به گزارش خبرنگار مهر، در ادامه نشست بررسی نمایش "مرغابی وحشی" در خبرگزاری مهر نادر برهانی مرند درباره دراماتورژی اثر گفت: "نسبت به متن اصلی ما تلاش کردیم تا روی این مسئله تاکید کنیم که چه حادثه مهیبی اتفاق افتاده است. این تفکر با توجه به این مسئله ارائه شده که چه اتفاقاتی یا چرخشهایی صورت گرفته است. این در حالی است که مخاطب نیز باید لذت تئاتری خود را از اثر ببرد. اینکه ما تا چه اندازه نمایشنامه ایبسن را روی صحنه آورده ایم، در حاشیه قرار می گیرد."
وی ادامه داد: "ما هنگام بازنویسی به این مسئله توجه داشتیم که کارمان بر اساس دراماتورژی (داستان پردازی) پیش برود و از روایت کردن فاصله بگیریم. آنچه که از ما انرژی زیادی برد، جدا کردن روح سوسیالیستی است که در کار بیداد می کند. این موضوع در تمامی بخش های متن و داستان اصلی موج می زند. به عبارت دیگر، داستان پردازی ایبسن در محاق اندیشه ای قرار می گیرد که در کار تنیده می شود."
این کارگردان با تاکید به کار بر روی مضمون اثر تاکید کرد: "تنیده بودن اندیشه های سوسیالیستی در شخصیت ورل بزرگ به خوبی نمایان می شود. ورل به عنوان نماینده طبقه ای که از اندیشه ای خاص برخوردار است، در این نمایشنامه مطرح می شود. در حالی که این مسئله در نمایش ما بسیار کمرنگ است. ما به جای تاکید بر تفکرات سیاسی و بحث فئودالیزم، روی مسئله وراثت به عنوان جوهر دراماتیک اثر تاکید کردیم."
برهانی مرند خاطرنشان ساخت: "بحث مسایل سوسیالیستی در حال حاضر کهنه است. به همین خاطر ما از مسایل سیاسی یا حتی روانشناسی اثر فاصله گرفتیم و به مسایل اجتماعی پرداختیم. همین تلاش در تغییر مسایل اندیشه ای متن ما را به فرم رساند. یعنی به جهت توالی زمانی و مکانی اتفاقات همان شرایط نمایشنامه اصلی مطرح می شود. چون در اصل ما تلاش کردیم که قصه دیگری را روایت نکنیم و به سمت شکست زمان پیش نرویم و در شیوه بیان داستان از ایبسن پیروی کردیم."
وی با اشاره به اهمیت دادن به مسئله دراماتورژی به جای استفاده از روایت ما توضیح داد: "ما در رادیو در زمینه پارودی نویسی مهارت پیدا کرده ایم. به نحوی که می توانیم نمایشنامه شکسپیر را طی نیم ساعت خلاصه کنیم. اما در مورد "مرغابی وحشی" تصمیم بر این بود که شیوه داستان پردازی و حتی نحوه تعامل شخصیت ها حفظ شود. به این جهت که ما معتقد بودیم که این نوع نمایشنامه ها برای زمان ما نیز حرف دارند و به عبارتی کهنه نشده اند."
این نویسنده ادامه داد: "نمایشی که اکنون ما بر صحنه برده ایم از فرم روایتی متفاوتی برخوردار است و شکل بیانی ما با ایبسن هماهنگی ندارد. البته رویکرد داستانی همین است؛ اما ما به سمت ارایه یک روایت مستقل می رویم که از هویت مستقل برخوردار است و مخاطب از تماشای یک اثر تراژیک لذت خود را از تماشای اثر می برد. در بازنویسی این اثر بیشتر محتوای اثر بود که دستخوش تغییر شد تا اینکه فرم روایی متفاوت باشد."
برهانی مرند با بیان اینکه در بیشتر اجزا نمایش تغییر حاصل شده است، اظهار داشت: "ما در شخصیت پردازی این نمایش نیز تغییراتی به وجود آوردیم. شبکه ارتباطی که شخصیت های داستان در نمایشنامه اصلی دارند نسبت به منطق روایی معاصر بسیار متفاوت است. هیالمار نمایش ما آن چیزی نیست که ایبسن نوشته است. در متن اصلی مولویک وجود ندارد و یا دکتر رلینگ همانی نیست که در این اثر دیده می شود. همچنین جینا کلفتی است که با جور تاریخی مواجه است. در حالی که ما روح دیگر این زن را می بینیم."
وی خاطر نشان کرد: "در نمایشنامه تعلقات همیشگی نمایش به تاثیر درونی کارکتر در تئاتر مربوط می شود که ما از این ویژگی بالقوه استفاده کردیم. دراماتورژی ما در این نمایش بیشتر معطوف محتوا بود تا اینکه به ساختار مرتبط باشد. ما اصولا" دغدغه ساختاری نداشتیم. کار دشواری که ما انجام دادیم بحث در تاویل و تفسیری بود که در نمایشنامه وجود داشت و به مسایلی می پرداخت که برای مخاطب امروز چندان جذابیتی ندارد و کهنه به حساب می آید."
این کارگردان با اشاره به بخش دیگری از تغییرات محتوایی متن و توجه به مسایل عرفی مخاطب ایرانی گفت: "در متن اصلی ایبسن به رابطه جینا و ورل بزرگ اشاره می شود و مخاطب غیر ایرانی به راحتی رابطه پیش از ازدواج را می پذیرد. در حالی که ما با مسئله عرف متفاوت در جامعه خودمان مواجه بودیم که باید آن را به شکل مناسبی تغییر می دادیم. مخاطب جهانی این نمایش فقط بر سر حرامزاده بودن هدویک در نمایشنامه دچار مشکل می شد و گره اصلی قصه در آن قرار داشت. این مسایل در کار بسیارتنیده شده بود و باید تغییر می کرد."
وی در مورد نیاز نمایش به استفاده بیشتر از موسیقی به جای دیالوگ های طولانی اظهار داشت: "بر اساس آهنگ هایی که ساخته شد به این نتیجه رسیدیم که استفاده از موسیقی در نمایش کم باشد و به تعبیری از موسیقی سوء استفاده نکنیم و آنچه در نمایش خودنمایی می کند کلام و جنس بازیها باشد. ما روی لبه تیغ قرار داشتیم و این احتمال وجود داشت که با استفاده زیاد از موسیقی نمایش به سمت ملودرام بلغزد. هر چند رگه هایی از ملودرام در نمایش وجود دارد، ولی استفاده زیاد از موسیقی در اثر ما را به طول کامل در این وادی قرار می داد."
منوچهر شجاع درباره طراحی شکل کلی فضا و استفاده از رنگ های به کار رفته در صحنه گفت: "من اعتقاد دارم طراحی صحنه نباید به سمت نشانه گذاری های مشخص پیش برود، برای اینکه فضا را به مخاطب بشناساند. برای نمونه وقتی قتلی اتفاق می افتد با رنگ قرمز یا شکل های تیز و خشن ارایه شود تا شناسنامه ای به مخاطب بدهیم. بیشترین کاری که یک طراح صحنه انجام می دهد، اینکه فضای کلی اثر را با توجه به مشخصات زمانی و مکانی قصه را انعکاس دهد."
وی ادامه داد: "خانواده ای که به عنوان محور اصلی قصه مطرح می شوند گرم و صمیمی هستند، اما چندان شاد نیستند. چون به هر حال این خانواده فقیرند و با مشکلات بسیاری دست به گریبانند. به همین خاطر در طراحی صحنه فضای کلی به وجود آمد که شخصیت های قصه در آن زندگی می کنند. تابلوهای نقاشی که هیالمار در اختیار دارد، خرده ریزهایی که اختراع کرده است و دیگر وسایل فضای خانه را می سازد. یک فضای خیالی جنگل هم وجود دارد."
این طراح صحنه در مورد جدا کردن فضای ابتدای قصه یعنی خانه ورل بزرگ و شرایط مهمانی شبانه با فضای خانه اکدال ها توضیح داد: "ما برای این امر شکل طراحی را به گونه ای ایجاد کردیم که دو فضای متفاوت ایجاد کند. اما در این گونه موارد طراحی نور نقش بسیار مهمی را بازی می کند. در بیشتر سالن های نمایشی امکانات نور پردازی به گونه ای نیست که بتوان روی صحنه تنوع لازم را به وجود آورد و دو فضای مشخص را ایجاد کرد."
شجاع با انتقاد از شیوه جدید قرارداد اداره کل هنرهای نمایشی با گروه ها و تعیین کارگردان به عنوان تهیه کننده نمایش تاکید کرد: "شکل جدید که در قراردادها به وجود آمده است شرایطی را ایجاد می کند که عناصر همانند طراحی صحنه و لباس، چهره پردازی و طراحی نور به تعبیر سیاستگذاران در اولویت های آخر قرار بگیرد. در حالی که این عناصر موازی با سایر عوامل سازنده نمایش پیش می رود."
وی ادامه داد: "در حال حاضر کارگاه دکور تئاتر شهر تعطیل و کارگاه دکور تالار رودکی کوچک شده است، چون بخش بزرگی از آن را تبدیل به سالن نمایش کرده اند. با این شرایط تکنسین ها پراکنده شده اند. این موضوع در بخش لباس هم وجود دارد. هزینه هایی که به این امر اختصاص داده می شود، هماهنگ با فعالیت مناسب این بخش نیست و به این عرصه لطمه می زند. به نظر من مسئله دستمزد و طبقه بندی فعالیت ها در اداره کل هنرهای نمایشی به نگاه کارشناسانه نیاز دارد."
نظر شما