ابزار آموزشی، واسطه، وسیله و رسانهای است که آموزش از طریق آن صورت می گیرد. فلسفه بنا به ماهیت آن دانش انتزاعی و دیریاب است که به لحاظ پیچیدگی اگر از ریاضیات و فیزیک پیچیدهتر نباشد، کمتر هم نیست. در این بخش در نظر است به ابزارهای آموزشی در فلسفه اسلامی بپردازیم.
سروکار داشتن با اصطلاحات پیچیده و مفاهیم انتزاعی و سهل و ممتنع از یکسو و شیوههای پیچیده استدلال منطقی و محاجهکردن از سوی دیگر موجب شدهاند که فلسفه، علمی دشوار باشد و دانشجویان همواره از شنیدن نام آن احساس ترس کنند، به ویژه که بیشتر فلاسفه نوآور و بزرگ بهدلایل گوناگون عقاید خود را به زبانی دشوار و سخت نگاشتهاند. این امر در مورد فلسفه اسلامی بهعنوان دانشی کلاسیک با اصطلاحات مهجور و بیشتر عربی سختی آموزش را مضاعف کرده است.
مسائل فوقالذکر به همراه بسیاری علل دیگر که از حوصله و توان بحث خارج است، ضرورت بهکارگیری از ابزارهای نوین آموزشی را یادآور میسازد. در بحث از روش، شیوههای آموزش مورد بحث و بررسی قرار گرفت. اینک به ابزارهای آموزشی موجود و ممکن میپردازیم و ضمن توضیح آن، به میزان کاربست آن در نظام آموزشی فلسفه اسلامی در شرایط فعلی خواهیم پرداخت.
دیرپاترین ابزار آموزشی در سنت آموزشی ما که در حوزه های سنتی رایج بوده و امروز همچنان در دانشگاهها رایج است، استفاده از کلاسهای آموزشی است. کلاس درس با آداب خاص، تمایز آشکار معلم و متعلم، ادب این تقابل، شکل نشست کلاس و زمان و مکان مشخص همواره با تفاوتهای جزئی شایعترین ابزار آموزشی بوده است.
توضیح بیشتر در مورد کلاس درس بهعنوان سادهترین و شایعترین تکنولوژی آموزشی اگر توسط یک کارشناس علوم آموزشی صورت نگیرد، توضیح واضحات بیفایده خواهد بود. تنها اشاره به این امر ضروری است که ادب کلاسهای جدید متفاوت از جلسههای سنتی است و برخی بر این باورند که این تفاوت به تفاوت در محتوای آموزشی و تعلیم میانجامد.
در سدههای میانه بهدلیل کمبود متون نوشتاری، اساتید مجبور بودند تا دروس خود را در متونی به نام «درس گفتار» تنظیم کنند و این امر هر دوره آموزشی تکرار میشد (نه بهمعنای جزوه درسی که یک بار برای همیشه توسط استاد یا دانشجویان نوشته میشود و همواره تکرار) این امر گذشته از تکثیر متون مکتوب، استاد را وامیداشته تا همواره برای بازنویسی تحقیق کند و ذهنش درگیر مطالب فلسفی باشد. همچنین حاصل این متون مکتوب، امروز شماری از برجستهترین آثار فلسفی است که بدون آنها قطعا تفکر فلسفی صورت دیگری مییافت.
این سنت نیکو تا به امروز ادامه داشته است و درس گفتارهای اندیشمندانی چون هایدگر، ویتگنشتاین و سوسور از این نمونه است. در سنت آموزشی فلسفه اسلامی درس گفتار معمولاً بهصورت نوشتههای دانشجویان و طلاب از درسهای استاد تهیه میشود و استاد پس از مشاهده متنهای دستنویس و بازنگری آنها اجازه انتشار آنها را میدهد احیاء این شیوه شاید گامی دیگر در راه بازخوانی مجدد فلسفه اسلامی در زمانه عسرت باشد.
گاهی نیز شاگرد با اجازه استاد به شرح مطالب او پرداخته و به افزایش اضافات و ویراست آنها میپردازد. درسگفتارهای آیتالله جوادیآملی در شرح اسفار با عنوان «رحیق مختوم» از نمونه اول و شرح نهایهالحکمه آیتالله مصباحیزدی با نگارش عبدالرسول عبودیت از نمونه دوم است. گاهی نیز خود استاد درسها را مکتوب کرده و منتشر میسازد. «درسهای فلسفه اخلاق» آیتالله مصباحیزدی از این دسته است.
همچنین گاهی درس استاد و شرح شاگرد به همراه هم ولی بهصورت مجزا و مشخص منتشر میشوند. کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» اثر علامه سیدمحمدحسین طباطبایی با نگارش و شرح استاد مطهری از این دست میباشد.
متن مکتوب قدیمیترین رسانه آموزشی است. فیلسوفان نیز همواره اندیشههای خود را نوشتهاند و بهصورت دستنوشته و مکتوب در اختیار دیگران قرار دادند. در این میان فلاسفهای چون سقراط که نخستین فیلسوف شفاهی است، نادر میباشد اما متن نوشتاری بهمثابه رسانه آموزشی با متن اصیل فلسفی متفاوت است و ملاکها و ضوابطی میخواهد در بخش منابع آموزشی بدان خواهیم پرداخت.
در اینجا تنها برای اشاره به متون آموزشی موجود، میتوان به شروح و تعلیقههای فراوان که بر کتابهای فلسفه اسلامی نگاشته شده، اشاره کرد. شایان ذکر است که گذشته از تفاوت معنای آموزش در سنت مدرسی و عصر مدرن، بسیاری از این متون حتی به هدف آموزش نوشته نشدهاند و در بسیاری از موارد، متن تعلیقه یا شرح از خود متن اصلی دشوارتر و دیریابتر است و شرح درواقع به هدف ارائه نظرات خود شارح و انتقادهای او نگاشته شده است که به دلایل بیرونی و درونی به صورت حاشیه نوشته شده است.
جمله معروف بر سر در آکادمی را همه به یاد داریم. افلاطون همچنین در سراسر کتابهایش به ویژه در کتاب مشهور «جمهوری» اهمیت تمرین و آمادگی ذهن برای مطالعه را یادآوری میکند. تا جایی که در کتاب هفتم جمهوری برنامهای منسجم و گام به گام برای تربیت فیلسوف ارائه میکند که در آن برنامه دانشجو پیش از مطالعه روش مناظره و دیالکتیک که روش اصیل افلاطون است.
باید ابتدا و در سنین نوجوانی و جوانی به تربیت بدنی و آموزش اشعار حماسی بپردازد و همراه این تربیت بدنی و روحی به ترتیب حساب، هندسه، نجوم و موسیقی بیاموزد و تنها پس از این مسیر طولانی و در سنین میانسالی است که دانشجو آمادگی و توانایی ذهنی یادگیری فلسفه حقیقی را دارد. تا جایی که افلاطون معتقد است اگر این مسیر طی شود. فرد از مسیر حقیقی منحرف خواهد شد و به درک خیر اعلی نائل نخواهد شد.
نظر شما