه تا هشت سال زمان نیاز دارد(برای ساخت سلاح به ادعای آمریکا) با وجود این، این مسئول آمریکایی می گفت تهران بر ساخت سلاح هسته ای اصرار دارد و آنچه را قبلا ذکرکردم، در نظرمی گرفت یعنی ساخت مواد هسته ای ، سلاح و موشکهای دوربرد. باید موشک نیز برای حمل سلاح هسته ای، با تغییراتی همراه شود. مک نل جانشین او نیز همین سخنان(ادعاها) را بیان داشت به اینکه ایران می تواند در پایان دهه جاری یا دراواسط دهه آینده به سلاح دست یابد که پس از آن، گزارش سازمانهای اطلاعاتی صادر شد که می گفت ایران به طور کامل، ساخت سلاح هسته ای از سال 2003 را متوقف کرده است.

این گزارش چه چیزی را تغییر می دهد؛ آیا خطر جنگ را دور می کند؟

من نفس راحتی کشیدم، زیرا از مدتی پیش این نکته را تذکر می دادم ( که برنامه هسته ای ایران، ماهیت صلح آمیز دارد) ما در آژانس هیچ برنامه فعال مبتنی بر ساخت سلاح هسته ای در ایران بر اساس مشاهدات و عملیات بازرسی مستمر نیافتیم. هیچ تاسیسات غنی سازی زیرزمینی پیدا نکردیم هیچ دلیل و مدرکی و یا اطلاعاتی از هیچ دستگاه جاسوسی مبنی بر وجود عملیات ساخت سلاح هسته ای در ایران دریافت نکردیم.

ما بارها گفته ام که مسائلی وجود دارد که ایران باید آن را حل کند تا بتوانیم به دیدگاهی دست یابیم و درعین حال نمی توانم بگویم که ایران خطر فوری و آنی است ونتیجه باید به فکر استفاده از راه نظامی باشیم. شنیدن هولوکاست هسته ای و جنگ جهانی سوم، مرا ناراحت می کند. بنابراین این گزارش عنصر سرعت را از پرونده هسته ای ایران گرفت و فرصت را برای آغاز گفتگوی جدی برای حل مشکل از راه مذاکرات فراهم کرد، نمی توانم پرونده ایران را از عملیات امنیتی در خاورمیانه جدا کنم. ایران می گوید دوست دارد به فناوری غنی سازی اورانیوم برای اهداف اقتصادی(صلح آمیز) دست یابد؛ این دیدگاه ده درصدی است اما هیچ کس نمی تواند این نکته را انکار کند که عملیات غنی سازی به نوبه خود، یک عامل بازدارنده پنهانی برای دولتی است که به آن دست پیدا کند؛ اگر دولتی به سلاح هسته ای دست نیابد و تنها به دانش آن دست یابد؛ این وضعیت بسیار بهتر از دستیابی به سلاح هسته ای است، زیرا چنین دولتی همچنان تحت نظارت نظام منع گسترش هسته ای قرار دارد؛ اما با این کار، پیام روشنی به جهان و همسایگانش ارسال کرد به اینکه می تواند این کار را در مدت کوتاهی انجام دهد.

 بنابراین این گزارش NIE ،عنصر سرعت را از پرونده هسته ای ایران گرفت و فرصت را برای آغاز گفتگوی جدی برای حل مشکل از راه مذاکرات فراهم کرد؛ نمی توانم پرونده ایران را از عملیات امنیتی در خاورمیانه جدا کنم.

- مثلا چه کشورهایی؟(می توانند به سلاح هسته ای دست یابند)
 مثل کشورهایی که عملیات غنی سازی اورانیوم انجام می دهند مانند ژاپن، برزیل، آلمان و هلند که دانش(ساخت سلاح)و قدرت آن را دارند.

- اما آیا قادر به ساخت سلاح هسته ای است؟

اگر با غنی سازی اورانیوم یا جداسازی پلوتونیوم آشنا شوی؛ 70 تا 80 درصد از مسیر ساخت سلاح هسته ای را طی کرده ای، زیرا داشتن مواد هسته ای، بخش اساسی ساخت سلاح است، بنابرین به اعتقاد من، دستیابی ایران و هر کشور دیگر به این فناوری، از دیدگاه آنها به معنای گواهی اطمینان و تضمین است؛ اگر بتوانم به آن دست یابم، خودم را از ضربه جهانی ایمن نگه خواهم داشت و به من قدرت و محوریت خواهد بخشید؛ بر ما پوشیده نیست دولتهایی که سلاح هسته ای دارند یا آنها که با آن آشنایی دارند؛ همه قدرتهای بزرگ هستند؛ هنگامی که احمدی نژاد(رئیس جمهوری اسلامی ایران) از ورود کشورش به باشگاه هسته ای سخن می گوید؛ این نکته را در نظر می گیرد که تنها 12 یا 13 دولت در جهان هستند که دارای سلاح هسته ای یا فناوری ساخت آن هستند؛ تصور می کنم که ایران اعتقاد دارد این تصیم راهبردی، امنیت آن را در منطقه تضمین خواهد کرد و به آن قدرت و جایگاه منحصر به فرد خواهد بخشید؛ نمی تواند این مسئله را از عملیات امنیتی در خاورمیانه جدا دانست؛ ایران می گوید که از قدرتمندترین کشورهای خاورمیانه است و جهان باید بر این اساس با ما تعامل کند یعنی یک قدرت منطقه ای و بر این اساس جهان هم باید به ما اعتراف کند و احترام بگذارد.

من نفس راحتی کشیدم، زیرا از مدتی پیش این نکته را تذکر می دادم(که برنامه هسته ای ایران، ماهیت صلح آمیز دارد) ما در آژانس هیچ برنامه فعال مبتنی بر ساخت سلاح هسته ای در ایران،بر اساس مشاهدات و عملیات بازرسی مستمر نیافتیم؛ هیچ تاسیسات غنی سازی زیرزمینی پیدا نکردیم.

نیروگاه اتمی بوشهر

درنتیجه نمی توان عملیات غنی سازی را ازامنیت منطقه ای جدا دانست ما هرگزشکل وچارچوب امنیتی را در منطقه خاورمیانه مشخص نکرده ایم که این مسئله به نبود امنیت بر می گردد. هیچ صلحی در خاورمیانه وجود ندارد زیرا نیمی از جهان عرب در حالت جنگ داخلی یا شبکه جنگ داخلی قرار دارد؛ ما در جهان عربی و خاورمیانه به مفهوم امنیت یا منافع راهبردی خود که با تغییر نظامها تغییر نمی یابد، فکر نکرده ایم. در هر دولتی، منابع ژئواستراتژیک مشخصی وجود دارد که با تغییر نظامها، دگرگون نمی شود؛ ما این کار را نکرده ایم؛ شاید ما در بسیاری از اوقات بر این نکته تکیه کرده ایم که ما یعنی جهان عرب، اکثریت را در خاورمیانه دارا هستیم و درباره شکل و چارچوب امنیتی که باید در آن زندگی کنیم، فکر نکرده ایم؛ هنگامی که مسئله فلسطین آغاز شد و اختلافاتی میان ما و ایران شروع شد؛ حالتی از اختلال به وجود آمد، نکته غم انگیز این بود که ما از اولین مناطقی بودیم که نظام امنیت منطقه ای در سال 1945 یعنی اتحادیه عرب آغاز شد؛ نظامی که بارها شکستش را از موفقیتش در بیش از یک جنگ ثابت کرد؛ نه اینکه چنین کاری نکرد، بلکه برخی کشورهای عربی وارد جنگهایی بر ضد یکدیگر شدند.

برای حل مشکل ایران، باید ریشه ها و نه ظواهر را بررسی کرد. ما ناگزیر باید از خودمان بپرسیم که چرا ایران می خواهد به این مسئله برسد باید از خودمان بپرسیم آیا این مسئله با نظام امنیتی در منطقه همسو است تاثیرش بر کشورهای مجاور و روابط شان با ایران چگونه است؟

جهان در دو مسیر حرکت می کند؛ اول : عملیات تبعیض و اختلافات قومی و زبانی و بر جمع کردن ما به عنوان یک خانواده انسانی صرف نظر از مسلمان یا مسیحی یا یهودی یا شیعه یا سنی بودن تکیه می کند؛ آنچه ما را گردهم جمع می کند؛ مجموعه ای  از ارزشهای مشترک است ؛ دوست دارم همه مانند یک خانواده باشیم و فرزندان را تربیت کنیم و در ثبات و صلح زندگی کنیم، جهان در این مسیر حرکت می کند و همچین به سمت مساحتهای تکامل پیش می رود؛ نکته تاسف بار این ست که ما در جهان عرب، حرکت به سوی تکامل و تلاش درباره مفهوم شهروندی را از سال 1945 آغاز کردیم؛ هنگامی که لبنان را به عنوان مثال مشاهده نمایید؛ می بینید که ما بر خلاف جریانی حرکت می کنیم که در جهان وجود دارد؛ ما بر مسائل مورد اختلاف تکیه می کنیم که نه تنها اختلافات سطحی است که خیلی هم مضحک است ؛ این شیعه است؛ این سنی است؛ این قبطی ، این مسلمان است؛ امروز از فدرالی شدن عراق و تقسیم لبنان سخن می گوییم، ما به دوران پیش از عصر شکوفایی بازگشته ایم.

 ما نمی توانیم سرنوشت و امنیت، آینده و تمدن خود را رها کنیم تا در شوراهای اروپایی و آمریکایی بررسی شود و همیشه منتظر نتیجه بمانیم؛ یعنی اینکه آنها برای ما تصمیم گیری کنند؛ اگر وضع به همین منوال پیش رود؛ هیچ چیزی برایمان باقی نخواهد ماند.

- آیا نگران حمله اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران نیستید؟
طبعا این نگرانی وجود دارد؛ اسرائیل نگرانی های زیادی دارد و از دستیابی ایران به قدرت و دانش ساخت سلاح نگران است. اسرائیل تهدیدهایی را علیه موجودیت(نامشروع و غیر قانونی) خود دریافت کرده است زیرا برخی اظهارات صادره از ایران، به ایجاد فضای اعتماد کمک نکرده است، بلکه به ایجاد فضای تنش کمک کرد؛ اما حتی اگر اسرائیل یا دیگران دست به حمله نظامی به تاسیسات هسته ای ایران بزند؛ مشکل را حل نخواهد کرد، بلکه بسیار پیچیده تر خواهد کرد به دلایل زیر : اولا اینکه تاسیسات هسته ای ایران، همچنان کوچک است و ممکن است این قدام، برنامه را یک تا دو سال تعطیل کند، اما دانش(هسته ای) در مغزهای ایرانی ها وجود دارد. به اعتقاد من، حمله به این تاسیسات، به طور قطع به معنای خدشه به کرامت ایرانی است؛  که در آن صورت ایرانی ها اعم از مخالف و موافق نظام در برابر تهدیدها علیه کشورشان متحد خواهند شد؛ من بارها میان علاقه ام به وطنم و تنفر از یک نظام خاص فرق قائل شده ام، این اقدام(حمله) سبب بروز تاثیراتی در تمام منطقه که(تهران) نفوذ دارد، خواهد شد؛ ایران هرگز دست بسته نخواهد بود؛ این اقدام بر پاکستان و جهان اسلامی هم تاثیر خواهد گذاشت و به مثابه تاکید بر مفهوم رایج درجهان اسلام است که (ایران) قربانی توطئه کامل جهان غرب است؛ من اعتقادی به اینکه توطئه ای وجود دارد ، ندارم، چرا که جهان غرب از منافع خود دفاع می کند و ما نیز همین طور . و اگر از منافع خود دفاع نکنیم با ما نیز تعامل متفاوتی خواهند داشت.

گرسنگان جهان، مستحق بودجه های اختصاص یافته برای سلاح هستند.

بارها از معیارهای دوگانه سخن می گوییم؛ پاسخم این است؛ اینکه هنگامی که بر روی پاهای خود می ایستیم و یاد می گیریم و کشورهای صنعتی و متمدن می شویم به طور خودکار، این معیارهای دوگانه که انعکاس تفاوت در قدرت و منافع است؛ از بین می رود؛ آنچه مرا در این زمینه نگران می کند این است که ما در منطقه خواه مسئله ایران یا عراق را در نظر بگیریم؛ تماشاگریم؛ همچنانکه اگر امنیت منطقه، مسئله مختص دیگران بود. هنگام می بینم کسانی برای حل مناقشه عراق و مشکل لبنان تلاش می کنند آیا عاقلانه است که سخن گفتن درباره مشکل ایران،تنها میان شش کشور یعنی پنج عضو دائم شورای امنیت و آلمان صورت گیرد؛(اینکه فقط این شش کشور بخواهند به نمایندگی از جهانیان، موضوع هسته ای ایران را حل کنند) پس جایگاه کشورهای منطقه خاورمیانه کجاست؟

بنابراین اگر راه حلی باشد( اگر شش کشور مذکور بخواهند این مسئله را حل کنند)، به زیان منطقه خاورمیانه خواهد بود، چون این مسئله به امنیت آنها ارتباط دارد و اگر جنگی هم در گیرد؛ تاثیراتش متوجه ما خواهد بود، بنابراین باید مشارکت وجود داشته باشد(کشورهای دیگر هم در حل این مسئله شرکت کنند)، یعنی اینکه بدانیم که باید ما هر مسئله مربوط به امنیت خودمان،در کرسی رهبری قرار داشته باشیم؛ ما نمی توانیم سرنوشت و امنیت، آینده و تمدن خود را رها کنیم تا در شوراهای اروپایی و آمریکایی بررسی شود و همیشه منتظر نتیجه بمانیم؛ یعنی اینکه آنها برای ما تصمیم گیری کنند؛ اگر وضع به همین منوال پیش رود؛ هیچ چیزی برایمان باقی نخواهد ماند( البرادعی در پایان این آیه قرآن کریم را یادآور شد که "لایغیر الله ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسم")

کد خبر 617449

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha